محمد موحد عینیزاده در یادداشتی نوشت: اهمیت بحث حجاب در عصر حاضر چیست؟ حجاب در احکام اسلامی چه جایگاهی دارد و در میان معارف اسلامی از چه اهمیتی برخوردار است؟
به عنوان مثال، شاید بتوان گفت بیش از نیمی از قرآن کریم به بحث دشمن پرداخته است، پس از اینجا، جایگاه دشمن در معارف قرآنی معلوم میشود. اما جایگاه حجاب در معارف اسلامی و در احکام اسلام چیست؟
نکته دیگر اینکه آیا امروز، زمینههایی به وجود آمده که اهمیت حجاب، غیر از آن چیزی شده باشد که در اصل بوده؟ و جایگاه و اهمیت ویژهای پیدا کرده باشد؟
توضیح اینکه، اگر احکام را ردهبندی کنیم، هر حکمی در اولویت خاصی قرار دارد، اما ممکن است شرایط جامعه اولویت آن حکم را تغییر دهد. به عنوان مثال قلیان و سیگار کشیدن، در اولویت چندم قرار دارد؟ اما یک وقتی میبینیم میشود مسأله اول جامعه: «الیوم استعمال توتون و تنباکو حرام و در حکم محاربه با امام زمان علیه السلام است.»
به نظر میآید امروز، شرایط در جهان به گونهای شده که سبب شده حکم حجاب، اهمیت ویژهای پیدا کند.حجاب در روزگاری طولانی، به اندازه هزاران سال، یک مسأله کاملا فرعی بود، چون همه نظامها به حجاب توجه داشتند و آن را رعایت میکردند: ایران باستان، روم باستان، یونان باستان، حتی اروپا تا همین چند وقت پیش، جامعه سنتی خودمان؛ در نتیجه علیالقاعده ضرورتی برای بحث از حجاب مطرح نبوده است. در اسلام هم یکی دو آیه به مسئله حجاب، آنهم بطور ضمنی اشاره شده است.
ولی آیا در دنیای مدرن امروز، که دنیای نمادهاست و رسانه آن را میسازد، حجاب تبدیل به یک نماد نشده است؟ به عنوان مثال، اگر در صفحه اول یک رسانه در دنیا، عکس زنی باحجاب منتشر شود، نشانه چیست؟ میگویند در این شماره در مورد اسلام بحث خواهد شد. یعنی امروز حجاب در دنیا به نماد اسلام تبدیل شده است. این فرق میکند با پانصد سال پیش که همه حجاب داشتند -یعنی با وجود تفاوتهایی، اصل حجاب مورد قبول جوامع بود-. بنابراین عصر مدرن، عصر رسانه و نمادسازی و تصویرسازی میتواند روی اهمیت مسأله حجاب تاثیر گذاشته باشد.
و همچنین بحث فمینیسم با معنای اهمیت مردانه دادن به زن، یعنی زن را مرد تلقی کردن؛ -که خود این، یعنی زن را انسان درجه دوم دانستن، چون میخواهد او را شبیه مرد کند- چه تأثیری روی اولویت مسأله حجاب میگذارد؟
یکی دیگر از موضوعاتی که سبب پررنگ شدن حجاب در میان مباحث اجتماعی سیاسی و دینی میشود، نظام سرمایهسالار است. اولویت نظام سرمایهسالار، پول، کالا و تولید است؛ ولی به تدریج فکر سرمایهسالار متوجه میشود که بجز پول و کالا، سرمایههای دیگری نیز وجود دارد، مانند سرمایههای اجتماعی و انسانی.
مثلاً یکی از سرمایهها شهرت است. ممکن است پدیده سلبریتی بودن را یک مسأله فرهنگی بدانید اما نظام سرمایهداری، به سلبریتی به عنوان یک سرمایه که میتوان از آن تولید ثروت کرد، مینگرد.
در این نظام، سرمایهی دیگر برای تولید پول، زن است. البته ابتدا شاید بگوییم در نظام سرمایهداری برای افزایش تولید و کاهش هزینهها، زنان را که نیمی از جامعه هستند، به بازار کار اضافه کردند. اینجا از زن، شاید خیلی نتوان به عنوان سرمایه یاد کرد، اما اولاً استفاده از بدن و رفتار زنانه زن برای تبلیغ به هدف تولید پول، ثانیاً خرید و فروش خود زن و ایجاد بازار برای مسائل جنسی او و تولید تصویر و فیلم از بدن و رفتار زن برای تحریک جنسی، خود زن را در نظام سرمایهداری به یک سرمایه تبدیل کرد.
در این فضا که زن به کالایی تنزل پیدا میکند که از آن میتوان پول درآورد، حجاب یک مرتبه اهمیت خاصی پیدا میکند. چون درست نقطه مقابل این نگاه است. پس نظام سرمایهدار و نگاهی که به زن دارد، موجب اهمیت حجاب میشود.
عامل دیگر افزایش اهمیت حجاب، انقلاب جنسی است. انقلاب جنسی یعنی تغییر انتظارات برای مسائل جنسی. انقلاب یعنی برگشت و تحول. پیش از انقلاب جنسی اینگونه بود که زن مظهر خانه و خانواده بود و لازمه تربیت نسل و تربیت انسانهای متعالی، ازدواج و جنسیت زن بود. اما در انقلاب جنسی این باور تغییر پیدا میکند، یعنی در دنیا برای مسائل جنسی، دیگر سراغ زن نمیروند. نقطه مقابل همه اینها حجاب است.
نکته جالبتر آنکه قبل از اینکه ما بیدار شویم و برای مقابله با عرصههای ذکر شده، روی مسأله حجاب کار کنیم، دشمن متوجه اهمیت آن شد. مثلاً رضاخان به دستور انگلیس مأمور میشود که در تمدن کهن ایرانی و اسلامی مستقیماً به حجاب حمله کند، همچنین آتاتورک.
آن موقع به فکر ما نمیرسید که چرا برای مقابله با حجاب باید این همه هزینه شود، آن هم توسط رضاخان که در ابتدا خود را فردی متدین نشان میداد، آن هم مقابله با توسل به زور؟! و پاسخ را در مدرنیسم میدیدیم؛ در حالیکه مدرنیته چه ربطی به برداشتن حجاب داشت؟! مدرنیته بحث علم و دانشگاه و تکنولوژی بود، آیا لازمه مدرن شدن بیحجاب شدن بود؟! نه! بلکه عرصههایی داشت به وجود میآمد که ایجاب میکرد حجاب از بین برود، چون حجاب، درست نقطه مقابل آنها بود.
پایان پیام/