محسن یگانه دیشب ۲۲ تیرماه ۱۴۰۱ حین برگزاری کنسرت در بوشهر صدایش گرفت و ادامه اجرا را متوقف کرد. او اما عمیقا از حاضرین در سالن عذرخواهی کرد و این نگاه به مخاطب همان نگاهیست که در شان هنرمند و مخاطب ایرانیاش باید باشد.
محسن یگانه در این کنسرت هنگام اجرای آهنگ «بهت قول میدم» صدایش میگیرد و ادامه کنسرت را متوقف میکند. او لحظهای که صدایش گرفت و احساس کرد حنجرهاش مشکل دارد و نمیتواند خواندن را به نحو شایسته ادامه دهد، به تماشاچیان حاضر در سالن گفت: نمیدانم چه کلمهای برای عذرخواهی که در دلم است پیدا کنم که در خور و شأن (شما) باشد.
او افزود: خیلی وقت است کنسرتهایم را کنسل نکردهام حتی تا ۵ دقیقه قبل استیج هم فکر نمیکردم این اتفاق رخ دهد. نمیدانم چه باید بگویم، هزینه همه بلیتها را پس میدهم و یا همه این جمع در کنسرت بعدی بوشهر بلیتشان را جدا رزرو میکنیم، هرچه ضرر و زیان این برنامه باشد با من است و به تهیهکننده پرداخت خواهم کرد. امیدوارم من را ببخشید، هر چه همیشه داشتم از شما بوده است. کلمات نمیتوانند حال مرا توصیف کنند، رویم نمیشود در چشمانتان نگاه کنم. شرمنده، رویم سیاه! ولی حال من را بفهمید صدایم گرفته و درخور شأن گوشهای شما نیست. تا اینجا هم برای خاطره داشتن شما از امشب، اجرا کردیم...
اینها واژه به واژه حرفهای دیشب محسن یگانه خواننده سرشناس موسیقی پاپ بود که عمدا اینجا بهطور دقیق و کامل ارائه شد تا به این مقوله بپردازیم که بیشک تراز و شان هنرمندان معطوف به نوع نگاهشان به مخاطب خواهد بود و این مساله مهمترین و تعیینکنندهترین مساله برا جایگاه یک هنرمند محسوب میشود.
هرچه هنرمند و سلبریتی بیشتر به جایگاه مخاطب آگاه باشد و منزلت او را حفظ کند، چند مساله را در ذهن متبادر میسازد. اول اینکه هنرمند قدر و جایگاه مخاطب را میداند و اینکه در یک زیست اجتماعی، هنرمند در یک تعریف اجتماعی بدون مخاطب نمیتواند هویتی مستقل برای خود داشته باشد و دوم اینکه هر زمان که ارتباط بین هنرمند و مخاطب گسسته شود و هنرمند درکی از مخاطب نداشته باشد و نداند حیات هنری اجتماعی او بسته به وجود همان مخاطبیست که به او معنی بخشیده است، آنجاست که مرگ تدریجی هنرمند کلید میخورد.
این روزها فصل داغ کنسرتهاست، جدای از محبوبیتی که با برگزاری کنسرت برای هنرمند افزون میگردد، مساله اصلی و بدون تعارف در اینجا کسب درآمد مالی است که این بخش را میتوان مهمترین بخشی دانست که حیات هنرمند و سلبریتی را به خود نیازمند میسازد.
اما متاسفانه برخی از این هنرمندان که با پول و عشق و احترام همین مخاطبان به جایگاهی رسیدهاند، به سرعت فراموش میکنند که در این تقابل دوسویه که آنها با آهنگی حال مخاطبشان را خوب میکنند اما در عوض دهها مزایای کمنظیر به دست میآورند و به راحتی فراموش کرده و قدر مخاطب را آنچنان که باید نمیدانند.
مساله گرفتگی صدای محسن یگانه در کنسرت دیشب باعث شد تا در طول یک ماه دو نمونه و دو رویکرد برخورد سلبریتی با مخاطبان را ببینیم. دو نوع نگاه کاملا متفاوت که در یکی که هنوز در میانه راه است، و هنوز جا دارد تا به مراتب بهتری برسد، نگاهی از بالا به پایین به مخاطب دیده میشود. نگاهی که در خود چندین ضعف مستتر را آشکار میکند.
آقای گرشا رضایی در حاشیهای که در کنسرت چند هفته پیشش به وجود آورد اول از فقدان اطلاعات رنج میبرد و فقدان اطلاعات تاریخی و فقدان شناخت درست از اقوامی که خود او نیز یکی از همین اقوام است. چراکه یک سلبریتی که لهجه یا گویش و رفتار خاصی از یک قومیت خاص را به مثابه پدیدهای سطح پایین قلمداد کند حتما از فقدان اطلاعات رنج میبرد چراکه با کمی مطالعه متوجه خواهد شد که به چه دلیل و تا چه اندازه در نوع برخورد خود با مخاطبین آن کنسرتش اشتباه کرده است.
همین نوع برخورد گرشا رضایی مصداقی از عدم مخاطب شناسی و مخاطب محوری بود و دیشب برخورد محسن یگانه خواننده معروف پاپ گونهای پسندیده از برخورد با مخاطب و احترام به جایگاه مخاطب را نشان داد و آن مثل قدیمی در ذهن متبادر میشود، که «هر کسی که به دیگران احترام بگذارد در اصل به خود احترام گذاشته است».
انتهای پیام/