به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، احمد واعظی مداح اهل بیت(ع) و رئیس کانون مداحان کشور، حجتالاسلام جواد محمدزمانی شاعر آئینی و محمود تاری مداح اهل بیت(ع) اشعار جدیدی برای مظلومیت فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی سرودند. این اشعار به شرح زیر است:
برخیز ای جان برادر وقت جنگ استبرخیز و منشین که نه هنگام درنگ است
هر لحظهای باید مهیای سفر شداز هر زمان دیگری آمادهتر شد
حال و هوای دیگری دارد زمانهزآن بینشان هر گوشهای باشد نشانه
دنیا برای یک تحول بیقرار استدر آسمانه هوهوی تیغ ذوالفقار است
آقای ما فرمود باید گام برداشتبا عزم بیسستی قدم در راه بگذاشت
لطف خدا ما را به اوج خود رساندهتا قله مقصود ما راهی نمانده
فرمود روشن میشود شبهای تاریکدور است از ما خستگی و قله نزدیک
صوت خوش دلدار میآید برادربوی ظهور یار میآید برادر
دیدی چهها کردند یاران فلسطینطوفان به پا کردند یاران فلسطین
آنهم چه طوفانی کزو آتش ببارداز بیت الاقصی خیزد، اقصی نام دارد
از آسمان بارید، از دریا خروشیداز رعد و برقش، جان اسرائیل لرزید
یکباره کاخ ظلم و وحشت را بهم ریختکودککشان بیمروت را بهم ریخت
آزادی قدس این زمان گردیده نزدیکباید به روح حاج قاسم گفت تبریک
ای دشمن بیدادگر هشدار هشداراسب تو بازنده است، بردی نیست در کار
هرگز نخواب آسوده، ما بیدار هستیمما بچههای حیدر کرار هستیم
ما جام عشق از ساقی کوثر گرفتیمدرس نبرد از فاتح خیبر گرفتیم
ما مرد میدانیم و میدانهاست در پیشاین اول کار است، طوفانهاست در پیش
عمر جنایتهایتان پایان گرفتهابر آمده، باد آمده، طوفان گرفته
این غرش توفنده بود، آغاز طوفانیک رزم از یک پادگان و چند گردان
بگشای چشم خویش، میدان را ببینیگر زنده ماندی، اصل طوفان را ببینی
گشوده باغ تاریخ از گل عبرت بسی دفترکه هر برگ از تبِ خجلت رُخی دارد چو شبنم تراگرچه ماجرای قدس اسفناک است و دردآورنمیماند به دست دشمنان این خاک پهناوراز آن مردم خود میشود این طُرفه بوم و برفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
چقدر این سرزمین زیباست با نام فلسطینشو قدسش، الخلیلش، بیت لحمش، دیر یاسینشو داوود و سلیمان و مسیح و دین و آیینشو معراج نبی اکرم از اوراقِ زرینشنباید ساکنش باشد، مگر قوم خدامحورفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
و قُدس این قبله اول، «منا»، «مشعر» به یاد اوستو در ماه مبارک، جمعه آخر، به یاد اوست«علی» آن شیرمردِ عرصه «خیبر» به یاد اوستو در شبهای قدر، آنقدر پیغمبر، به یاد اوستکه اینجا سرزمین امتش بوده است سرتاسرفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
هلا شمر است اسرائیل در این برهه حساسبیا ای دوست، شمر روزگار خویش را بشناسکم از ابن زیادند این مگر جمع خدانشناسامان نامهست عقد صلحشان! واغیرتاً عباسنشد از صلح اسرائیل و اعراب این فراگسترفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
نه خیری کنفرانس صلحها دارد، نه تأییدشنه جز بیراهه آنچه «نقشه راه» است تمهیدشنه «شرم الشیخ» شرم آور، نه صلح «کمپ دیویدش»چه بیچارهست آن کس که به اینها بوده امیدشنمیداند که باید پس گرفت از خصم خیرهسرفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
به جرأت، قتلعام کودکان، آیین موسی نیستستم کردن به هر پیر و جوان، آیین موسی نیستزنان، مردان، چنین بیخانمان، آیین موسی نیستجنایت در جنایت بیامان، آیین موسی نیستچه باشد پاسخ ما در پی این ظلم شرمآور؟فلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
اگر با خنجر، این سنگی که در دست است، همسنگ استاگر هفتادسال این مرز و بوم، آماج صد جنگ استاگر خاک فلسطینم، شقایق فام و خون رنگ استاگر «فتح شقاقی» جلوه ایثار و فرهنگ استهمه سرچشمه دارد از طلوع سرخ این باور:فلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
چنان شمعاند این مردم برای سوختن،آریهمه هموار کرده رنج دنیا را به تن، آریهمه آواره دهها سال در دشت و دمن، آرینمیخواهند جز خاک وطن، خاک وطن، آریوطن روزی شود، از روز اول نیز خرمترفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
نه اسرائیل در میدان به فتح تازه، نائل شدنه شهرکسازیاش منجر به حل این مسائل شدفقط دیوار شد دور خودش، دیوار حائل شدبگو فردا که اسرائیل زائد بود، زائل شدو روی نقشهها باشد فلسطین نام این کشورفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
فلسطین زنده شد امروز و پولادین شده گامشبه گردانهای «القدسش»، به موشکهای «قسّامش»به منشور «انتفاضه» با شعور و عزم و اقدامشبه شوقِ نوجوان «غزه» در هنگام اعزامشبه این اندیشه پویا که جاری ماند تا محشرفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
خمینی گفت: اکنون قدس در دستِ شیاطین استهلا اسلامِ ما را پاره تن، این فلسطین استکنون قدس شریف، آزادیاش با جانِ شیرین استسلیمانی -شهید قدس- بر این عهدِ دیرین استکه باید قدس را آزاد کرد از دست این کافَرفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
بگو حتمی است پیروزی برای ما، مسلّم همبگو با محتشم شد شورشی در خلق عالم، همکه میآید ز قدس آوای پرشور محرم، همنوشته روی سنگ قبرِ «تهرانی مقدم»، همکسی که آرزویش مرگ اسرائیل بود، آخرفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
بنایِ «قبة الصخره» کنار «مسجد الاقصی» ستبساطِ «جاء نصرالله و الفتح» خدا اینجاستکه «سُبحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِه» آیتی گویاستفلسطین هم به پیروزیاش نزدیک است، این پیداستجهان یک روز حتی میشود، این جمله را از برفلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
به فطرت، یار هر مظلوم، یار هر مسلمانیمهمه یارِ «حماس» و یارِ «حزبالله» لبنانیماگر عالم شود دشمن، به عهد خویش میمانیمنماز جمعه را یک روز در «قدس» میخوانیممحقق میشود آخر به حق این گفته رهبر:فلسطین بحر تا نهرش، نه حتی یک وجب کمتر
تا غزّه بخون غلتید آتش به فَلک افتادآتش ز غم هستی بر بال مَلک افتاد
ابلیسترین دشمن آتش به دل اندازدبا شعله شیطانی بر آینه میتازد
مظلومترین مردم غلتیده بخون باشندقربانی این میدان با تیغِ جنون باشند
اطفال بخون غلتان در دامن مادرهاخاموش چو خواهرها دلخون چو برادرها
عالَم شده آشفته از طایفه صهیونهم غزّه بخون غلتان هم خسته جگر گردون
تاریخ کجا دیده این ظلم فراوان رااین موج پریشانی این آتش بُحران را
بر جامعهی امروز اندوهِ روایتهاستاین فاجعه تصویری از اوج جنایتهاست
هر فتنه که میبینم از آل یهود است ایناز طایفه شیطان یا قوم ثَمود است این
کشتار مسلمانان خون در جگر آوردهیک بار دگر قاتل بر نیزه سر آورده
شمر و شَبَث و اَشْعَث با حرمله هم دستنداز خون مسلمانان نوشیده و سر مستند
مَستند و جنون دارند این طایفه قاتلبرخیز و بیا ای حق، تا آن که رَوَد باطل
منفورترین جانی از کاخِ سفید آیدبا رویِ کَریِهِ خود چون شمر و یزید آید
خون شهدا یاران آئینه عاشوراستیعنی همه ی دنیا از آنِ حسینیهاست
پیروزی اهل دین عهدیست که میآیدچون منتقم عالَم مهدی ست که میآید
پایان پیام/