مداحان امروز چه اشعاری محضر رهبر انقلاب خواندند؟
10:44 2024/01/03

به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، دیدار سالانه مداحان با رهبر انقلاب صبح امروز چهارشنبه ۱۳ دی‌ماه مصادف با سالروز میلاد حضرت زهرا(س) برگزار شد و ۶ نفر از مداحان و یک شاعر محضر ایشان به مدیحه‌خوانی پرداختند.

در این مراسم مجتبی رمضانی مداح اهل بیت از کرمان، محسن عراقی مداح اهل بیت از تهران، طاهر قلندری مداح اهل بیت از اردبیل، سید الحجازی حجازی مداح اهل بیت از لبنان، محمد رسولی شاعر آئینی از تهران، امیر کرمانشاهی مداح اهل بیت(ع) از مشهد و علی‌اکبر حائری مداح اهل بیت(ع) از قم به مدیحه‌خوانی پرداختند.

در ادامه اشعاری که در این مراسم خوانده شد، ارائه می‌شود:

شاعر: رضا مرادی

فاطمه نوری از تبار خدابوده پیوسته پای کار خدا

فاطمه رونوشت حیدر بودروی زهرا بهشت حیدر بود

مرتضی را تمام سرمایهقبرش ایهام، قدرش آرایه

خلق شد تا کتاب خلق شوداحمد و بوتراب خلق شود

کل هفت آسمان اسیرش شدچون صراط علی مسیرش شد

هم قرار است حیدری بکندبر پدر نیز مادری بکند

جان اسلام و روح دین مادرمادر مصطفاست این مادر

من چه گویم خدا چنین گفتهاو به زهرایش آفرین گفته

من به قربان جان جانانماز دیار غیور مردانم

بر در فاطمه دخیلم مننوحه خوانی ز اردبیلم من

حُبّ زهرا تلاطم دل ماستفاطمه مادر قبایل ماست

مدح مادر به مادری خوانمچند بیتی هم آذری خوانم

خلقتین شاهکاری زهرادیحیدرین افتخاری زهرادی

ظلمین اهلین ییخاندا زهرادیمرحبی سیندیراندا زهرادی

سرترین آسماندا زهرادیبرترین قهرماندا زهرادی

سنگریندن دوروب قیام ایلدیحجتین امته تمام ایلدی

قوزیوب عرشه عفتین علمینتک نه عفت، ولایتین علمین

ماحصل جانفدای حیدر شدیک تنه ایستاد و لشگر شد

حیدری مدح ائدنده زهرادیخیبری فتح ائدنده زهرادی

حنجری خنجرین ایشین گوردیفاطمه حیدرین ایشین گوردی

الحق الحق که شاهکار است اومرتضی را چو ذوالفقار است او

بیزده سنگرده همت ایلیروخبیزده تجدید بیعت ایلیروخ

سسلروخ مستدام یازهرا (س)ای سراپا قیام یا زهرا (س)

تو شدی ذوالمقام یازهراتویی ختم کلام یازهرا

خواهم اینک کلام حق جویمدو سه بیتی ز دردها گویم

ای عزیزی که روی کاری توای رفیقی که پست داری تو

مردم ما همیشه یار هستندهمچو مقداد پای کار هستند

بیشتر فکر درد ملت باشپی حل نیاز امت باش

ز خودت ثبت کن نکو اثریدرس گیر از نصیحت پدری

ما همه صاحبان فرداییمجملگی خادمان زهراییم

ای به دنیای غرب حاکم‌هازنده هستند حاج قاسم‌ها

ظالمید و به ظلم خود سرخوشخوش مباش ای رژیم کودک کش

گرچه هیزم شکن تبر داردآه آلاله هم اثر دارد

رهبرم، در میان این خون‌هاخوب دیدیم مرگ صهیون‌ها

عمرشان رو به انزوال شدهکمتر از بیست و پنج سال شده

صهیون از زندگی خود زده استبیست سالش اضافه آمده است

مرحبا بر یقین دینیتانداده بَر، نخل پیش بینتان

گر شما حکم انتقام دهیدحکم و دستور بر قیام دهید

کفر را یک به یک هلاک کنیمدر تلاویو گرد و خاک کنیم

ما برای شما بسیم آقاپِی بیت المقدسیم آقا

در همانجا به دعوت مهدی (عج)جمعه ای با امامت مهدی (عج)

در صفوف جهاد می مانیمپشت مهدی نماز می خوانیم

از جهان ظلم و جور خواهد رفتنسل صهیون به گور خواهد رفت

ما ولی شان و شوکتی داریمروی اسلام غیرتی داریم

ما به میدان عشق جان دادیمهرچه بود احتیاج آن دادیم

ما که پا پس نمی کشیم اصلابرسانید بشنود دشمن

با هم عهد برادری بستیمتابع امر رهبری هستیم

شب اگر بی روح اگر تاریک بودصبح دیدار خدا نزدیک بود

آسمان محو تماشای زمینبا چه ذوقی آمده روح الامین

با خودش بیت الغزل آورده استعطری از روز ازل آورده است

سوره ای آورده که منهاج ماستصبح میلادش شب معراج ماست

وحی چون باران شد و بر خاک ریختکوثری در ظرف ما ادراک ریخت

جلوه‌ای از ذات ممدوح آمدهاز نفخت فیه من روح آمده

قصه ی شیرین اعطیناست اوقاب قوسین است او ادنی ست او

او کجا و مرزهای فهم ماغیر حیرت چیست از او سهم ما

دست شاعر را پر از مضمون کنداهل بیت شعر را موزون کند

استعاره از خیالش یاس بودعقل کل در جامه‌ی احساس بود

او نبوت را دلیل خاتمه استقصه‌ی خلقت به نام فاطمه (س) است

آیه ی تطهیر عین ذات اوستعشق از ذریه سادات اوست

هل اتی و نور و قدر و کوثر استدخترِ... نه مادر پیغمبر است

چیست دوزخ؟ شعله ای از قهر اوچیست جنت؟ کوچه ای در شهر او

در قیامت هم قیامت می کنداو به لبخندی شفاعت می کند

پیش او تکلیف فردا روشن استآرمان آفرینش یک زن است

او به نام زن اصالت می دهدچادرش عطر نجابت می دهد

خلقت از دامان زن آغاز شددر مدینه زن تمدن ساز شد

در حقوق زن طلبکاریم ماآی دنیا فاطمه (س) داریم ما

کیستی ای ماه! ای بدر علی (ع)؟کیستی ای لیله القدر علی (ع؟

دست هایت تکیه گاه حیدر (ع) استلاله زار بوسه‌ی پیغمبر است

از بهشت آمد جهاز ساده اتقبله مایل بود بر سجاده ات

ما فقیریم و اسیریم و یتیمخانه ای داری، صراط المستقیم!

خانه ای که شد خدا معمار آنگرم تسبیحش در و دیوار آن

خانه ای که هم شهادت پرور استهم در آن هر روز، روز مادر است

خانه‌‌ای کوچک هزاران راز داشتوصله‌های چادرت اعجاز داشت

در دل تاریخ نورت جاری استانقلابت نهضت بیداری است

تو ولایت را دژ عصمت شدییک نفر بودی و یک امت شدی

ای مزارت قاصد پیغام توآخرین ذکر شهیدان نام تو

با تو همراه رهایی می شومخواب دیدم کربلایی می شوم

چاوشی پر سوز می خواند مراکربلا هر روز می خواند مرا

کربلا شهری کنار رود نیستکربلا در مرزها محدود نیست

خاک او تلفیق عشق و رنج بودکربلا در کربلای پنج بود

از یمن پیچیده بوی کربلاتا گرفت آیینه سوی کربلا

صبح را تا مرز شب آورده ایمکربلا را تا حلب آورده ایم

می کشاند تا فراتش نیل راغرق خواهد کرد اسرائیل را

کربلا شهری کنار رود نیستکربلا در مرزها محدود نیست

کربلا گاهی میان غزه استسرگذشت کودکان غزه است

کربلا در قلب های مردم استغزه آه! این کربلا چندم است

سیلی طوفان بر این کابوس باشدر میان شعله ها ققنوس باش

سنگ این آوار را سجیل کننقطه ی پایان اسراییل کن

زخم تو آغاز فتحی دیگر استخون غزه از همه رنگین تر است

صبح آزادی هوایت عالی استحیف، جای حاج قاسم خالی است

بعد او ما هم در آتش زنده ایمهم چنان با خاطراتش زنده ایم

یادتان می آید او اینجا نشست؟ساحلی در محضر دریا نشست

حاج صادق! یاد کن آن روز راخواندی از دل نغمه ای جانسوز را

او همین جا، او همین جا گریه کردبا نوای کاروان را گریه کرد

هرکه دید او را به حالش رشک بردتا شهادت محملش را اشک برد

آشنا با گریه و درد است اوبا شهادت زندگی کرده است او

السلام ای محور هنگامه اش!ای همه حرف وصیت نامه اش

دید آرامی، نشد آشفته اوای ستون خیمه ای که گفته او

یارت ای یار خراسانی چه شد؟ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟

ای نگین حلقه ی یکرنگ هارفتی ای فرمانده دلتنگ ها

در شکوه چشم تو دریای ماای فراتر از دو قطبی های ما

چشم هایت، مردم بیداری اتای فدای رسم مردم داری ات

ظلم را تشویش ناکامی توییروح جمهوی اسلامی تویی!

نام تو از قبل پر آوازه‌ترداغ تو این روزها شد تازه‌تر

آه از دی ماه! از این آه سردآه از دی ماه! از این ماه درد

آه از بغضی که دارد مثنویآه از سید رضی موسوی!

باز پروانه فدای شمع شدبار دیگر جمع یاران جمع شد

جان فدا! با عشق جان دادی به ماراهِ رفتن را نشان دادی به ما

این حرم گفتی بهشت مردم استدست مردم سرنوشت مردم است

فهم ما این است از فردای نورقله باشد استعاره از ظهور

سرنوشت حق و باطل روشن استقله‌ی انسان کامل روشن است

اوج مقصود رسالت دیدنی استقله ی حق و عدالت دیدنی است

قله را دیدیم، آنجا می رویمما ز بالاییم و بالا می‌روم

شاعر: علی ذوالقدر

السلام آقای من آقای مولا دوست‌هاالسلام ای جمع عاشق ای تولا دوست‌ها

آمدم از شهر کرمان شهر زهرا دوست‌هاتا بگویم چند خط از مدح او با دوست‌ها

باغ ما با ذکر یا زهرا گلستان می‌شودنام او را می‌بریم و پسته خندان می‌شود

فاطمه وقتی تولد یافت، ایمان خلق شدنور او تابید، خورشید فروزان خلق شد

اشک از چشمان او افتاد، باران خلق شدسوی خاک ما نظر انداخت، ایران خلق شد

روز میلاد پر از نورش جنان آمد پدیدفاطمه پلکی به هم زد این جهان آمد پدید

در پی ماهید اگر، امشب زمین را بنگریدبر رکاب عالم هستی، نگین را بنگرید

در میان بهترین‌ها، بهترین را بنگریدسجده شکر امیرالمؤمنین را بنگرید

فاطمه چون مادرش پشت و پناه مصطفاستشأن او را بین که دستش بوسه گاه مصطفاست

گرچه شیرین است گاهی اعتراف عاشقیکار هر کس نیست در دنیا طواف عاشقی

دست پروانه است همواره کلاف عاشقیمدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی

فاطمه تنها یک عاشق دارد آن هم حیدر استمرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم کوثر است

فاطمه دنبال رفع بیقراریِ علیستدر نگاهش افضل الاعمال یاریِ علیست

لذتش در زندگانی خانه داریِ علیستبهترین لحظه برایش خواستگاریِ علیست

می رسد دستت به دامان علی با فاطمهسخت دلتنگ نجف هستی بگو یا فاطمه

فاطمه پشت و پناه شیعیان حیدر استچادر او سایبان مردم این کشور است

مکتب زهرای اطهر نور راه رهبر استمکتب زهرای اطهر حاج قاسم پرور است

حاج قاسم عبد زهرا بود بی حد و عددذکر او هنگام سختی بود، یا زهرا مدد

مثل امروزی پرید از آشیانه یار مارفت پشت ابر هجران، ماه شام تار ما

همچنان می چرخد این اندیشه در افکار ماکدخدای عده ای شد قاتل سردار ما

گرچه در بین حواریون، یهودا نیز هستگاه مشکل ناشی از کم کاری ما نیز هست

آی مردم کاشکی اعضای یک پیکر شویمدور باشیم از جدایی، یار یکدیگر شویم

از دو قطبی ها بپرهیزیم، همسنگر شویمکاش مثل حاج قاسم یاور رهبر شویم

حاج قاسم را همیشه یار نیکو دیده ایمآنچه را رهبر توقع داشت در او دیده ایم

می رسد روزی که سختی های ما آسان شودبا ظهور یار ما، هجران او جبران شود

بیشتر از هر زمان ایران ما ایران شودبار دیگر مرد میدان راهی میدان شود

آرزو دارم که بنشینم دوباره در برشتا بخوانم باز هم این نوحه را در محضرش

شهید گمنام سلام

شعر اول:شاعر:امیرحسین آکار

گذر گرگ به آبادی شیران افتادباز هم قرعه به جمهوری سلمان افتاد

ذوالفقار از جگر یار خبر آوردهپیک از خانه ی عمار خبر آورده 

کاسه ی غیرت این شیر یلان لبریز استمرز ایران چقدر مالک اشتر خیز است

گوش کن خطه سلمان به زبان آمده استصحبت از وعده ی صادق به میان آمده است

مشت اول به سرت محکم و طوفانی بودساعت حمله مان دست سلیمانی بود 

صحنه ی عین الاسد نقطه بسم الله ستسیلی اصلی فرمانده مان در راه ست

برسر مردم ما سایه ی سلطان باشدرمز پیروزی مان ذکر رضا جان باشد 

راستی شیوه  تهدید تو طنازی بودحمله ات از نظر ما که فقط بازی بود

فکر کردی علمش روی زمین افتادهتازه تکثیر شده محسن فخری زاده

شیر را کشتی و بالای سرش میخندیمنتظر باش خودت گور خودت را کندی

عقل اندازه ی یک جو به سرت لابد نیستدیده اید اینکه رجز خوانی مان بیخود نیست 

پاسخ شیعه به این فیل دو سر سجیل ستداعش اصلی این طایفه اسراییل است

ذوالفقار از دل این معرکه سر میخواهدجنگ با حیدر کرار جگر میخواهد 

گفت فرمانده که آینده تان تاریک ستپیش بینی شده نابودی تان نزدیک ست

پای این قافله تا روز قیامت لنگ ستصاحب اصلی دنیا که نباشد جنگ ست

بر سر مردم ما سایه ی سلطان باشدرمز پیروزی مان ذکر رضا جان باشد

شعر دومشاعر:حسین سازور

یگانه بانوی علیهمیشه پهلوی علی

به دنیا اومدی برای دیدن روی علیسلام ای ماه علی

ای خاطر خواه علیعلی پناهنده ی تو تو هم پناگاه علی

نه یک قدم عقب ترو نه یک قدم جلوتریقدم قدم قدم قدم تو پا به پای حیدری

شعار انقلاب ما(محور شیعه غیرته)که ملت شهادتیم(که ملت شهادته)

مقابل دشمن تو ببین چه بی نهایتیممیشه یک و بیست دقیقه

میلرزه ساعت بدنشمحاله یادمون بره عکس عقیق یمنش

میدونه صهیون تازه خشم علی توو راههشهادت حاج قاسم اول بسم اللهه

شعر سومشاعر:مهدی رحیمی

نور، زهرا شد و مُنوّر شدشب قدر نبی مُقدّر شد

نه خدیجه به دامنش آوردبلکه زهرا خدیجه آور شد

در زمان حیاتِ این خانمهیجده بار صبح محشر شد

آب در صورت تو خود را شُستبعد در فقه ما مُطهر شد

فاطمه در نسیم چون دَم زدنفس هر گُلی معطر شد

تا که ناموس حق نزول کندچشم هر پنجره مّشجّر شد

روز تکمیل خلقتِ زهراخستگی از تن مَلَک در شد

هرکه نزدیک تر به فاطمه بودرتبه اش پله پله بهتر شد

پسر فاطمه حسین شد وپدر فاطمه پیمبر شد

فاطمه به خودش بلی گفت وعلی از آن به بعد حیدر شد

مصطفی بعد بعثتش امّافاطمه قبل خویش کوثر شد

کفّه ی مردها که سنگین گشتفاطمه جلوه کرد،دختر شد

با نبی و علی و اولادشفاطمه با همه برابر شد

شاعران : نور آملی و غریفی

بروحی مَن لجمع الخلق أمّهدعا خیرا فکانت خیر أمه

علیه الله صلى "کن " فکانتله الزهراء ابنته وأمه

قد اجتمعا بها قبلٌ وبعدُوبعد لرَبعها الجنّاتُ بعدُ

فمنها القرب من ذی العرش قربٌوعنها البعد عن ذی العرش بُعدُ

ومنها القرب لا یحتاج وِرداولکن فی طریق الحق وِردا

تساقط فی رحى الملکوت وحیاًاذا فاحت على اللاهوت وردا

اذا فاحت على سبع صباهالألف زلیخة ردت صباها

أراد قمیصَ یوسف مستجاباًفغنّى حین ألقاه  صباها

وألقى فی جهنم من عصاهاوأبرأ فی توسلها الکلیما

وألقت حینما ألقى عصاهافانجى باسمها موسى الکلیمَ

وأنجى باسمها عیسى وحیّىلیرتقیَ السما حیّاً وحیّا

وعازر فی الخلیل علیه نادىبفاطمة فعاد المیت حیّا

بها لخلیله اسماعیل عادوأفنت قوم فرعونٍ وعادا

لها الرحمن والى من توالیومن عادته فالرحمن عادى

رباعیاتُ منها الیمُّ یهدىویمّ الصدر یمَّ الصدر یُهدى

حکیمُ محکَمٌ یَهدی إلیکموخیر الناس من بالقول یُهدى

کم انتظرتکِ ..غیماً یرشحُ المطرافهل تردّینَ مَنْ "کمْ کانَ مُنتظِرا"..!

وکم أتیتکِ والظلماءُ تخنقُنیفکنتِ -قبلَ السما- تُدْنینَ لیْ قمرا

وکنتُ أهتفُ "یا زهراءُ" فی ظمَأیفتعبُرینَ کـ طیفٍ یُشبهُ النهَرا ..!

مددتَ کفیکَ.. آلامُ الورى صغُرَتْوما سوى قلبکِ الحانی بهمْ کبُرا

هُنا رحاکِ أحالتْ قمحهَا وطنافکنتِ أشهى طعامٍ فی فمِ الفُقرا

أفی سواکِ یصوغُ الشعرُ أشطُرَهُوأنتِ مَن فیکِ جاءتْ سُورةُ الشُعَرا..!

أراکِ فی کلِّ شیءٍ وجـهَ عاطفـةٍوغیرَ وجهِکِ فی الأشیاءِ لستُ أرى

أتیتُ زهراءُ والأکدارُ تجرفُنیوما سواکِ یزیحُ الهمّ والکدرا

أنا الذی..کلّما أُهدیکِ "فاتِحـةً"تفتّحتْ مُدنٌ فی داخلی وقُرى

فما "توضأتُ" إلا کنتِ "نافِلتی"وما "توسّلتُ" إلا کنتِ لی "قدَرا"

أنتِ التی تمـلأ الدنیا مُقاوَمةًما من شهیدٍ وإلا من دماکِ جرى

ولم یکُن "قاسمٌ" إلا امتدادَ فِداًمن بأسِ کفیکِ نالَ المجدَ والظفَرا

وأنتَ یا سیدی من نسلِ فاطمةٍأمرتَ للحُبَّ أن یسری بنا.. فسرى

طریقُکَ الحقُّ قَـلَّ العابـرونَ بـهِولم یخب من بدرب الحقِّ قد عبرا

فلمْ یخضوکَ إلا خیـبةً رجعـواولم تخضْ أنـتَ إلا عدتَ منتصرا

کلٌ لهُ فی الهوى یا سیدی قـدرٌوأحمدُ اللهَ إذ سـوّاکَ لی قـدَرا

 آتیکَ من أرضِ نَصرِ الله "عاملةٍ"بالحُبِّ مِن أهلِها والحُبُّ سُلْطانُ

ما الشِّعرُ مِنّی سِوى مِرْسالُ غُربَتِهِمْوالشّانُ لی مِنهُمُ لَو کان لی شانُ

رَبعی إذا مالَ بالأحْمالِ سالِکُهُمْزادوا لهُ الحِملَ فالأثْقالُ میزانُ

أهلُ الوِلایةِ مِلْءُ الرِّیحِ عَسْکَرُهُمْجَمعٌ بلا رُتَبٍ والثَّوْبُ أکْفانُ

تَخالُ أسْیافَهُم باللَّمحِ لَیّنَةًقُلْ ذا دَلیلٌ بأنّ الصَّیدَ ما لانُوا

حَسْنا طلائعُهُم، حُسنَى طبائعُهُمْما زِیدَ فیهِم على الإحسانِ إحسانُ

لَمْ ینحنوا قَطُّ إلّا فی رُکوعِهِمُلَولاهُ قیلَ هُمُ والطّودُ أقرانُ

هُم والشَّهادَةُ خِلّانٌ یُشَوِّقُهُمْسَعْیاً إلیها أحِبّاءٌ وخِلّانُ

قاداتُهُم شُهَدا، عبّاسُ سَیِّدُهُمْوالحَربُ راغِبُهُم، والعِشقُ رِضْوانُ

أمّا الفَصیحُ صَفیحُ الوَجْهِ أحسَنُهُمْفی کَفّهِ النّصرُ شَهْدٌ مِنه ألوانُ

طابَتْ بهِ الشّامُ للقُدسِ الشَّریفِ کَماطابَتْ بِنورِ مُحَیّاکُم خُراسانُ

وأنتمُ الأصلُ ، یا ظلَّ الإمامِ ومالِلشَّمْسِ ظِلّانِ ، لی فی ذاکَ بُرهانُ

مَن لیلةَ القدرِ یَدعو فی الختامِ لَکُمْیا لیتَ عُمری لِذاکَ الشّیبِ قُربانُ

هذا الدُّعاءُ کتابٌ فیه علّمَناکلَّ الولایةِ والمکتوبُ عُنوانُ

یا وارثَ الشَّمسِ یا بنَ الطُّهرِ یابن علیأَفرِد لنا الظِّلَّ، إن الظِّلَّ أوطانُ

فی مولِدِ النّورِ شَطرٌ واحدٌ وکَفى" وإنّ فاطمةَ الزهراءَ قرآنُ"

شاعر : حجت‌الاسلام جواد محمد زمانینغمه پردازان : حمید رمی و علی اکبر حائری

شب آیات سوره فردا شدباغ از جلوه صد چمن معنا شد

هر ابری به برق ادراک خودبارانی به مقدم زهرا شد

ای شکوه بی همتا : یا فاطمة الزهراای کران ناپیدا : یا فاطمة الزهرا

ای فراتر از فردا: یا فاطمة الزهراای... عطری که بهشت پیغمبر دارد

قرآن، مدح تو به صد دفتر داردانا اعطیناک الکوثر دارد

هستی سرشار از جام اعطینابالروح بالدم لبیک یازهرا ۲

 قرآن، متن و فاطمه تشریحشخلقت چون قصیده او تلمیحش

عالم چون کلاف سر در گم بودبی اعجاز رشته تسبیحش

ای صبح به تن جوشن : یا فاطمة الزهراای مشرق جان روشن : یا فاطمة الزهرا

ای باغ ترین گلشن : یا فاطمة الزهراای ... شوقت بر لب حسین با یا اماه

ای با مرتضی در این مقصد همراهیا 《نعم العون علی طاعة الله》

ای زن از تو شأن زن شد معنابالروح بالدم لبیک یازهرا ۲

باغ از لاله ها مواسم داردبا داغی به دل مراسم دارد

هر جا نامی از شهادت زنده ستعطر یاد حاج قاسم دارد

ای صلابت منظوم: قاسم سلیمانیای مقتدر مظلوم: قاسم سلیمانیراز تا ابد مکتوم: قاسم سلیمانی

ای ... جان تو فدای رهبر از آغازشد عشق خمینی ات بال پروازحک بر سنگ قبر تو نام «سرباز»

یادت در جان هنگام هم عهدیبالروح بالدم لبیک یا مهدی ۲

 برپا شد دوباره محشر محشردر میدان سواره لشکر لشکر

ای قدس شریف : النصر النصرای صهیون دون : خیبر خیبر

بر عهد نخستینم : من یار فلسطینمبر سنت دیرینم : من یار فلسطینمبا جهاد تبیینم : من یار فلسطینم

ای ... راه سربلند طوفان الاقصیمی بینی رهایی خود را فردااز چنگال اسراییل و آمریکا

آمد وقت فتح بدر و خیبربالروح بالدم لبیک یا حیدر ۲

پایان پیام/