خوشبختانه امسال هم سال تولید نامیده شده؛ در چند سال گذشته اقداماتی برای رونق تولید انجامگرفته اما آنطور که باید و شاید مثمر ثمر نبوده است. این امر یک دلیل اصلی داشته که به سیطره واردات برمیگردد. وقتی نیازهای کشور از طریق واردات تأمین شود، با توجه به جذابیتهای واردات از لحاظ تنوع و بهویژه منافعی که برای واردکنندگان دارد، رغبت به سمت تولید در داخل کاهش پیدا میکند؛ بنابراین اگر بخواهیم تولید را در کشور به سمتی هدایت کنیم که تولیدکننده رغبت به سرمایهگذاری و فعالیت پیدا کند، باید از کل فرآیند تولید داخلی حمایت شود و امکانات لازم فراهم گردد تا تولیدکنندگان داخلی بتوانند در مقابل هجوم واردات قد علم کرده و مشکلات خود را حل کنند و در سطح رقابتپذیری قرار گیرند.
مانع دومی که وجود دارد به قاچاق برمیگردد که مسئولیت اصلی آن با گمرک است. درواقع قاچاق نیز نوعی واردات است اما غیرمجاز. تمام مشکلاتی که ناشی از واردات مجاز است در این واردات قاچاق نیز وجود دارد و به علاوه ضررهای دیگری نیز به اقتصاد و فرهنگ کشور وارد میکند. بنابراین اگر بخواهیم به رونق تولید از نوع دانشبنیان و تولید منجر به اشتغال مؤثر و مفید برسیم باید محدودههایی که در آن میتوان واردات را پذیرفت مشخص کرد و بهطور قاطع از فعالیتهایی که در خارج از آن محدودهها به شکل قاچاق انجام میگیرد جلوگیری کرد.
ما امیدواریم با رعایت برخی نکات اخلاق حرفهای بتوانیم تحولی را در بخش تولید ایجاد کنیم. تولیدِ اخلاق محور به مجموعۀ کالاها و خدمات برمیگردد. اساساً تولید برای رفع نیاز صورت میگیرد اما اولین پرسشی که مطرح میشود این که کدام نیاز؟!
دو نوع نیاز را میتوان مطرح کرد. یکی نیاز برای کالاهایی است که معمولا در سطح جهان تبلیغ میشود و هدف آن مصرف است تا کشورهای هدف بتوانند بازار عرضۀ محصولات کشورهای تولیدکننده قرار گیرند. کشورهایی که به ما میگویند شما سرزمینی نفتخیز دارید و غنی هستید، چرا خودتان را به زحمت میاندازید؟ هرچه نیاز دارید به ما سفارش دهید تا ما با بهترین کیفیت مطلوب آنها را برایتان تولید کنیم! اصلا خود آنها نسبت به کالاها و خدماتی که برای ما در بهترین حالت فرعی تلقی میشود، برای ما احساس نیاز به وجود می آورند! این نوع تولیدات فرعی ولی جذاب کمک به رونق تولید کالاهای اساسی نمیکند.
در تولید برای رفع نیاز حقیقی باید ابتدا نیاز حقیقی را شناخت و متوجه شد در کشور ما در حال حاضر چه نیازهایی وجود دارد که باید رفع شود. این نیازها میتواند شامل کالاهای مورد نیاز روزمره و حقیقی مردم باشد و یا جنبۀ خدمات حقیقی داشته باشد و نه خدماتی تبلیغی و کالاهایی با انگیزۀ مصرفی صِرف.
مثال واضح این امر در زمینۀ دخانیات است. در کشور ما دخانیات تولید میشود ولی همه میدانیم سیگار و قلیان پاسخگوی هیچ نیاز حقیقی نیست. یعنی اگر این کالا در کشور مصرف نشود نهتنها ضرری به کشور نمیزند بلکه منافع بسیاری متوجه مصرفکنندگان کنونی و بهبود سلامتی و نشاط عمومی میکند؛ بنابراین هرچند تولید دخانیات در داخل صورت بگیرد، غیر از قاچاق آن که تقریبا نیمی از مصرف را جواب می دهد، این تولید بر مبنای نیاز حقیقی انسان نیست بلکه بر مبنای احساس نیاز یا نیاز فرعی است.
پس اولین گامی که باید برداشته شود این است که نیازهای حقیقی بر اساس شرایط میهنی مشخص شود و این طور نباشد که تولیدکنندگان فقط با دیدن کالاهایی که در سایر کشورها تولید میشود گمان کنند آن کالاها یا خدمات در کشور ما نیز باید عیناً تولید شود تا صرفاً برخی از منافع تولیدکنندگان را تأمین کند ولو آنکه برای مردم منافعی به دنبال نداشته باشد.
بعد از شناخت نیاز حقیقی باید به نکتۀ دیگری توجه کرد و آن شناخت قابلیتهای متنوع و متکاملی است که در کشور ما وجود دارد: ما برای تولید به امکانات و تسهیلاتی نیاز داریم تا تولید ما بتواند بهصورت مقبولی انجام بگیرد.
بله؛ ما در کشور برخی از مواد اولیه مورد نیاز را نداریم و اگر بخواهیم با استفاده از آن مواد کالاهایی را تولید کنیم باید به واردات مبادرت ورزیم. ولی درمجموع ما باید به قابلیتهای خدادادی کشور خود توجه کنیم. با نگاهی به معادن و امکانات مختلف اقلیمی و آب و خاکمان، متوجه میشویم که این قابلیتهای خدادادی به ما اجازه میدهد درصد بسیار مهمی از نیازهای خود را در زمینۀ تولید با امکانات موجود برآورده نماییم؛ بنابراین در قدم دوم لازم است که این قابلیتهای متنوع را که یکدیگر را تکمیل میکنند بشناسیم و از آنها استفاده کنیم.
گاهی در اثر عدم شناخت، برخی از تولیدکنندگان نسبت به واردات مواد اولیه از سایر کشورها اقدام کردهاند این در حالی است که امکان تأمین آن در داخل کشور وجود داشته است. این واردات ممکن است راهحل آسانی باشد؛ یعنی بهجای کشف و استخراج آنچه در کشور وجود دارد به دنبال مواد اولیه که در سایر کشورها فرآوری شده برویم و آن را وسیلهای برای شروع تولید کنیم اما طبیعتاً ازنظر خوداتکایی در تولید رتبۀ ضعیفی دارد.
این نکتۀ بعدی دربارۀ برنامهریزی و بهکارگیری بهینۀ قابلیتها و امکانات خودمان است. ما از همۀ این قابلیتها به ویژه آنچه کشف و استخراج نکرده باشیم بهطور همزمان نمیتوانیم استفاده کنیم و لازم است برای بهکارگیری این قابلیتها برنامهای تدوین شود و درواقع برای شروع و خیز برداشتن در تولید به برخی از قابلیتها اولویت داده شود.
این برنامهریزی بسیار اهمیت دارد و اگر مبنا را بر اساس رفع نیاز حقیقی و تأمین امکانات موردنیاز از داخل کشور بگذاریم و آمایش سرزمین یعنی دانش بنیانی نحوۀ بکارگیری مجموعۀ امکانات را سرلوحۀ اقدامات خود قراردهیم، به گام بعدی میرسیم که طراحی برای جوابگویی به نیاز است.
نیازهایی که در داخل کشور ما مطرح میشود تا حدودی وابسته به اقتضای آداب و رسوم و ویژگیهای سرزمینی و اقلیمی ما است و بعلاوه باید برخی نکاتی که به اصالتهای فرهنگی ما برمیگردد رعایت کنیم و نادیده انگاری آنها سبب ایراد خسارتهای هویتی میشود؛ بنابراین باید برای کالا و خدماتی که میخواهیم به مردم ارائه کنیم طراحی مناسبی داشته باشیم که دربرگیرندۀ ویژگیهای میهنی ما باشد.
البته در این زمینه طبیعتاً در دانشگاهها باید آموزش لازم داده شود تا افرادی که دارای خلاقیت اند بر مبنای شناخت ویژگیهایی که مختصّ سرزمین و فرهنگ و تمدن ما است کارهای طراحی خود را انجام دهند. این شیوۀ اقدام علاوه بر رفع نیاز حقیقی موجب میشود بهواسطۀ آن کالاها و خدمات در بسیاری موارد جذابیتهای بسیار خوبی برای جلبتوجه مشتریان خارج کشور نیز بوجود آید و این خود راهی برای عرضۀ فرهنگ بسیار قوی ما به سایر علاقهمندان در دیگر کشورهاست. همینجا لازم میدانم تأکید کنم بر یک نکتۀ اساسی در کار تولید کالاها و خدمات که باید در پس ذهن ما نهفته باشد و آن این که «آیا توانسته ایم با تولیدات خود جلب رضای حق کنیم؟ اگر این نکته درمدّنظر ما باشد قطعاً بر کمیت و کیفیت تولید هم تأثیر خواهد گذاشت».
ما برای آنکه به تولیدی هوشمندانه و مبتکرانه و نوآورانه برسیم که از ویژگیهای پایداری و بهرهوری و بازده خوب برخوردار باشد باید یک سلسله مطالبی که جنبۀ فنی دارد مراعات کنیم. ایبسا از مواد اولیه و نیروی انسانی برای تولید کالایی استفاده شود اما بیتوجهی به آن نکات موجب ضایعاتی در زمینۀ استفاده از مواد اولیه و یا دربارۀ کیفیت محصول شود و به نارضایتی مصرفکنندگان خدمت یا کالا بیانجامد.
وقتی کالایی تولید میشود باید به موضوع زنجیرۀ کامل تولید توجه کرد؛ این زنجیرۀ کامل به ساخت، نحوۀ بهرهبرداری، چگونگی نگهداری و تعمیر آن در صورت بروز اشکال، و درنهایت به بازیافت آن کالا پس از انقضای عمرش بازمیگردد و اینها باید بر مبنای تعهدی حرفهای موردتوجه قرار گیرد و زنجیرۀ تولید به طور ناقص مطرح نشود و مثلا فقط بخش ساخت موردتوجه قرار نگیرد و ریزهکاریهایی که به نحوۀ بهرهبرداری وابسته است مورد بیمهری قرار نگیرد و رها نشود؛ اکنون در کشور ما متأسفانه کالاهایی وجود دارد که عمر خود را کردهاند و به دلیل بیتوجهی به بازیافت بهصورت زباله و نخاله در گوشههایی از کشور در طبیعت مانند حاشیۀ رودخانهها رهاشده و باعث مشکلاتی برای محیطزیست شده است. در تعهد حرفهای باید بهجایگاه مشتری بسیار دقت شود و به خدمات پس از فروش اصالت داده شود. اگر کالایی به فروش رفته ولی مشتری امکان اخذ خدمات لازم را نداشته باشد برای او زحمت درست میشود.
در بسیاری از موارد تولیدکنندگان به موضوع راضی نگهداشتن مشتری خود بهای لازم را نمی دهند و این باعث ضایع شدن شهرت و ضربه به آینده خودشان می شود و علاوه بر آن بتدریج نارضایتی عمومی نسبت به کل تولیدات داخلی در کشور پدیدار میشود. ما درواقع باید به فکر آوازه و شهرت تولیدات ملی و کیفیت مرغوب آن باشیم؛ برخی از تولیدکنندگان به این مسئله توجه میکنند و این امر سبب افزایش سرمایۀ ملی میشود ولی برخی متأسفانه بیتوجهند و فقط به فکر استفادۀ هرچه سریعتر از منافع زودگذرند.
تولید باید بهگونهای انجام بگیرد که دربرگیرندۀ اسراف و تبذیر نباشد و موجب تخریب محیطزیست نشود؛ ما طبیعتاً ممکن است برای مواد اولیه از معادن استفاده کنیم اما این استفاده نباید سبب تخریب محیطزیست شود؛ این امور در جزئیات باید موردنظر قرار گیرد.
امکانات تولید فقط شامل مواد اولیه نمیشود، نیروی انسانی، اطلاعات و فناوری را نیز دربرمی گیرد و برای تولید نباید بهگونهای اقدام شود که سبب ضایع شدن سرمایۀ ملی گردد و کالایی تولید شود و در اختیار مردم قرار گیرد که کیفیت لازم را نداشته باشد و سبب نارضایتی مردم گردد و از طرف دیگر اساساً قابلیت رقابت در بازارهای جهانی را پیدا نکند.
در تراز ارزی کشور برخی از نیازها وجود دارد که تأمین آن از طریق امکانات داخلی شاید توجیه اقتصادی نداشته باشد و بهصرفه باشد آن را وارد کنیم؛ برای این کار به تأمین ارز نیازمندیم و بخشی از این ارز از طریق فروش کالاها و خدمات باکیفیت داخلی میتواند تأمین شود؛ روش استفاده از فروش مواد خام و نفت برای تأمین ارز را باید رها کنیم. صادرات مقبول است ولی نه خام فروشی.
میرسلیم: مردمداری یک ویژگی دیگر تولید خدمت است که باید به آن اصالت داد. مردمداری، بخشی مهم از اخلاق تولید خدمت است وکسی که خدمتی به مردم ارائه میکند نباید فقط به کسب درآمد بیندیشد بلکه اولاً باید انصاف را رعایت کند و ثانیاً خدمت ناقص و کمدوامی ارائه نکند که باعث مراجعۀ مکرر گیرندۀ خدمت به خدمات دهنده شود.
در ادارات باید بدقت به حذف دیوانسالاریهای زائد و کاغذبازی و امضاهای طلایی توجه کنیم زیرا گاهی بهواسطۀ یک امضاء ارائۀ خدمات با مشکل مواجه میشود. در ارائۀ خدمت باید به گرهگشایی اصالت داد و سعی در تسهیل مقررات و حتی حذف مقررات غیرضروری کرد.
کسی که در حال ارائۀ خدمت است به راحتی این مسائل را کشف میکند و میتواند از طریق سلسله مراتب امکان حذف یا اصلاح مقررات غیرضروری و مزاحم را فراهم کند. بعلاوه برای تسهیل کسبوکار که آن نیز یک خدمت اداری است باید همت کرد؛ قوانین مناسبی در این زمینه تصویب شده اما متأسفانه در اجرای آنها پیشرفت لازم را نکردهایم: هنوز در کشور ما ایجاد کسبوکار جدید مشکلات فراوان دارد و بعضی مواقع چندین ماه و سال تأسیس یک بنگاه تولیدی به طول میانجامد.
آموزشهای فنی و حرفه و آموزشهای علمی و کاربردی از موارد بسیار مهم دیگری است که باید به آن توجه کرد و با این که امکانات آن در کشور وجود دارد، مورد غفلت قرارگرفته است ؛ افرادی که متصدی تولید خدمت یا کالا میشوند باید به اتکاء این آموزشها، که نشاندهندۀ رتبۀ فناورانۀ کشور است، کالا یا خدمت خود را عرضه کنند و الا ممکن است مواد اولیه حیف ومیل شود و وقت، که گرانبهاترین سرمایه است، تضییع گردد و کالایی تولید شود که غیر از آن که نیازها را درست برطرف نمیکند ، زیانهایی به استفادهکننده و مصرفکننده بزند.
تولیدات ما درمجموع چه به صورت کالایی و چه به صورت خدمات باید از همافزایی برخوردار باشد و هر فعالیت تولیدی به تسهیل و تکمیل تولید کالا یا خدمت دیگری در زنجیرۀ تأمین نیازهای حقیقی کمک کند؛ اگر ما به این زنجیرۀ کلی توجه کنیم و فعالیت خود را بخشی از آن درنظر بگیریم و بدانیم که منجر َبه پیشرفت کشور و افزایش رفاه و رضایت عمومی میشود، آنوقت در میان تولیدکنندگان از موضوع همافزایی غفلت نخواهد شد. انشاءالله با توجه به این نکات بتوانیم امسال تحرکی به برنامههای تولیدیِ پاسخگوی نیاز حقیقی در کشور بدهیم و برخی از مشکلاتی که در سر راه مردم قرارگرفته و سبب نارضایتی عمومی شده برطرف کنیم.
انتهای پیام/