درباره تحرکات نظامی آمریکا
07:40 2024/01/31

اما مختصات منطقه در اختیار آمریکا نیست که هر جا اراده کرد، طبق منافع نامشروع خود، جنگ و جنایت راه بیندازد و به موازات آن، پیگیر آتش بس و توقف جنگ شود. اتحاد میادین و قاطعیت جبهه مقاومت، چنین اختیاری را به واشنگتن نخواهد داد.

در این باره، یادآوری چند نکته حائز اهمیت است:

۱) قابل توجه بحرین و قطر و عربستان و امارات و دیگران. هر کشوری مبدا حمله به پایگاه های مقاومت در منطقه واقع شود، خود را درگیر ریسک خطرناک آمریکا کرده و منطقا باید هزینه اقدام متقابل را به جان بخرد.

کشورها نباید در نسل کشی صهیونیست ها و جنایات آمریکا شریک شوند؛ و گرنه مجبورند هزینه هنگفتی از امنیت و اقتصاد خود بپردازند. بیطرفی در مصاف آمریکا و اسرائیل با مقاومت منطقه، کمترین توقع از دولت هایی است که به باید شریان های اقتصادی و امنیتی اشغالگران می پرداختند.

۲) اکنون زمان رجزخوانی از موضع اقتدار و تهدید متقابل است. البته رزمندگان کف میدان و فرماندهان دلاور آنها، با عملیات شجاعانه خود، منطق مقاومت را به دشمنان شیر فهم می کنند؛ اما این مانع از آن نیست که متولیان امر دیپلماسی و رسانه ها به پشتوانه اقتدار میدان، هشدار های لازم را به دشمنان بدهند و عواقب خبط و خطا را هم به آنان و هم دیگر کشورها متذکر شوند.

۳) چطور است که آمریکا از چین می خواهد از روابطش با ایران برای کاستن از حملاات مقاومت یمن در دریای سرخ و باب المندب استفاده کند؟! باید از مشابه همین مجاری، پیغام هایی از سر حکمت و قاطعیت به طرف آمریکایی ابلاغ کرد.

منطقا ممکن نیست یک طرف، کاهش تنش و درگیری برای برقراری ثبات و امنیت را گدایی کند، اما همزمان، مرتکب گسترش درگیری شود. دود این رفتار دوگانه و مثلا رندانه، به چشم همه در دنیا خواهد رفت و متهم ماجرا باید تحت فشار عمومی قرار گیرد.

۴) امکان نداد جان سه نظامی آمریکایی چند هزار کیلومتر دور تر از خاک شان محترم باشد، اما ملت های منطقه، امنیت نداشته باشند. فقط در غزه، قریب ۳۵ هزار نفر از آنها قتل عام، و ده ها برابر این رقم، از کاشانه خویش آواره شده اند.

این نامعادله که منطقه گرفتار نا امنی و جنگ و ترور باشد، اما آب خوش از گلوی اشغالگران آمریکایی یا صهیونیستی پایین برود، فرو پاشیده و دیگر احیا نخواهد شد.

۵) اسرائیل، همان گونه که توماس فریدمن در نیویورک تایمز نوشت "دیگر به امنیت و ثبات قبل از 7 اکتبر بر نخواهد گشت"؛ چرا که بر پایه اشغالگری بنا شده است. اما آمریکا می تواند تعامل محترمانه با کشورهای منطقه را از چین و روسیه و دیگران بیاموزد، و گرنه، هر روز بیشتر خواهد باخت.

۶) مقامات آمریکایی ناچارند به لوازم ارزیابی "ویلیام برنز" رئیس سازمان سیا تن بدهند که به تازگی در فارن افرز نوشت: "ایالات متحده دیگر در رقابت‌های راهبردی دنیا، قدرت بلامنازع نیست. من در ۴ دهه گذشته مصل امروز شاهد شرایط انفجاری در خاورمیانه نبوده‌ام. کلید امنیت اسرائیل و خاورمیانه، نحوه مواجهه با ایران است. ایران با بحران اخیر جسورتر شده و برای جنگ تا آخرین گروه نیابتی هم آماده است".

۷) آمریکایی که در دوره فرتوتی، از پشت زین ابرقدرتی افتاده و اذعان دارد با بحران هایی چند لایه دست به گریبان است، ناچار است دست به عصا حرکت کند، هرچند که هارت و هورت هم بکند. میلیتاریسم، در اوج قدرت نتوانست آورده ای برای آمریکا در افغانستان و عراق و سوریه داشته باشد. حالا که در دوران اقتدار جبهه مقاومت، به طریق اولی نمی تواند.

۸) این بیان حکیمانه درباره افول قدرت آمریکا را امام خمینی (ره) در روزگاری گفت که آمریکا هنوز از اسب نیفتاده بود:

"اما قضیه تشرهای آقای کارتر. نمی‌دانم شما این مثل را می‌ دانید. من حیفم می‌ آید که مثل بزنم به شیر، که می‌گویند وقتی که مقابل یک دشمن می‌ ایستد هم فریاد می‌زند و هم از آن طرفش چیزی بیرون می‌آید و هم دمش را حرکت می‌دهد.

فریاد می‌زند برای اینکه طرف را بترساند. می‌ترسد، از این جهت از او چیزی هم صادر می‌شود. دمش را حرکت می‌‌دهد برای اینکه میانجی پیدا کند. آقای کارتر را من حیفم می‌‌آید که بگویم شیر، لکن یک موجودی است که همین کارها را دارد می‌‌کند.

این هیاهو و این فریادها و آن ترساندن ماها را از اقدام نظامی، و دخالت نظامی، اینها کهنه شده است و لهذا یک دفعه یک چیزی می‌ گوید فوراً بعدش یک چیزی دیگر می‌گوید خلاف آن.

اینها همان فریادهایی است که آن حیوان می‌ زد برای اینکه بترساند طرفش را. الآن ملت های اسلامی و ملت های غیر اسلامی هم توجه شان به اینجاست و دلهای شان با ماست". ( صحیفه امام خمینی، جلد ۱۱، صفحه ۳۲۴).

پایان پیام/ت