«هابرماس» همان «کیسینجر» است!
09:20 2023/11/20

مجتبی زارعی عضو هیئت علمی دانشگاه: با خواندن جملات عجیب یورگن هابرماس فیلسوف آلمانی  در باره کشتار جمعی مسلمان در غزه گزارش سید مرتضی آوینی علیه الرحمه از مصاحبه پوپر با اشپیگل در میانه کشتار مسلمانان بوسنی دراروپا به ذهنم متبادر شد آقا مرتضی نوشته بود: "در گیر و دار نوشتن این یادداشت، گفت و گوی پوپر را با اشپیگل که در مجله آدینه به چاپ رسیده بود خواندم عجیب دنیایی است؛ فیلسوف‌ها جنگ بر پا می دارند و ژنرال ها فلسفه می‌بافند ؛ ژنرال کارال ریموند پویر ، به زبان فلسفه توصیه می کند که: ما باید رنج همکاری فعالانه با این صلح آ مریکایی را برخود هموار سازیم تا آن که امر به صلح متمدن ها تبدیل شود .تنها امریکایی های متمدن استحقاق دارند که سلاح هسته ای در اختیار داشته باشند و ما که در جهان سوم – یعنی جهان غیر متمدن ها – زندگی می کنیم، باید رنج قربانی شدن در زیر چکمه های ژنرال های پنتاگون و نژاد پرستان صهیونیست و صرب را بر خود هموار کنیم تا نظم اجتماعی لیبرالی که به زعم جناب آقای پوپر بزرگ ترین دستاورد بشر  متمدن است – نابود نشود"؛ از اینجا بود که آقا مرتضی  مچ پوپر را خواباند و نوشت: "نه! ژنرال پوپر پیر شده است و آرزوی نظم نوین جهانی را به گور خواهد برد. او عالم جوانی را که از بطن جهان پیر ژنرال ها زاییده می شود نمی بیند، و نباید هم که ببیند؛ پوپر متعلق به یک عصر دیگر است، عصری که در آن کمونیسم نظم اجتماعی لیبرال ها را تهدید می کرد،اکنون اسلام است که در برابر آنچه  آقای پوپر «لیبرالیسم» می خواند قرار گرفته است و از کمونیسم جز نامی باقی نیست و همین که اکنون در بوسنی و هرزگوین می گذرد شاهدی است بر این معناست که نظم نوین آمریکایی با چیست که دشمنی می ورزد!""

... و حالا در میانه کشتار کودکان و زنان و نیز حمله به بیمارستان‌ها در غزه  ببینید که ژنرال هابرماس صاحب نظریه پیشرفته کنش ارتباطی که اصحاب علوم اجتماعی وعلوم سیاسی کم مانده پیامبرش بخوانند چه نوشته و یا نامش زیر کدامین اطلاعیه شبه  نظامی درج شده است؛ او تایید می کند که  «قتل عام حماس در روز ۷ اکتبر با نیت محو زندگی یهودیان انجام شد. عملیات ارتش اسرائیل علیه این اقدامات تروریستی به لحاظ اصولی موجه است، ولی راهبر این عملیات باید اصل تناسب، اجتناب از کشتن غیرنظامیان و پیشبرد جنگ با ملاحظه دستیابی به صلح در آینده باشد. با وجود تمام نگرانی‌ها نسبت به سرنوشت فلسطینیان در درگیری‌های جاری، نسبت دادن نسل‌کشی به عملیات اسرائیل معیارهای قضاوت را به نابودی می کشد"؛ آری طبع لطیف هابرماس  وقتی که به ملت های غیر غربی و مسلمانان رسید روی آتیلا و نرون را سپید کرد؛ نظریه کنش ارتباطی لیبرال‌ها، بمب زائید!! هابرماس با آن طبع لطیفِ مورد شناسایی در ایران و جهان گویی سرخوش از قتل عام ها ادامه می دهد: " قابل تحمل نیست که یهودیان در آلمان بار دیگر در معرض تهدیدهای جانی و بدنی قرار گیرند و از خشونت فیزیکی در خیابان‌ها بترسند. تصویر دموکراتیک جمهوری فدرال از خود که مبتنی بر ملزومات مربوط به احترام به کرامت انسانی است، با فرهنگی سیاسی مرتبط است که با توجه به جنایات گسترده دوران حکومت نازی، دفاع و پاسداری از هستی یهودیان و حق موجودیت اسرائیل از عناصر اصلی آن است"

باید از ژنرال هابرماس پرسید مگر نه اینکه استادان و نخبگان علوم اجتماعی و علوم سیاسی ایران و دیگر دانشگاههای شبه مدرن در توصیف او و در اعزاز فکر و اندیشه او و در نوشتن رسائل باصطلاح علمی در وصف اش و بخصوص در مدح نظریه رمانتیک کنش ارتباطی گوی سبقت را از یکدیگر ربودند و می ربایند؛ پس کجاست تواضع  و عملِ علمی تو!؟ چرا به یکباره کلام تو یادآور فاشیسم و نازیسم شده و اساسا آثار وصعی حوادث ادعایی هلوکاست اروپایی _ آلمانی بر فرض صحت چرا برخلاف منطق وعقل دامنگیر سرزمین فلسطین شده است؟!

مگر نه اینکه پیش تر  گفتی و نوشتی که  انسان باید از کنش های عقل ابزاری ، عقل راهبردی و یا دیگر کنش های عقلی دولت محور بسوی کنش های معطوف به تفاهم جمعی و جهانی از طریق عقلانیت پیشرفته ارتباطی  و تفاهمی حرکت کند ؟! مگر نه اینکه در نظریه خویش  گفته بودی کار انسان آنگاه بسامان می شود که از کنشگری حسابگرانه، ابزاری و خودمحور عبور کند و به یک جهان زیستِ ( Lif World) بین الاذهانی برسد؟! اینک اما چرا به مقتضای فطرت عمل نمی کنی و به طبع خشن انسان متجاوز و استخدام گر غربی بازگشتی؟! مگر نمی بینی که تمامی جهان برخاست و قیام کرد و به کنش ارتباطی هدفمند و دیگرخواهاته و معطوف به تفاهم با فلسطینی دست زد؟! همه

خیابانها در آمریکا و اروپا و خود موطن تو از سوی "فاعلانِ کنش ارتباطیِ" فتح شد و معطوف به "تفاهمِ" مورد نظر مندرج در نظریه تو کنش گری کرده است ؛  اما رژیم صهیونیستی و جعلی اسراییل مستظهر به "عقلانیت راهبردی" که آن را عقلی ارتجاعی می خواندی  در حال کشتار بی پناهان و سالخوردگان و کودکان و زنان فلسطین است ؛ مگر نه اینکه تو در نظریه کنش ارتباطی وعده داده بودی که وقت، وقت گذار از عقلانیت راهبردی و حسابگرانه و زمان، زمان تفاهم جمعی برای وفاق و حصول به تفاهم است ؟!  اینک بر اساس مشاهدات و نه تحلیل ، ملت های جهان با عبور از طبع خشن لیبرال دموکراسی یکصدا عبور از صهیونیسم را فریاد می کنند و به یک تفاهم جمعی و بین الادهانی رسیدند و تورا؛ صاحب نظریه کنش های معنادار ارتباطی را جا گذاشتند!!

اینک ما نیز بر طریق مثال همان حرف عمیق سیدمرتضی آوینی علیه الرحمه که درباره پوپر گفته بود را تکرار می کنیم که آری! دنیای عجببی است ؛ هابرماس فیلسوف مدعی کنش ارتباطی جنگ می آفریند و ژنرال گالانت و نتانیاهو فلسفه می بافند!

از اصحاب شبه مدرن علوم اجتماعی و علوم سیاسی ایران که در دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی هابر ماس را همانند یک منجی به دانشگاهها و نیز محفل های مخفی خانگی برای گذار ایران بسوی سکولاریسم رونمایی کردند و هنوز هم در بسط آرای او سراز پا نمی شناسند می پرسیم که آیا می شود با هابرماس از خشونت های بی‌حد و حصر لیبرالیسم  برای ایرانی پیشرفته و اساسا برای جامعه ای آباد و آزاد از عقل ابزاریِ غیرت ساز  فکر کرد؟! و بالاتر اینکه آیا اساسا با هابرماس می توان جامعه ای آزاد و دموکراتیک را برای حصول به تفاهم تصور کرد؟! کدام کنش ارتباطی؟! کدام تفاهم جمعی و کجاست جهان زیستِ مشترک انسانی با فهم متقابل؟! آیا می توان با عقلانیت تفاهمیِ غیر قدسی که چشمان خود را با این  توجیهات ایدئولوژیک امثال هابرماس، حتی بر نمادهای جهانشمولی بیمارستان ها بسته به جهانی عاری ازخشونت رسید ؟!  هابرماسِ شما اینک به نوعی فتوا داده که بکشید فلسطینی را  فقط اما در کشتن اسراف نکنید!!

از قول استاد عالی مقام اعوانی حفظه الله به مضمون نقل می کنم  که غرب حتی در باره حکمت عملی نیز فقط کتاب نوشت و حرف زد اما جهان نیازمند حکمت مشرقی و حکمت متعالیه ای است که کار جهان را به حیث عملی با حکمت متعالی نظری بسامان کند؛بیایید همه باهم از فلسفه سیاسی غرب بخاطر ذات ریاکارانه، پارادوکسیکال، استیلا جو و  تبعیض آمیرش عبور کنیم؛ آری! همه دیدیم که طبع لطیف هابرماس یک دروغ بزرگ بود!

پایان پیام/