نگاهی به ابعاد پاسخ ایران به دزدی دریایی آمریکا
09:52 2022/06/17

گروه سیاسی خبرگزاری فارس،

برای اینکه متوجه شویم امپراتوری رسانه‌ای غرب دقیقاً به‌دنبال تحقق چه هدفی است اساساً نیازی به تفکر و تحلیل زیادی نداریم. امپراتوری رسانه‌ای غرب همواره در راستای هدف قراردادن جمهوری اسلامی و خدشه واردکردن به چهره آن گام برداشته و برمی‌دارد. آمریکایی‌ها، جمهوری اسلامی ایران را حامی آنچه از آن تحت عنوان «تروریسم» یاد می‌کنند، می‌دانند. آن‌ها ایران را کشوری سرکش قلمداد می‌کنند؛ از همین روی، هر اتفاقی که رخ می‌دهد، امپراتوری رسانه‌ای غرب برای خدشه واردکردن به چهره جمهوری اسلامی وارد عمل می‌شود. امروز نیز طبق همین سیاست، آن‌ها [آمریکایی‌ها و غرب] به‌صورت عامدانه این واقعیت را که تهران مورد سرقت واقع شده است، نادیده می‌انگارند.

آنچه ایران انجام داد عملاً بازپس‌گیری حقی بود که یونانی‌ها به درخواست آمریکا، آن را سرقت کرده بودند. آمریکایی‌ها از طریق یونانی‌ها دست به این سرقت زدند؛ لذا، در عرصه گفتمانِ رسانه‌ای به‌منظور پاسخ‌گویی به پروپاگاندای غرب در مسئله توقیف دو نفتکش یونانی، باید در ابتدا به‌صورت کاملاً گسترده و فراگیر از حادثه سرقت محموله نفت ایران توسط آمریکایی‌ها و از طریق یونان، سخن بگوییم.

آمریکایی‌ها برای ایجاد پروپاگاندا، تاکتیک‌ها و روش‌های مختلفی را به‌کار می‌گیرند؛ از جمله این روش‌ها باید به «انحراف اذهان» و «افتراءزدن» اشاره کرد. رسانه‌های غربی و آمریکایی عمدتاً در راستای منحرف‌ساختن افکار عمومی بین‌المللی از واقعیتِ تعرضِ واشنگتن به حقوق و مایملک ایران در آب‌های مدیترانه از طریق غارت محموله‌های نفت آن، حرکت می‌کنند. آن‌ها در رسانه‌هایشان هیچ اشاره‌ای به اصلِ حادثه [غارتگری] نمی‌کنند و نمی‌گویند که ریشه اصلی مشکل در تعرض خودِ آن‌ها نهفته بوده است و ایران تنها به اقدامشان پاسخ داده است.

تاکتیک دوم آن‌ها این است که از اتفاقِ رخ‌داده برای افتراءزدن به جمهوری اسلامی و خدشه‌دارکردن چهره ایران بهره‌برداری می‌نمایند. تمامی این‌ها ابزارهای پروپاگاندا و جنگ روانیِ آمریکا و غرب علیه جمهوری اسلامی است. آن‌ها علیه تمامی کسانی که به حقوقشان تعرض کردند، همین سیاست را به‌کار می‌گیرند. سیاست و استراتژی آمریکا و غرب این است که از طریق رسانه‌های خود، طرف مورد تعرض‌ واقع‌شده را متجاوز جلوه دهند و بگویند کاری که انجام‌داده، تجاوزکارانه بوده است. هدف آن‌ها از این جنگ روانی، شست‌وشوی مغزی همه ملت‌هاست به‌گونه‌ای که از جمهوری اسلامی دور شوند تا فرصت‌های گفت‌وگوی تهران با دیگر ملت‌های جهان کاهش یابد.

راه‌حل این است که بر توضیح و تشریح حقیقتِ وقایع از طریق رسانه‌های سنتی و شبکه‌های ارتباط جمعی پافشاری صورت پذیرد. این کار باید از طریق استناد به شواهد، قرائن و استدلال‌های متقن انجام گردد. این کار سختی نیست. هرچند که امکانات و ابزارهای رسانه‌های غرب بسیار بیشتر از امکانات جمهوری اسلامی است، اما مهم‌ترین نقطه قوتی که تهران در چنین شرایطی دارد، تکیه بر شفافیت در مواجهه با دروغ‌پراکنی‌های طرف مقابل است. در چنین حالتی، آن‌ها [بیگانگان] هرچقدر هم که دروغ بگویند، پرونده‌سازی کنند و فریاد بزنند، اما حقیقت در نهایت آشکار خواهد شد؛ کمااینکه خداوند متعال نیز در قرآن کریم می‌فرماید: «به‌راستی که نیرنگ شیطان ضعیف است.»

اقدامی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام داد، نشان‌دهنده استقلال جمهوری اسلامی و برخورداری آن از قدرتِ کافی برای حفظ این استقلال بود. همچنین سپاه پاسداران با این اقدام نشان داد که تحت رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و با برخورداری از حمایت مردمی، بر قدرت خود تکیه دارد. کشورهایی که در تصمیم‌گیری‌هایشان به دیگران وابسته هستند طبیعتاً قادر به انجام کاری که سپاه پاسداران انجام داد، نیستند.

من خود شخصاً به‌محض اینکه خبر سرقت نفتکش ایران توسط یونانی‌ها را شنیدم، پیش‌بینی کردم که ایران در یک اقدامِ متقابل، به توقیف نفتکش طرف مقابل مبادرت خواهد ورزید. از آنجایی که به برخورداری ایران از یک استقلال و حاکمیتِ حقیقی یقین دارم، برایم کاملاً واضح بود که تهران در برابر تجاوزات خبیثانه‌ای که واشنگتن از دهه‌ها پیش تاکنون علیه جمهوری اسلامی مرتکب می‌شود، سکوت نخواهد کرد و پاسخی شدیدتر به این تجاوزات خواهد داد.

با توجه به اینکه غرب از سال‌ها پیش در عرصه تضعیف جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت متحمل شکست شده است، اکنون به رسانه به‌مثابه یک ابزار جنگی روی آورده است. بااین‌حال، دستاوردها و پیروزی‌های نظامی که جمهوری اسلامی و متحدانش در جبهه مقاومت محقق ساختند، موجب شد تا غربِ استعمارگر، ابتکار عمل خود را از دست بدهد. از سوی دیگر، سلسله شکست‌های پروژه توطئه‌آمیز آمریکایی در منطقه، واشنگتن و متحدانش را بر آن داشت تا از رسانه همچون یک ابزار اصلی استفاده کند. این اتفاق پس از آن رخ داد که گزینه نظامیِ آمریکا با شکست مواجه شد. امروز یک چالش بزرگ به نام مبارزه رسانه‌ای با غربی‌های متکبر وجود دارد تا آن‌ها همچون میدان نظامی، در عرصه رسانه نیز ناکام بمانند.

من معتقدم که این‌بار پاسخ شدیدتر ایران متفاوت از قبل بود، چراکه این پاسخ در شرایط مختلفی رقم خورد. باید این موضوع را نیز موردتوجه قرار داد که غرب از طریق دو پرونده «مذاکرات هسته‌ای» و «مذاکرات منطقه‌ای با عربستان» علیه جمهوری اسلامی اعمال فشار می‌کند. غرب درصدد است تا از این تعرضات و تجاوزات در پرونده‌های مذاکره بهره‌برداری کند. از همین روی، لازم بود سطح پاسخ‌گویی به تجاوزات غرب به این صورت افزایش پیدا کند تا غربی‌ها به حدومرز تواناییِ خود برای تأثیرگذاری بر تصمیم‌گیری‌های جمهوری اسلامی پی ببرند.

با این پاسخِ ایران، غرب متوجه شد که تهران اجازه باج‌خواهی از خود از طریق همان روش‌های پیشین را نمی‌دهد؛ روش‌هایی که ناکارآمدی‌شان پیشتر ثابت شده است. قدرت‌نمایی تهران دقیقاً در این برهه زمانی منافع ملت ایران را تأمین می‌کند.

معتقدم که رهبران و نیروهای مسلح ایران امروز بیش از هر زمان دیگری بر روی این قدرت‌نمایی اصرار دارند؛ به‌ویژه اینکه غربی‌ها از چند سال پیش تاکنون تعهدات خود در قبال جمهوری اسلامی را زیر پای گذاشتند و آن‌ها را نقض کردند.

نسخه عربی این گفت وگو را از اینجا مطالعه کنید

انتهای پیام/