به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، یکی از مهمترین موارد در آسیبشناسی دینی، دروغهایی است که به نام دین یا با هدف خدمت به دین ترویج و گسترش یافته است. آنچه در ادامه میخوانید یادداشتی از مرحوم رضا بابایی در این باب از کتاب «دیانت و عقلانیت» است.
شما مشغول مطالعه بخشهایی از این کتاب هستید
دروغ مادی، دروغ معنوی
دروغ ها را به دو دسته میتوان تقسیم کرد: دسته اول، آنهایی است که انگیزههای مادی و منفعتطلبانه دارد؛ مانند دروغی که فروشنده به خریدار میگوید. دسته دوم، دروغهای معنوی یا مصلحتآمیز است، یعنی آنچه با انگیزههایی مصلحتجویانه و مقدس ساخته و منتشر میشود؛ مانند آنجا که گوینده یا نویسندهای میخواهد با دروغ آنچه را که حقیقت و راست میداند برای شمار بیشتری از آحاد جامعه باورپذیر کند. شخصی را تصور کنید که حقیقت مطلق را در انحصار مذهب و اندیشه خویش میداند و مذهبی دیگر را به شدت باطل و زیانبار، چنین شخصی گاهی به خود اجازه میدهد که علیه مذهب رقیب دروغ بسازد تا مردم را از خطر گمراهی نجات دهد.
متاسفانه چنین دروغهایی وجود دارد و شمارشان هم کم نیست. برای نمونه نویسندهای گمنام که به شدت ضد عرفان و تصرف و مخالف سرسخت یکی از مذاهب اسلامی بوده است، کتابی نوشته و نام آن را «خاطرات » گذاشته است. به ادعای نویسنده گمنام کتاب، سفیر انگلستان در برخی کشورهای عثمانی بوده. در این خاطرات جعلی ثابت میشود که سیاست رسمی انگلستان ترویج همزمان تصوف و وهابیت در میان مسلمانان است. متاسفانه بسیاری از گویندگان و نویسندگان مذهبی به این کتاب استناد کردهاند، حال آنکه چنین وجود خارجی ندارد و نویسنده گمنام این کتاب، چون عرفان و تصوف و وهابیت را موجب گمراهی مسلمانان میدانسته است خواسته است از این راه به جامعه دینی خدمت کند.
نمونه دیگر کتاب «سیاست الحسینیه» نوشته آلمانی است! این کتاب و تاثیر آن در سرنوشت عاشوراشناسی مهم و به عقیده من تاسف آور است. اما بیگمان نویسنده واقعی و ناشناخته آن مسلمان انقلابی بوده است که درد دین داشته خواسته است. با استفاده از اعتبار فیلسوفان آلمانی تحلیل انقلابی خود را از نهضت عاشورا مقبولتر کند. دروغهای معنوی به منشورات دینی نیز راه یافته است. حدود ۳۵ سال پیش یکی از نویسندگان دینی کتابی نوشت درباره کرامات عالمان دینی. وی در پایان عمر به یکی از نزدیکانش گفته بود که برخی از این کرامات را به چشم خود دیده و برخی را ساخته است تا ایمان جوانها محکمتر شود!
فصلی از کتاب تاریخ معاصر ایران را باید به گفت درباره کتابهایی اختصاص داد که نام نویسنده و محتوای آن دروغ محض است. مثلاً دستگاه تبلیغاتی پهلوی دوم کتابی جعلی منتشر کرد به نام «خاطرات ابوالقاسم لاهوتی» که محتوای آن خیانتهای پی حزب توده و آرمان های ملی است. این خیانت را از زبان روزنامه نگار و نویسنده پناهنده به شوروی، ابوالقاسم لاهوتی روایت میشود. قطعا نه پهلوی قابل دفاع است و نه حزب توده، اما این روش رسواسازی و یا تبلیغ اگر در کوتاه مدت هم کارستان باشد در دراز مدت رسوایی به بار میآورد.
حدود ۱۰۰ سال پیش شخصی به نام مولوی سیدمحمد مرتضی جونپوری هندی، نامهای برای محدث نوری نوشت و در آن از رواج دروغ و نشر اکاذیب و در مجالس عزاداری شیعیان هند شکایتها کرد. این نامه محدث نوری را برانگیخت که کتابی با نام «لولو و مرجان در شرط پله اول و دوم منبر روضه» بنویسد و جریان تحریفشناسی را بنیان گذارد. محدث نوری در جایی از کتابش به نکتهای اشاره میکند که بسیار مهم است. میگوید مداحان و روضه که در مجالس خود به نام دین دروغپراکنی میکنند، دلیل شرعی نیز برای خود ساختهاند. میگویند، ائمه از ما خواستهاند تا مردم را ، اما که چگونه! پس ما در انتخاب راه اختیار داریم. آنان هدف را به ما نشان دادهاند و ما اجازه داریم از هر راهی به آن هدف برسیم. به عبارت دیگر، هدف مقدس، هر وسیلهای را برای آنان مجاز و موجه و بلکه مقدس میکند، غافل از هدف برای کوشیدن است نه برای رسیدن از هر راهی.
پیام/