خبرگزاری فارس-گروه هنر و رسانه: به گفته شکسپیر«کتاب، بزرگترین اختراع بشر است»، و از نظر تولستوی«در دنیا لذتی که با لذت مطالعه برابری کند، وجود ندارد»، سیسرو میگوید« اتاق بدون کتاب، همچون بدن بدون روح است» و از نظر رهبر انقلاب هم«امروز کتابخوانی و علم آموزی، نه تنها یک وظیفه ملی که یک واجب دینی است».
میرچا الیاده(پدیدار شناس دین و اسطوره شناس) کتاب را همچون قالی سلیمان میداند که ما را از دنیای عینی به دنیای دیگری میبرد و کارکردی همچون اساطیر برای کتاب در قائل است، کتابها میتوانند مرزهای جهان ما را گسترش دهند و کمک کند در جهان بهتری زندگی کنیم.
در نهایت اینکه کتاب عملکرد مغز را بهبود میبخشد، استرس را کاهش میدهد، حافظه را تقویت و تخیل را افزایش میدهد. مهارت تفکر انتقادی را توسعه میدهد، دایره واژگانی را گسترش و مهارت نوشتن و حتی ارتباطی را بهبود میبخشد. تمرکز را بالا میبرد و در میزان سلامتی و اعتماد به نفس انسان، نقش پر رنگی دارد. با این همه آمار مطالعه در ایران کمتر از 2 دقیقه است، و دیگر نه تنها کتاب خواندن ارزش نیست، بلکه کمتر دانشجویی میبینیم که کتابی در دست داشته باشد و یا در طول زندگیاش به تعداد انگشتهای یک دست کتاب خوانده باشد. حتی دروس نظری رشتههایی چون هنر(نقاشی، عکاسی، گرافیک، تصویر سازی، طراحی لباس، صنایع دستی، پژوهش هنر و...) تقلیل پیدا کردهاست به جزواتی لاغر و یا تعدادی انگشت شمار سوال برای امتحان نهایی، وقتی حتی اساتید هم اطلاعی از کتابهای تازه انتشار یافته ندارند، دیگر چه انتظاری از خانوادهها هست که کتاب را در اولویت و در سبد خانوار قرار دهند.
متاسفانه آنگونه که باید در جامعه ما درباره کتاب و کتابخوانی هم فرهنگسازی نمیشود. جامعهای امروز ما جامعهای است که در آن پول به همه چیز تبدیل شده است و سرمایهداری سایه هولانکش را بر همه امور زندگی انداخته است. روز به روز کتابخانهها و کتابفروشیها فرسودهتر و کم رمقتر میشوند و پاساژهای غول پیکر گسترش می یابند. مطالعه و کتابخوانی هم تقلیل پیدا کرده است به چرخیدن در اینستاگرام و ناخنک زدن به جملات قصار بی سر و ته و چند سطری ساده لوحانه در باب موفقیت و شبه روانشناسی زرد. انسانها به ماشینهای میلی تبدیل شدهاند که جز پول هیچ هدف دیگری را نه دنبال میکنند و نه بر میتابند.
با این همه هر ساله موسم«نمایشگاه کتاب بین المللی تهران» که میشود، شور و شوقی در میان شهروندان تهرانی و دانشجویان شهرستانی شکل میگیرد. و بر خلاف تمام مطالعات و پژوهش ها در ده روز ایام نمایشگاه رکوردهای فروش کتاب جابه جا میشود و کارشناسان انگشت به دهان، که اگر آمار سرانه مطالعه چنین فاجعه است پس این شور و شوق به کتاب از کجا میآید؟ به نظر می رسد این موضوع میتواند مورد مطالعه عمیقی از سوی متصدیان امر کتاب قرار بگیرد و از دل آن دستورالعملی(البته غیر دستوری) برای ترویج و گسترش کتاب و کتابخوانی استخراج شود.
گروه هنر و رسانه خبرگزاری فارس در ایام سی و سومین دوره از نمایشگاه کتاب تلاش کرد که برخی از مهمترین کتابهای نظریه هنر، منتشر شده طی دو سال اخیر را به علاقهمندان معرفی کند. این گزارش در امتداد همان گزارشها، به معرفی برخی از مهمترین کتابهای تازه انتشار یافته در عرصه تئوری، فلسفه و زیباییشناسی هنر میپردازد.
معرفی کتاب «آشنایی با هنر»
پاسخ به پرسش «هنر چیست؟» از زمانهای دور تاکنون موضوع سخن بوده است و از افلاطون تا معاصرین ما در اینباره سخن گفتهاند اما شاید هیچگاه نتوان به پاسخی مشخص رسید زیرا هنر نیز مانند همۀ محصولات آدمی متنوع و رنگارنگ و پیشبینیناپذیر است زیرا به اندازۀ هزاران تابستان بذر و دانه در خاک هنر آرمیده است تا در بهاری محتوم جوانه بزند. امّا لوری اشنایدر ادمز کوشیده است تا در کتاب آشنایی با هنر (2012) مخاطب را با جنبههای گوناگون هنر آشنا کند تا معنایی از آن حاصل شود. او در مقدمه کتاب میگوید که همۀ تمدنهای بزرگ هنر خود را داشتهاند و همۀ این جوامع بر هنر یکدیگر تأثیر گذاشتهاند پس هیچ عجیب نیست که گاهگاه گوشهای از هنر یک تمدن را در کار تمدنی دیگر و البته در زمانی دیگر بیابیم پس لازم است که بدانیم که «هنر دقیقا چیست؟» او در فصل نخست کتاب میکوشید که همۀ فعالیتهایی را که به نام هنر شناخته میشود در نظر بگیرد تا به این سؤال ساده و پیچیده پاسخ بدهد امّا هنگامی که ما از ماهیتی چیزی سخن میگوییم بیشتر به اطراف آن نظر داریم پس در فصل دوم لاجرم مختصری تاریخ هنر غرب بررسی میشود امّا مؤلف کتاب در ابتدا به هنر در عصر پیشاتاریخ یا عصر حجر و همچنین تمدنهای باستان در آسیا و آفریقا و سپس یونان و رُم اشاره میکند تا به قرون وسطی و رنسانس و هنر مدرن و سرانجام هنر معاصر غرب برسد؛ این مرور به گونهای است که مخاطب هم با هنرمندان و آثار مهم و هم با جریانها و مکاتب تاریخساز آشنا شود. پس از کاوش در معنا و تکوین هنر اکنون نوبت واکاوی منشاء آن است و لوری اشنایدر ادمز در این میان دلایلی چون الهام فردی یا افسانهها و اسطورهها ارائه میکند تا همچنان مخاطب بداند که هیچ پاسخ روشنی درباره هنر وجود ندارد.سرانجام در فصل چهارم کتاب مخاطب با مفاهیم هنر آشنا میشود و مؤلف کتاب نیز میکوشد تعریفی ساده از فرم ومعنا یا دیگر اصطلاحات هنری سخن بگوید تا به اهداف هنر برسد. در پایان اگرچه مخاطب کتاب آشنایی با هنر درمییابد که هیچ پاسخ روشنی از چرایی هنر در کار نیست اما همچنین دیگر میتواند با جغرافیا و حوزۀ هنر آشنا شود و این آشنایی اندکاندک جای پاسخ روشن را میگیرد.
معرفی کتاب «مناقب هنروران»
سیر تکوین خط و کتابت هنوز هم چندان مشخص نیست اما آنچه منابع ایرانی و اسلامی نشان میدهد اهمیت خط خوش در کتابت است. پیشتر چنان بوده است که اهل سواد و دانش جز خوشنویسان زمان خود نیز بودهاند پس جای تعجب نیست اگر ما در میان کتب خطی همواره به خطوط خوشمنظر و زیبا برمیخوریم زیرا صورت سخن در همین خوشنویسی تجلّی داشته است. امّا امروزه ما کمتر در بند گذشتۀ این هنر و هنرمندان آن هستیم و گفتی پذیرفته باشیم خط خوش از نخست بوده است. کتاب مناقب هنروران را مصطفی عالی افندی در زمان حکومت عثمانی نگاشته است و در آن کوشیده است تا سابقۀ خط خوش را مرور کند و بزرگان این هنر را برشمرد. او پس از بحث از خطّاط و خطّاطی و انواع آن ضروری میداند که از قصۀ زندگی هنرمندان خوشنویس سخن بگوید تا اینگونه هنر خطاطی را چکیدۀ جمیع خصوصیّات نیک بداند. او کار خود را از کاتبان وحی میآغازد زیرا ایشان نخستین کسانی بودند که کلام خدا را کتابت کردند و اینگونه ضرورت خط خوب را نشان دادند. او سپس استادان شش قلم اسلامی و هفت قلم رومی را برمیشمارد تا به نسیتعلیقنویسان برسد و سپس دربارۀ خط دیوانی سخن بگوید تا سرانجام به تصویرگرانی چون مانی و حدیث زندگانی او و طراحان و تذهیبگران برسد. نکتۀ جالب در کتاب مناقب هنروران آن است که مؤلف کوشیده است که از منظر هنر خوشنویسی سیر کتابت و اخلاق و منش کاتبان را روشن کند تا مخاطب کتاب بداند که کتب گوناگون از کار شمار فراوانی از هنرمندان شکل گرفته است و عمری دراز دارد. همچنین خط فارسی همواره همراه و همپای شعر و ادب فارسی بوده و بر زیبائی و ژرفای آن افزوده است؛ بسیاری از ما در به یاد آوردن اشعار فارسی از حافظهی تصویری مدد میگیریم.از حکیمان ما خطی خوش برجا مانده است و پدران ما در مکتب جز سواد خواندن خوش نوشتن را نیز میآموختند. با اینهمه منابع کمی در دسترس ما است و آن هم از بختیاری همراهی خط فارسی با دیوان شاعرانی گرانمایه است. ژرفای شعر این شاعران جولانگاه خوشی بوده است تا هنرمندان ما در آن فرو بروند و گوهری در آن بیابند و بر جمالش بیفزایند.
معرفی کتاب «زایش تابلو»
شاید کمتر کسی تصور میکرد که آغاز جنبشی در اوایل قرن شانزدهم میلادی در اروپا، که هدفی جز تخریب شمایلهای مسیحی نداشت، سرآغاز انقلابی در هنر، به ویژه نقاشی، باشد زیرا هنرمندانی که چنین ضربه خورده بودند کوشیدند تا راهی بیابند که به نقاشی اصیل یا حقیقی برسد. پس از آن واقعه، آزمون و خطای شمار بیشماری نقاش در اروپا، به ویژه هلند، منشاء حضور تابلو در اواخر قرن هفدهم میلادی است. در واقع عصر مدرن در اروپا مصادف با رواج تابلو بود و قاب آن تابلو مرز واقعیت از آن هنر محسوب میشد. پس صحبت فقط از تکنیک نقاشی نیست بلکه عامل اصلی دگردیسی در عمل دیدن بود زیرا اتفاقات بیشماری رخ داده بود که این دگربینی را ممکن ساخته بود تا سرانجام بوم نقاشی توانست چرخشهایی را تجربه کند که آغاز و انجام تابلو را معین میکند. این سیر حرکتی همزمان هنر نقاشی و منظر سوژه در غرب را میتوان با درنگ دکارت در کار دیدن چشم و تفکر در باب بینایی بیشتر وارسید. بنا به گفتۀ ویکتور استویکیسا(1949) تابلو پدیدهای متأخر است که تاریخ آن از سویی مترادف با تاریخ نقاشی حقیقی و تکوین عصری است که ما آن را به نام هنر مدرن میشناسیم و ثمراتی مانند به رسمیت شناختن طبیعت بیجان یا فرانقاشی دارد و از سویی دیگر حضور و اهمیت شخص نقاش در مقام هنرمند و سوژۀ اثر در تقابل با مخاطب تابلو است. او در ادامه و در سه بخش مختلف آغاز و تکوین تابلو را چنان نشان میدهد تا مخاطب کتاب زایش تابلو، فرانقاشی در آغاز دوران مدرن (1993) علاوهبر شناختن این روند با مفهوم فرانقاشی چنان خود بگیرد که گفتی از نخست نقاشی جز فرانقاشی نبوده باشد زیرا در جریان این تکوین است که نقاشِ هنرمند و تابلویی پر از لایههای گوناگون معنا زاده میشود که دیگر در خدمت هیچچیز نیست جز خود هنر نقاشی. پس کتاب زایش تابلو صرفاً متنی دربارۀ تاریخ هنر یا نقاشی و حتی تابلو نیست بلکه کوششی است تا به بهانۀ تکوین تابلو دگرگونی بزرگی در فرهنگ و هنر اروپایی ملاحظه شود، دگرگونی که بعدها نام مدرن به آن اطلاق شد هرچند که بذر آن از قرون گذشته در دل خاک فرهنگ کاشته شده بود و اینگونه حتی میتوان گفت هنر مدرنهمان است که در هنر کلاسیک مسطور بود.
انتهای پیام/