به گزارس خبرنگار حوزه کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مراسم بزرگداشت «حکیم نظامی گنجوی» به همراه تجلیل از نظامیپژوهان، با حضور تنی چند از اساتید ادبیات فارسی و صاحبنظران در این حیطه، به همت انتشارات جهاد سازندگی و خانه کتاب و ادبیات ایران، صبح امروز در تالار کمال دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
مهدی محبتی، استاد تمام دانشگاه زنجان، طی نطقی که در این مراسم داشت، گفت: امیدوار هستم که جامعه ما به این فهم برسد که تنها راه نجات ما، توجه به مفاخر ایرانی و آثار آنان است و این توجه باید از سر اهمیت و جایگاه مهم میراث ادبی باشد. ما نباید برای نظامی گنجوی به این خاطر همایش و بزرگداشت برگزار کنیم چون مورد تحریف و مصادره از سوی دیگران است بلکه نظامی خود دارای جایگاهی است که اهمیتش ما را به این وا میدارد تا نسبت به سهمی که او در ادب پارسی دارد توجه و دقت نظر داشته باشیم. این تفاخر به میراثداران ادب فارسی نه از سر شعار و هایوهوی بلکه از سر توجه و عمقنظری باید صورت بگیرد.
وی افزود: نکته مهم درباره آثار حکیم نظامی گنجوی این است که نظامی خود به ابعاد گوناگون زندگی توجه و دقت نظر داشته است و به ساحات مختلف حیات آدمی پرداخته. نباید در مخزن الاسرار گنجوی که اثری عرفانی و اخلاقی است که محدود شد، بلکه باید به سایر منظومههای ادبی او چون خسرو و شیرین که اثری عاشقانه آنهم در بالاترین حد خود است سری زد، چرا که عشق و محبت از مهمترین مولفههای اندیشهای نظامی گنجوی است. وقتی ما به رستگاری فرهنگی می رسیم که چون نظامی به همه ساحات زندگی نگاه کنیم و به این شکل است که آدمی به تکامل خواهد رسید.
این استاد ادبیات فارسی ادامه داد: از مسائل مهم در مورد شعر نظامی این است که در بستری و رشد کرد و توانست اوج بگیرد که مسیر حرکتش چندان هموار و مساعد نبود. برعکس شاعرانی که پس از او آمدند، او از شرایط مطلوب و خوبی برخوردار نبود اما با این حال شاهد یم که شعر نظامی شاهکاری است که در چنین وضعیتی توانست به بهترین وجه سیر و تطور داشته باشد. سؤالی که طرح میشود این است که چهطور شعر او به چنین جایگاهی رسید و پس از آن شاهد افول چنین شاعرانگیای هستیم؟
محبتی گفت: عدهای به این پرسش پاسخهایی داده اند، برخی ظهور تجلیات تکرار ناپذیری که در او رخ داده است را عامل ان میدانند، برخی هم معتقدند که نظامی به خاطر آن تصویرسازی خوب و مادرطرحی که در روایات خود دارد( به طور مثال در شاهکار هفتپیکر) توانست به چنین جایگاهی برسد. روششناسی نظامی در ایجاد اثر خود، برجستگی و انحصار خاصی را داراست. درک مفهوم عمیق روایت، اشراف به منابع مختلف، گزینش و توجه به منابع صحیح و تصفیه شده، پرهیز از تقلید و تکرار، سازمانبندی و قدرت پیوند مفاهیم از جمله مؤلفههای اصلی روش نظامی در طرح خود است.
در ادامه این آیین بزرگداشت ابراهیم اقبالی، استادیار دانشگاه تبریز بیان کرد: نظامی خود را مدیون ایران میدانست و بسیار بسیار نسبت به ایران و فرهنگ ایرانی تعصب داشت و به نوعی به دنبال ادا کردن دینی بود که ایران به گردنش داشت.
او در شعر معروفی میگوید:
همه عالم تن است و ایران دلنیست گوینده زین قیاس خجلچون که ایران دل زمین باشددل ز تن به بود یقین باشد
او بیان داشت: در آثار نظامی به خوبی عناصر و نشانههای وطنپرستی و وطندوستی نمایان است. نظامی در این امر مقلد فردوسی است و چنین به نظر میرسد که او بسیار از شاهنامه فردوسی متأثر بوده و این اثر همدم او بوده است اما از آنجا که نظامی در زمره شاعران مقلد نیست و ندای «عاریت کس نپذریفتهام» میگوید، سعی در نوآوری در این حیطه داشته و میتوان چنین گفت که اگر فردوسی احیا کننده زبان فارسی است نظامی زندهکننده ادبیات پارسی است و این مسأله کار او را از فردوسی متمایز میکند.
وی افزود: نظامی میخواهد فضایل ایرانیان را در قالبی وزین و فخیم به مردم عرضه کند. دوره تاریخی ساسانی برای او از جایگاه مهمی برخوردار است و در اشعار او اثرپذیریهای گسترده ای را از دوره ساسانیان شاهدیم؛ چراکه در این دوره چه از لحاظ قدرت سیاسی و وسعت جغرافیایی و چه از لحاظ ساختار فرهنگی ایران در شرایط بسیار خوبی قرار داشت. نظامی را نباید به عنوان یک وطنپرست و به عبارتی ناسیونالیست خشک و بیاندیشه دانست، بلکه او تصمیمش آن بود که ایران را به عنوان یک آرمانشهر به جهانیان معرفی کند و بگوید که رسیدن به آرمان شهر مسئلهای رؤیایی و دست نیافتنی نیست چرا که ایرانیان توانستهاند در برههای از تاریخ به این مدینه فاضله دست پیدا کنند.
میرجلالالدین کزازی استاد ادبیات فارسی نیز در این همایش با مقایسه شعر خاقانی شروانی و نظای گنجوی گفت: دو سخنور قهار ادبیات فارسی که چه از لحاظ مکان زیستن چه از لحاظ انگارههای مفهومی و جهانبینی در شعر شباهتهایی دارند نظامی گنجوی و خاقانی شروانی هستند. هر دوی آنها چنین بیان میکنند که سخنشان نو و بدیع است و آنچه که میسرودند بیپیشینه است. نظامی در ابتدای مخزنالاسرار میگوید:
منکه سراینده این نوگلمباغ ترا نغمهسرا بلبلم در ره عشقت نفسی میزنمبر سر کویت جرسی میزنمعاریت کس نپذیرفتهامآنچه دلم گفت بگو گفتهام
نظامی در این ابیات ادعای نوسخنی و تازهگویی دارد و بر آن انگشت تأکید میگذارد. در مقابل خاقانی شروانی هم چنین میگفت که اثر ادبی او از تازگی و بکری خاصی برخوردار است. او میسروید که:
نیست اقلیم سخن را بهتر از من پادشادر جهان ملک سخن راندن مسلم شد مرامریم بکر معانی را منم روح القدسعالم ذکر معالی را منم، فرمان روا
چنین انگارههایی در بخشهای مختلف آثار این دو شاعر به وفور یافت میشود که سخن خود را تازه و بیسابقه میپندارند.
انتهای پیام/