عابدینی: تعرفه واردات مواد اولیه، گلوی صنعت چاپ را می‌فشارد/ از اهمیت صنعت بسته‌بندی غفلت می‌کنیم
09:44 2022/04/03

خبرگزاری فارس ـ گروه کتاب و ادبیات: صنعت چاپ و نشر به عنوان یک صنعت بزرگ و سودآور مورد توجه اغلب کشورهای توسعه‌ یافته و صنعتی جهان است و در بین پنج صنعت اول جهان قرار دارد. سال‌های زیادی از ورود این صنعت به ایران می‌گذرد، اما با این وجود این صنعت هنوز نتوانسته جایگاه خود را در بازارهای جهانی و حتی منطقه‌ای پیدا کند و بنا به عقیده کارشناسان و آمارهای اعلام شده رسمی طی سالهای اخیر بیش‌تر کشورهای منطقه خاورمیانه در این زمینه از ایران پیشی گرفته و توانسته اند سود خوبی از فعالیت در این بازار بدست آورند.

به همین بهانه با بابک عابدینی، رئیس اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ به گفت‌وگو نشستیم تا دلایل جاماندن ایران از حضور در بازار سودآور صنعت چاپ، نشر و بسته‌بندی را بیش‌تر مورد بررسی قرار دهیم. 

شما دو سال و اندی پیش در یک مصاحبه اعلام کردید سهم ایران از بازار صنعت چاپ ونشر خاورمیانه با گردش ۶۰ میلیارد دلاری فقط حدود ۵ درصد است؛ در حالی که کشور همسایه ما ترکیه ۵۵ درصد این بازار را در اختیار دارد. این آمار بر اساس چه مستنداتی است و آیا در این مدت، سهم ایران تغییری داشته است؟

آمار اعلام شده ۲ سال پیش از سایت جهانی چاپ و بسته بندی (پایرا) بود که بر اساس اطلاعات کامل و استانداردهای جهانی، سهم ایران از بازار چاپ و نشر در خاورمیانه را ۵ درصد و سهم ترکیه را ۵۵ درصد اعلام کرده بود و اکنون که دو سال و اندی گذشته متأسفانه هنوز هم سهم ایران افزایشی نداشته است. البته درصد اعلام شده فقط شامل حوزه نشر نیست، بلکه صنایع چاپ و بسته‌بندی را هم در بر گرفته و کشورهای منطقه خاورمیانه تا شمال آفریقا را شامل می‌شود. سایت جهانی چاپ و بسته بندی، درآمد صنعت چاپ تا سال ۲۰۲۴ را حدود ۷۰ میلیارد دلار تخمین زده و کماکان بیش‌ترین سهم این بازار را از آن کشور ترکیه می‌داند. طبق همین بررسی‌ها سهم ایران و کشور امارات بین ۴ تا ۵ درصد جابجا می‌شود؛ ضمن اینکه در این آمارها سهم کشور عربستان نسبت به ایران بیش‌تر اعلام شده که این مسئله قابل تأمل است و باید مورد توجه بیش‌تری قرار گیرد.

لازم به ذکر است ایران از چند نظر نسبت به سایر کشورها در این منطقه ارجحیت دارد؛ چرا که هم از نظر جغرافیایی و دسترسی به آب‌های آزاد و راه‌های ترانزیتی به سایر کشورها موقعیت خوبی دارد و هم اینکه مرزهای آبی و خاکی ایران به عنوان نقطه اتصال شرق به غرب در جهان است. از طرف دیگر، ایران کشوری دارای زیرساخت‌های اقتصادی و منابع ملی ارزشمندی است که جای بسی تأسف است با این امکانات و توانمندی نسبت به کشور ترکیه فقط سهم اندکی از بازار چاپ و نشر خاورمیانه را دارد.

 

چرا سرمایه‌گذاری در این صنعت مورد توجه سایر کشورها از جمله ترکیه قرار گرفته است؟

در پاسخ به این سؤال باید بگویم دلایل متعددی وجود دارد، اما در ابتدا لازم است آمار دیگری را هم بیان کنم. طبق برآوردها برای سال ۲۰۲۵ درآمد صنعت بسته بندی و چاپ سوای چاپ و نشر تجاری و فرآیندهای آن در جهان سالانه با رشد ۶ درصدی، مبلغی حدود ۱۰۰۴ تا ۱۰۲۰ میلیارد دلار پیش بینی شده است. نکته قابل توجه اینکه صنعت چاپ و نشر در جهان جزو پردرآمدترین صنایع است و این صنعت در جهان سالانه ۱۸۰۰ میلیارد دلار درآمد دارد. یکی از دلایل گردش بالای این صنعت این است که سایر صنایع تولیدی در جهان برای فروش، عرضه، صادرات و واردات در بازارهای داخلی و خارجی‌شان به صنعت بسته بندی و چاپ وابستگی دارند؛ زیرا محصولات تولید شده هر صنعت برای از درب کارخانه تا زمان رسیدن به دست مصرف‌کننده نهایی، نیاز به بسته بندی و چاپ دارد؛ بنابراین صنعت چاپ و بسته‌بندی به عنوان یک صنعت بزرگ، استراتژیک و مهم تلقی می‌شود که متأسفانه در کشور ما طی سال‌های گذشته نسبت به آن اعتنایی شده و نادیده گرفته شده است.

در حال حاضر صنایع چاپ و بسته‌بندی نسبت به صنایع نشر رشد قابل توجه‌تری داشته است و این رشد ادامه‌دار خواهد بود؛ زیرا در روند اقتصادی و تجاری جهانی، کشورهای صنعتی و حتی کشورهای در حال توسعه از فروش و عرضه کلی محصولات به سمت خرده‌فروشی حرکت می‌کنند و همین امر باعث شده بسیاری از کشورها از جمله ترکیه این فرصت را غنیمت شمرده و از ان نهایت بهره‌وری اقتصادی را داشته باشند.

 

 آیا می‌توان یکی از دلایل عقب ماندن ایران از صنعت چاپ و نشر را نبود قوانین حمایتی دانست و یا مشکل در اجرای قوانین است؟

ابتدا باید بگویم تا چند سال قبل این صنعت سودآور مورد توجه و اهمیت مسئولین نبود و مسئولین تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر طی این سال‌ها به دلیل شناخت نداشتن از این صنعت استراتژیک، قوانینی وضع کرده بودند که مانع رشد این صنعت در کشور بود؛ زیرا این قوانین دست و پاگیر چالش‌هایی برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان بالقوه و بالفعل این صنعت ایجاد کرده بود. به عنوان مثال محدودیت در واردات مواد اولیه مورد نیاز این صنایع مانند فیلم کاغذ، مقوا، مرکب و... که به عنوان بسترهای اولیه در صنایع چاپ و بسته بندی به کار می‌روند، اعمال می‌شد.

در توضیح این مورد باید گفت بسیاری از کشورهای پیشرفته و توسعه یافته برای حمایت از صنایع داخلی، واردات مواد اولیه مصرفی بسته‌بندی را ممنوع نکرده و یا تعرفه‌های سنگین برای آن در نظر نمی‌گیرند؛ زیرا در درجه اول تولید‌کنندگان صنایع چاپ و نشر محدود به میزان منابع و تولید صنایع چاپ و بسته‌بندی داخلی شده و دوم اینکه نمی‌توانند از همه ظرفیت‌شان استفاده کنند. این مسئله در کشور ما هنوز حل نشده و متأسفانه با اعمال محدودیت در واردات مواد اولیه، صنایع چاپ و نشر داخلی محدود شده‌اند؛ زیرا برای ورود به عرصه رقابت و تعیین قیمت رقابتی در بازار باید از مواد اولیه مصرفی استفاده کرد که علاوه بر کیفیت بالا با قیمت مناسب خریداری شده باشد، ولی با اعمال تعرفه ۴۰ درصدی برای مواد اولیه وارداتی قیمت محصول نهایی افزایش یافته و به این ترتیب محصول تولید شده توان رقابت در بازار جهانی و خاورمیانه را ندارد. ضمن اینکه این سیاست بدون توجه به کیفیت و کمیت محصولات تولید شده توسط صنایع داخلی اعمال می‌شود.

از طرف دیگر حمایت‌های انجام شده از صنایع تولیدی داخل در زمینه مواد اولیه مصرفی و واسطه‌ای به شکل درستی انجام نمی‌شود. به عنوان مثال کاغذ جزو مواد واسطه‌ای مصرفی صنایع زیردستی محسوب می‌شود، اما گرانول تولید شده از مواد پتروشیمی جزو مواد اولیه است که از آن برای تولید محصولی به نام فیلم بسته‌بندی مواد غذایی و لبنیات استفاده می‌شود. ایران به جهت دارا بودن ذخایر نفت و صنایع پتروشیمی خوشبختانه در تولید این محصول مزیت اقتصادی دارد و مواد پلیمری و پتروشیمی پاسخگوی نیاز داخل است، اما در مقابل برای تولید مواد اولیه شیمیایی صنایع کاغذی و سلولزی مزیت اقتصادی کافی نداشته و نیازمند واردات آن هستیم.

با توجه به اینکه کشور ما در سال‌های اخیر با بحران خشکسالی و قطع بی‌رویه درختان روبرو بوده آیا منابع موجود می‌تواند پاسخگویی نیاز بازار داخلی باشد؟

بله کشور ما در سال‌های اخیر با بحران کم‌آبی روبرو بوده و خشکسالی و آثار آن روی تولید صنایع کاغذی و سلولزی در کشور تأثیر منفی گذاشته است؛ بنابراین سرمایه‌گذاری‌های کلان در بخش کاغذ و تولید آن از منابع داخلی در شرایط فعلی منطقی به نظر نمی‌رسد.

کارشناسان اقتصادی باید چالش‌های زیست محیطی سال‌های آینده کشور را بیش‌تر مورد توجه قرار داده و برای جلوگیری از بحران‌های پیش رو به مسئولان هشدارهای لازم را بدهند؛ زیرا صنایع کاغذی نیاز به آب فراوان دارد. از طرف دیگر سرمایه‌گذاری در تولید مواد اولیه مصرفی و واسطه‌ای که ظرفیت تولید آن را در کشور داریم، می‌تواند سودآوری اقتصادی خوبی داشته باشد مانند مواد پتروشیمی و پلیمری که ۵۵ درصد صادرات کشور را در بر می‌گیرد.

نقش دولت در حوزه چاپ و نشر چیست و چه سازمان‌هایی اثر‌گذاری مستقیم دارند؟

از جمله سازمان‌های مرتبط با این حوزه می‌توان به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و تجارت اشاره کرد. در بعضی موارد سرمایه‌گذاری در برخی بخش‌ها به علت زرق و برقی که داشته باعث مغفول ماندن از واقعیت‌ها شده است. به عنوان مثال ایجاد بهترین کارخانه در تولید مقوا نیازمند توجه به شاخصه‌های مهمی است، زیرا اگر قرار باشد این کارخانه در مصارف مواد بهداشتی، دارویی و سلولزی فعالیت داشته باشد میزان چوب مصرفی و برداشت آن از جنگل‌های کشور، میزان آب مصرفی برای تولید پالپ و تبدیل آن به کاغذ و آثار مخرب آن بر محیط زیست باید از قبل مورد توجه سازمان‌های مرتبط دولت قرار گیرد.

با این شرایط، ایران در چه بخش‌هایی از صنعت چاپ و بسته بندی می‌تواند سرمایه‌گذاری منطقی داشته باشد؟

برای کشوری مانند ایران که با شرایط اقلیمی خشک و کم آب روبرو است، باز هم ایجاد سرمایه‌گذاری در این بخش امکان پذیر است، اما به این شرط که از کشورهایی با منابع آبی زیاد پالپ مورد نیاز تولید کاغذ را به همراه آب میکس شده آن وارد کرده و کاغذ مورد نیاز صنایع چاپ و نشر را با بهترین کیفیت تولید کنیم.

نکته دیگر اینکه در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته اعمال تعرفه کالاها به صورت مرحله‌ای و با ارزش افزوده هر مرحله صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، آلمان برای واردات کتاب قوانین خاصی اعمال می‌کند؛ به این نحو که تعرفه واردات کاغذ صفر در نظر گرفته می‌شود، اما اگر کتاب به صورت ورقه‌های چاپ شده و بدون صحافی وارد شود تعرفه کمتری در نظر گرفته می‌شود؛ زیرا تکمیل این فرایند در کشور آلمان باعث اشتغال و برخی بخش‌های بسته‌بندی شده و در نتیجه تعرفه کمتری به آن تعلق می‌گیرد، اما واردات کتاب و محصول نهایی تعرفه بالاتری دارد، زیرا ارزش افزوده‌ای برای آلمان نداشته و به این ترتیب تعرفه‌گذاری‌ها به صورت مرحله‌ای و متناسب با نوع محصول و ارزش افزوده حاصله انجام می‌شود. بنابراین لازم است در کشور ما نیز تعرفه‌گذاری در این حوزه اصولی انجام شود؛ نه بر اساس اعمال تعرفه بر مواد اولیه مصرفی و واسطه‌ای که عامل افزایش قیمت محصول نهایی است.

در کشور ما با راه اندازی یک یا چند کارخانه در تولید یک محصول، قوانین حمایتی به اصطلاح چشم بسته به صورت تعرفه‌های سنگین بر واردات همان محصولات انجام می‌شود که این خود باعث انحصارطلبی و ایجاد حباب حمایتی شکست خورده‌ای شده که منجر به بی‌انگیزگی در ارتقاء کیفیت، افزایش ظرفیت و تنوع در آن محصول می‌شود و بار تورمی این محصول به گردن مصرف‌کننده نهایی و اقتصاد ملی گذاشته می‌شود؛ زیرا با اعمال تعرفه ۵۰ درصدی بر واردات بعضی محصولات، باعث افزایش ۴۹ درصد قیمت داخلی آن محصول می‌شویم و تولید‌کننده داخلی، ارزش وارداتی را بهانه کرده و قیمت محصول خود را تا این سقف افزایش می‌دهد و متأسفانه دولت نظارت کافی روی این موضوع ندارد.

به نظر شما دولت به عنوان متولی حمایت از صنایع داخلی چه حمایت‌هایی را می‌تواند جایگزین تعرفه در واردات مواد اولیه مصرفی کند؟

 دولت به عنوان متولی حمایت از صنایع داخلی و رشد آنها می‌تواند به جای حمایت غیرمنطقی و ایجاد تعرفه بر مواد اولیه و صنایع زیردستی، مصارف انرژی مانند گاز و برق را برای سه سال اول تولید به عنوان مثال ۲۰ درصد بها محاسبه کند یا ۵۰ درصد بیمه تأمین اجتماعی منابع انسانی واحدهای فعال در حوزه چاپ و نشر را تقبل کرده و پرداخت کند. همچنین تعرفه واردات مواد اولیه مصرفی و ماشین آلات مورد نیاز این صنایع راه تا پنج سال اول صفر قرار دهد و مالیات پرداختی تولیدی‌های نوپا در چند سال اول با صفر درصد یا حداقل تعیین کند و در نهایت اینکه تسهیلات پرداختی به این واحدها برای سرمایه در گردش، افزایش تولید و نوسازی ماشین آلات را با درصد پایین یا برابر با نرخ جهانی پرداخت کند.

بنابراین اینگونه حمایت‌ها است که علاوه بر درآمد‌زایی برای این واحدها باعث افزایش کیفیت، ارتقاء ظرفیت تولیدی و تنوع محصولات آنها خواهد شد و این محاسن زمینه افزایش صادرات به کشورهای بیش‌تر و درآمدزایی ارزی برای اقتصاد کشور را در پی خواهد داشت.

 نکته قابل توجه اینکه در کشورهای پیشرفته صنعتی دولت در کنار حمایت‌های فوق از صنایع داخلی انتظار پیشرفت در رشد دارد و چنانچه صنعتی نتواند رشد مورد انتظار را کسب کند از حمایت‌های دولتی محروم می‌شود.

نتیجه آن‌که برای تبدیل شدن به قطب اقتصادی منطقه و در نهایت جهان هر اقدام اقتصادی نیازمند بررسی کارشناسانه و توجه به آثار اقتصادی و زیست محیطی آن در آینده دارد و آزمون و خطا کردن در شرایط اقتصادی فعلی به نفع کشور نبوده و مسئولان امر با دقت بیش‌تری نسبت به تنظیم قوانین و اعمال و اجرای آن اقدام کنند.

انتهای پیام/