«برجام منطقه ای»؛ پلن جدید غرب علیه ایران
06:40 2023/06/13

 

روندها و واقعیت‌های موجود در پرونده برجام بیانگر این مطلب است که شرایط کنونی نظام بین‌الملل در قدرت‌های جهانی به دلیل تقابل بین آمریکا و اروپا با روسیه و چین و از سوی دیگر پیشرفت راهبردی هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران احیای برجام بر اساس دیدگاه جدید و از منظر اهداف مورد نیاز ایران در توسعه روابط با همسایگان و منطقه بعد از توافق اخیر با عربستان سعودی به شکل دیگری قابل‌طرح است.

نشانه‌های این طراحی در مقاله بنیاد دموکراسی ایالات متحده امریکا با محوریت افرادی همچون علی واعظ که نقش به سزایی در تدوین طرح برجام ۲۰۱۵ داشته‌اند قابل‌مشاهده است و لازم به ذکر است، طرح برجام ۲۰۱۵ این بنیاد با اندکی تغییرات به تصویب و در دستور کار ایالات متحده امریکا قرار گرفت. اخیراً این بنیاد طرحی را تحت عنوان برجام منطقه‌ای تألیف و منتشر نموده است که به دنبال جایگزینی پلن بی (plan B) به دلیل افول و درگیری امریکا و تقابلش با چین و روسیه است. ویژگی این طرح این است که کشورهای اروپایی به دلیل درگیر بودن در جنگ اوکراین با روسیه و شریک دانستن ایران در جنگ مذکور، از مذاکره برجام حذف شده و کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس به محوریت عربستان سعودی جایگزین شده است.

یکی از دلایل انجام این طرح جدید به‌عنوان پلن بی «B » یا جایگزین برجام این است که جمهوری اسلامی ایران با ایالات متحده امریکا در موضع برابر قرار گرفته‌اند. به‌عنوان‌مثال مشکلات اقتصادی امریکا در بحث بدهی‌ها و ورشکستگی بانکی و از طرفی کاهش استخراج نفت در اوپک پلاس و تأثیر مستقیم آن بر وضعیت نابسامان اقتصادی آمریکا.

به‌طور کلی این‌گونه عوامل باعث شده است که آمریکایی‌ها نتوانند اقدامات نظامی را علیه ایران در دستور کار داشته باشند و به تعبیر دیگر عملاً پلن «B » که درگذشته در مورد آن صحبت می‌نمودند در آمریکا وجود ندارد و تمرکز در جنگ اوکراین و تایوان است.

پس می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که غرب و رژیم صهیونیستی در تلاش هستند تا طرحی را جایگزین پلن B برجام شکست‌خورده نمایند. در این طرح جدید علاوه بر حفظ تحریم‌ها علیه ایران، منافع رژیم صهیونیستی نیز تأمین باشد و از طرفی راهبرد کلی اخذ تضمین‌های جدی در حوزه برنامه هسته‌ای ایران و همچنین عدم حمایت‌های نظامی و مالی ایران از گروه‌های مقاومت خصوصاً حزب‌الله لبنان و انصارالله یمن است.

در این طرح موضوع اصلی رژیم صهیونیستی به‌عنوان شریک غرب که به‌تنهایی در منطقه جغرافیایی شرق است که موضوع عادی‌سازی روابط با کشورهای منطقه را در دستور کار خویش داشته و در زمینه برنامه هسته‌ای اسرائیل دستور کاری پیشنهاد نشده است؛ یعنی عملاً تمام این فعالیت‌ها و پیشنهادها هسته‌ای فقط برای ایران است چرا که کشورهای عربی دارای تأسیسات هسته‌ای در ابعاد ایران را نداشته و قابلیت طراحی و ساخت آن را نیز ندارند.

در این سند تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود که اولاً روندهای حول برجام منطقه‌ای چه سمت‌وسویی دارند؟ در ثانی آیا شاهد برجام منطقه‌ای (گسترده، محدود) خواهیم بود؟ و ثالثاً تبعات این مدل جدید از برجام احتمالی چه خواهد بود؟

در گام نخست بایستی تصویر دقیقی از وضعیت موجود و روندهای گذشته تابه‌حال به دست آورد. برخی روندهای کلیدی در چند سال اخیر و حال حاضر به شرح ذیل هستند:

امنیت در پالایشگاه آرامکو و رؤیای بن سلمان در ساخت کشور مدرن: به نظر می‌رسد کنش برای تأمین منافع امریکا برای کسب تضمین‌های امنیتی برای تأسیسات پالایشگاهی که با شراکت امریکا (آرامکو) مهم است و بن سلمان در رؤیای ساخت کشوری مدرن با چین بوده که مؤلفه تضمین امنیت از سوی انصارالله یمن و همچنین صلح برای آنها بسیار مهم‌تر از قبل شده است.

وضعیت رژیم صهیونیستی و خلع سلاح هسته‌ای: در سندی که به‌عنوان مقاله منتشر گردیده است؛ رژیم صهیونیستی به‌عنوان شریک غرب در منطقه غرب آسیا در مسئله سلاح هسته‌ای استثنا شده و هیچ‌گونه اشاره‌ای به وضعیت کلاهک‌ها و سلاح‌های هسته‌ای آن و الحاق پیوستن به معاهده منع گسترش سلاح‌های اتمی با وجود کابینه راست افراطی نشده است. این در صورتی است که در صحنه بین‌الملل این رژیم جعلی اسرائیل با موجودیت موقت یک تهدید برای جهانیان محسوب می‌گردد.

در واقع غرب و رژیم صهیونیستی به دنبال یک پیشنهاد دیپلماتیک غیرمستقیم با طراحی جدید هستند تا بتوانند در پوشش توسعه اقتصاد و تجارت ضمن کسب تضمین توسط کشورهای منطقه «به‌جز رژیم صهیونیستی» را در معاهداتی همچون  MPT  و منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای؛ غنی‌سازی ایران را به میزان کمتر از ۶۰ درصد کاهش دهد.نقش بازیگران راهبردی در طرح برجام منطقه‌ای: آنچه مسلم است اینکه رویکرد بازیگرانی قدرتمند منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای نشان داد، برخی کشورهای همسو نیز آن‌چنان که در بیان مطرح کردند حمایت‌های جدی را از ایران در مسئله انتقال دانش هسته‌ای نداشته‌اند و از سوی دیگر عربستان به دنبال ساخت کشوری مدرن است، در نتیجه ویژگی این طرح غیرآمریکایی بودن در ظاهر باشد که پس از طراحی و توافقات اولیه در سازمان ملل به تصویب برسد؛ اما در نهان این طرح اهداف خاصی را نیز مدنظر قرار خواهد داد که نیازمند هوشیاری در این زمینه هستیم.

وضعیت ایران در برجام منطقه‌ای: اساساً ایران این تعهدات مدنظر در مقاله مذکور را نخواهد پذیرفت؛ زیرا تحریم‌های ظالمانه نیز به قوت خود باقی خواهد ماند؛ بنابراین این طرح بیشتر برای ایجاد زمینه اختلاف مجدد بین ایران و کشورهای منطقه حوزه خلیج‌فارس خصوصاً عربستان سعودی پایه‌گذاری و طراحی گردیده است.

علی‌رغم اینکه برخی از تحلیلگران داخلی و خارجی این طرح را یک موضوع غیرممکن مطرح کرده‌اند که دلیل آن را غیرآمریکایی شدن منطقه می‌پندارند؛ اما برخی دیگر بر این باور هستند که اساساً سیاست امریکا خروج از منطقه غرب آسیا و تمرکز در تقابل با چین در تایوان است. در نتیجه اجباراً پرونده برجام به‌صورت منطقه‌ای و غیرمستقیم غرب در دستور کار قرار خواهد گرفت. این طرح تحقق سه راهبرد را در دستور کار خود قرار دارد:

اول اینکه تعهدات هسته‌ای در پرونده برجام موردنظر امریکا که در برابر جمهوری اسلامی ایران شکست خود را از این طریق اعمال نماید.

دوم اینکه حمایت‌های مختلف ازجمله مالی و نظامی ایران را در منطقه از گروه‌های مقاومت محدود و یا کاملاً از بین ببرد.

سوم الحاق کشورهای منطقه به MPT و منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای به‌جز رژیم صهیونیستی در دستور کار قرار گیرد که در واقع هدف اصلی ایران است.

به نظر می‌رسد چند مؤلفه مهم و تأثیرگذار در کوتاه‌مدت حائز اهمیت است؛ اول اینکه تا پایان زمان دولت فعلی ریاست‌جمهوری امریکا «جو بایدن» یک سال فرصت مغتنم است تا سرنوشت دولت بعدی مشخص گردد که البته نیاز به بررسی دقیق‌تر دارد، دوم اینکه جنگ اوکراین و روسیه نیز در یک سال آینده به یک نتیجه مشخص دست خواهد یافت، سوم اینکه ممکن است مسئله تایوان موجب تنش و درگیری بیشتر و جدی‌تر در یک سال آینده میان چین و امریکا گردد؛ بنابراین به نظر می‌رسد طی سال‌های آینده شاهد چند سطح اقدامات ذیل خواهیم بود که عبارت‌اند از:

سطح اول:  ادامه روند کم در مقابل کم فی‌مابین ایران و آمریکا تا پایان دوره   ریاست‌ جمهوری جو بایدن.

سطح دوم: در صورت موفقیت طرح برجام منطقه‌ای صرفاً تحریم‌های تجاری را در حوزه کشورهای خلیج‌فارس آن هم تا حدودی مرتفع خواهد گردید که آثار قابل‌توجه اقتصادی را برای ایران نخواهد داشت.

 سطح سوم قطعاً باتوجه‌به تحریم‌های حوزه تجارت انرژی در حوزه خلیج‌فارس در بندهای مرتبط با سرمایه‌گذاری در حوزه انرژی، نفت و گاز می‌تواند تعاملات جدید منطقه‌ای را دچار مشکل نماید.

 سطح چهارم: اقدامات پشت پرده غرب و گسترش عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی و لابی آنها با کشورهای عربی؛ ممکن است موجب اختلاف فی‌مابین ایران و کشورهای منطقه خصوصاً عربستان گردد و در نتیجه ممکن است ایران سهم بسیار اندک و محدودی را در گسترش سطح مناسبات و نظم جدید منطقه‌ای به دست خواهد آورد.

سطح پنجم: یکی از فعالیت‌های عملیاتی و سپس رسانه‌ای که غرب تلاش خواهد نمود برای کشورهای منطقه علیه ایران ایجاد نمایند موضوع سلاح‌های موشکی بالستیک ایران است که غرب درصدد طراحی کنش کارت جدید بازی ایران‌هراسی و انزوای مجدد ایران خواهد بود که ایران را به‌عنوان یک قدرت هسته‌ای خطرساز برای کشورهای منطقه معرفی نموده که به‌عنوان پیش‌شرط برای اجرای پیمان‌های منطقه‌ای ازجمله برجام منطقه‌ای را در دستور کار خویش قرار خواهد داد.

 سطح ششم: ضمن واپایش‌های سخت‌گیرانه برنامه هسته‌ای ایران که این بار بازیگران منطقه‌ای جایگزین اروپا می‌شوند، برای جلوگیری از غنی‌سازی پلوتونیم و همچنین انتقال غنی‌سازی‌های بالای ۶۰ درصد را به خارج از کشور اقدام جدی را در دستور کار قرار دهند.

شایان‌ذکر است باتوجه‌به تحولات منطقه، در آینده نزدیک شاهد حداقل سطح اول خواهیم بود. ولیکن این زمان یک‌ساله فرصت مناسبی برای ایران جهت باز نمودن شریان‌های تنفسی اقتصادی در دریافت پول‌های بلوکه شده است.

آمریکا و رژیم صهیونیستی در صدد هستند تا برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را در کاهش غنی‌سازی به میزان حداکثر ۶۰ درصد سوق دهند و به هر نحو ممکن حمایت مالی از گروه‌های مقاومت منطقه را از طریق کشورهای همسایه ایران و حاشیه خلیج‌فارس در منطقه غرب آسیا با محوریت عربستان سعودی کوتاه نمایند.

در صورت عدم موفقیت یک بهانه جهت ایجاد اختلاف مبنی بر خطر سلاح هسته‌ای ایران و همچنین همکاری و دخالت ایران به‌وسیله گروه‌های مقاومت غیردولتی برای انزوای مجدد و برهم‌زدن توافق میان ایران و عربستان سعودی در میان‌مدت گردد.

 کاخ سفید به دنبال طراحی روشی است تا بتواند از رویکرد ایران و نیازها و اهداف جدیدش مبنی بر پارادایم گسترش روابط با شرق و تعامل جدی با همسایگان و منطقه ایجاد کند تا علاوه بر اعمال تحریم‌های سخت‌تر از گذشته، اقدامات عملیاتی خرابکارانه در داخل ایران و همچنین انزوای ایران را دنبال نموده بتواند تهران را وادار به پذیرش تعهدات و مفاد برجام جدید منطقه‌ای کند.

از آنجایی‌که در این طرح کشورهای حوزه خلیج‌فارس با محوریت عربستان سعودی جایگزین کشورهای اروپایی شده‌اند در صورت عدم موفقیت طرح موردبحث، زمینه اختلاف را با ایران از سوی عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج‌فارس دنبال کند.

به بیان دیگر غرب به دنبال یک طراحی برد - برد به دنبال اهداف راهبردی خود برای نابودی جمهوری اسلامی ایران است.

جمع‌بندی سناریوهای آینده اینکه در صورت اجرای طرح برجام منطقه‌ای قطعاً با پیشنهاداتی قابل‌تصور است به‌عنوان‌مثال حفظ تأسیسات هسته‌ای برای بلندمدت به جای غیرفعال نمودن آنها به‌شرط کاهش غنی‌سازی و باز شدن مسیر ترانزیتی و تجارت با کشورهای خلیج‌فارس که اساساً کشورهای حوزه خلیج‌فارس همانند اروپا صاحب فنّاوری و یا فناوری محور نبوده و برداشتن تحریم‌های سرمایه‌گذاری غیر انرژی آن‌چنان سودی برای ایران نخواهد داشت.

جمهوری اسلامی ایران می‌تواند در کوتاه‌مدت (۱ تا ۲ سال) در موضوع پیمان‌های جمعی خطر وضعیت سلاح‌های اتمی و معاهدات رژیم صهیونیستی با مشارکت کشورهای عربی در سازمان‌های بین‌المللی بسیار بیان و پیگیری نماید و از طرفی ایران با کشورهای منطقه وارد گام جدیدی از حوزه هسته‌ای شود و به‌نحوی‌که آنها را سهیم نموده تا ضمن ایجاد اعتماد در خصوص عدم ورود ایران به دستیابی کلاهک هسته‌ای از این بخش کمک به اقتصاد کشور نیز داشته باشد.

در اقدامات میان‌مدت (۲ تا ۵ سال) نیز در خصوص کشورهای حوزه مقاومت نیز می‌بایست به فکر دولت‌سازی باشند تا به‌عنوان یک نهاد رسمی دولتی فعالیت نماید و پایداری لازم را داشته باشد. به نظر می‌رسد ساخت ابزارهای قدرت در کشورهای مقاومت در کشورهای هدف می‌بایست به سمت رسمیت بخشیدن در حاکمیت‌ها و سازمان‌های بین‌المللی دنبال شود.

در طراحی بنیادهایی همچون دموکراسی آمریکا به دنبال کنشگری جدیدی به‌مراتب سخت‌تر از برجام شکست‌خورده هستند تا بتواند ضمن واپایش برنامه هسته‌ای ایران نقش جبهه مقاومت منطقه را محدود و یا کامل کوتاه نمایند. ویژگی این طرح ادامه تحریم‌های سخت‌تر توسط امریکا و نقش کشورهای منطقه به‌عنوان بدیل اروپا است که در صورت عدم سرانجام نیز می‌تواند زمینه اختلاف مجدد ایران و عربستان را به دنبال داشته باشد.

بنابراین، اقدامات پیش‌دستانه ایران در کوتاه‌مدت البته با بررسی راهبردی دقیق‌تر؛ این است که یک سال آینده فرصت مناسبی برای کشورهای منطقه غرب آسیا برای ایجاد یک سپر دفاعی، امنیتی، اقتصادی و... با معاهدات و پیمان‌های جمعی است تا در ظرف مدت یک سال آینده ایران و منطقه درگیر بحران‌های جدیدتری نشود و از طرفی تا پایان دوره ریاست‌جمهوری آمریکا با روش کم در برابر کم امتیازات لازم را کسب نموده و در میان‌مدت با تعامل در زمینه فعالیت‌های هسته‌ای با کشورهای منطقه ضمن کسب اعتماد درآمدزایی اقتصادی را در این زمینه ایجاد نماید و از سوی دیگر زمینه‌های لازم برای جایابی به‌صورت دولت‌سازی رسمی جبهه مقاومت قدرتمند را در جهان آینده فراهم کند  و تنها در این صورت است که تهدید یا ضعف طرح برجام منطقه‌ای موردنظر به فرصت و قدرت منطقه‌ای در سطح بین‌الملل تبدیل خواهد گردید.

پایان پیام/ت