تهران چگونه تهران شد؟
09:40 2024/01/23

التفاتی که مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای کنگره بزرگداشت شهدای پایتخت، در خصوص پرداختن به  شهر تهران و ادای حق آن، به ما دادند، می تواند زمینه‌ای برای طرح این سؤال باشد. در میان نظریات مربوط به مطالعات شهری، نظریه «حق به شهر» هانری لوفور از جایگاه رفیعی برخوردار است. این نظریه بیشتر دست مایه محققین شهری برای ایجاد تغییرات کالبدی در شهر بوده و گاها ابزاری برای حمله نظرورزان اندیشه چپ به جسم و جان بی دفاع این شهر بزرگ بوده است.

هانری لوفور در میان حقوق متفاوت اجتماعی شهروندان، با این نظریه حق جدیدی را معرفی و شناسایی کرد به نام »حق زندگی شهری». در واقع شهروندان یک شهر از حقی ویژه به نام حق زندگی شهری نیز برخوردار هستند که باید به نحوی این حق نیز در کنار دیگر حقوق شهروندی ادا شود. حقی عمومی که به طور مشخص در دو موضوع حکمروایی شهری و تخصیص فضا، مورد توجه قرار گرفته است. یعنی هر شهروندی هم حق مشارکت در مدیریت شهری را دارد و هم حق استفاده از فضاهای عمومی. این حق بسته به عملکرد شهرداری های قابل افزایش یا کاهش است.

 این نظریه تا حدی راهنمای متخصصین و مدیران شهری برای تغییر ظاهری و کالبدی شهر  بوده است. آنها بر این اساس شهرها را طوری طراحی می کنند که هم امکان مشارکت در تصمیمات محله ای، منطقه ای و شهری برای شهروندان فراهم شود و هم امکان بهره برداری بیشتر آنان از فضای عمومی. شاید بتوان طرح «من شهردارم» دوره فعلی شهرداری را متاثر از چنین فهمی تحلیل کرد. جریان چپ نیز به سهم خود این حق را در ستیز و تقابل شهروندان با حاکمان شهری تئوریزه کرده اند. از نظر آنان شهروندان باید دست به ساخت شکنی حق تعریف شده خود توسط حاکمان شهری بزنند. یعنی حقوق بیشتری طلب کنند.

عبارت کلیدی و مهم «تولید فضا» به عنوان یک کنش شهروندی در برابر فضاسازی های شهری در این خصوص مورد توجه قرار گرفته است. آنان بیشتر روی مقوله مصرف فضای شهری مانور داده اند. می توان گفت تلاش آنان نوعی معنابخشی به زندگی شهری از طریق مصرف ابتکاری بوده است. اینکه شهروندان بتوانند فضاهای جدیدی برای مصرف خلق کنند که بیرون از فضاسازی های حاکمان شهری باشد. یا علیه سیاست های فضایی آنها، فشاراجتماعی ایجاد کنند.  

با این حال جای این پرسش باقی است که آیا حق زندگی شهری، تنها به معطوف به بهبود کالبدی، جسمانی و مصرفی شهری است، یا شهروندان در حق زندگی شهری خود،خواهان بهبود فضای روحی و معنوی شهر نیز  باید باشند؟پاسخ مثبت است. حرکت مردم تهران در طول 150 سال اخیر، متاثر از فضایی دیگر بوده است که با این تعاریف مألوف و معروف علمی از فضاسازی شهری، قابل فهم و شناسایی نیست. تعین این حرکت ها به طور خاص خود را  در مخالفت با قرارداد رویترز با هدایت ملا علی کنی، در قضیه تنباکو با پیشاهنگی مرحوم میرزا حسن آشتیانی، در مطالبه عدالت خانه به عنوان نقطه شروع انقلاب مشروطه و در تقابل با قرارداد ننگین وثوق الدوله،  نشان داده است.

در همه این حرکات تاریخی، مردم تهران خواهان حفظ و ارتقای فضای زندگی معنوی در برابر چنان موانعی که ذکر شد بوده اند. این فضاخواهی باطنی و معنوی، در دوران حکومت پهلوی نیز تداوم داشت و به محض شروع حرکت انقلابی امام، جامه تحقق به خود گرفت. در نماز عید فطر قیطریه شهید بهشتی، راهپیمایی عظیم تاسوعا و عاشورا و تحصن علما در دانشگاه تهران، مردم تهران علیه همان تغییر کالبدی و جسمانی شهر که می خواست هویت ملی و اسلامی و دینی تهران را تغییر داده و تبدیل به یک شهر مصرف زده اروپایی کند، ایستادند. این فضاسازی مردمی و معنوی در تهران،تبدیل به  الگویی قابل سرایت به دیگر شهرهای کشور شد. حرکتی که بعد از انقلاب نیز تداوم یافت و در بزنگاه های مختلف منشا تغییر فضای شهری بود.

آن انرژی بی پایان حق زندگی معنوی در تهران ریشه در باور دینی و حرکات ایمانی مردم این شهر داشت. حرکتی که تهران را الگو و الهام بخش کرد، واجد ویژگی هایی بود که مردم را در صحنه نگاه داشت و امید آنان را طی 150 سال گذشته حفظ کرد. مقام معظم رهبری در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی، جلسه ششم، به این ویژگی ها ذیل عنوان نویدهای ایمانی مفصلاً پرداخته است. به عنوان نکته پایانی نگارنده مبتنی بر دریافت خود، آن دوازده نوید را تبدیل به دوازده ویژگی ایمانی مردم تهران و کشور  کرده است. دوازده ویژگی که می تواند، اصول حق زندگی باطنی و معنوی شهری باشد. همان که مردم تهران را  با رهبری امام (ره) سرآمد کرد:

هدایت شوندگی: می دانستند چه می خواهند و راه رسیدن به آن چه بود.فهمیدگی: فهم قوی از مسیر داشتند و چشم و گوششان باز شده بود.مصمم بودگی: عزم و تصمیم راسخ برای حرکت و غلبه بر شک و تردید داشتند.مطمئن بودگی: اطمینان داشتند به هدف خود می رسند.خطاپذیری: امکان خطا و اشتباه و تجربه غلط داشتند، یعنی از غفران و رحمت الهی برخوردار بودند.حمایت شوندگی: پتششان به نیروی الهی گرم بود و دلسرد نمی شدند.یقین مندی: در غلبه بر مشکلات و دشمنان و موانع مطمئن بودند.قدرت مندی: از تمام رقبا و صفوف مخالفین مسیر قوی تر بودند.پیروزمندی: بر موانع و مشکلات غلبه کامل یافتند.وصول: به صورت قطعی به هدف رسیدند.گشودگی: از مواهب آسمانی و زمینی و استعدادی در طول حرکت برخوردار شدند.خوش بختی: به پاداش و سعادت اخروی بعد از زندگی دنیوی خواهند رسید.

پایان پیام/ت