تا هندوستان به ضیافت خلافت علی(ع)
09:17 2022/07/17

به گزارش خبرنگار موسیقی خبرگزاری فارس، نشست «غدیر در ادب پارسی» در مدح و منقبت غدیر با حضور اهالی ادب و هنر کشورهای مختلف  ایران، افغانستان، هند، تاجیکستان، پاکستان، کشمیر، کانادا در هندوستان برگزار شد.

شاعران، ادیبان، خوشنویسان و هنرمندان پارسی زبان در گروه بین‌المللی هندیران با ویژه برنامه «غدیر در ادب پارسی» و با مدیریت دکتر علیرضا قزوه جمعه شب ۲۴ تیرماه ۱۴۰۱ ، ساعت ۲۱ در طی یک نشست ادبی گرد هم آمدند و در مدت زمان دو ساعت شب علوی و غدیری باشکوهی را در فضای مجازی رقم زدند. 

در این نشست که با حضور اهالی ادب و هنر کشورهای مختلف  ایران، افغانستان، هند، تاجیکستان، پاکستان، کشمیر، کانادا و ... از جمله غلامرضا کافی، محمود رضا اکرامی فر ، رضا اسماعیلی ، مصطفی محدثی خراسانی، عبدالرحیم سعیدی راد، علی میرباذل، سید مسعود علوی، مرضیه فرمانی،فاطمه ناظری، وحیده افضلی، نغمه مستشارنظامی، علی اصغرالحیدری، امیر عاملی، مهدی باقرخان، عزیزآذین فرد و ایرج قنبری برگزار شد، مطالب، سروده ها‌، و تابلوهای خوشنویسی متنوعی در مدح و منقبت غدیر و مولا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام به اشتراک گذاشته شد که در ادامه تعدادی از آنها را با هم به تماشا خواهیم نشست.

علیرضا قزوه 

 با آن که آفریده شده ست آدم از خداگاهی به اتفاق ندارد کم از خدا

ای اتفاق ممکن ناممکن ای علی (ع)ای جوهر تو ، هم ز تو پیدا ، هم از خدا

بین تو و خدا ، الف الفت است و عشقعلم از تو سربلند شد و عالم از خدا

ماهی شدم در آینه ی چشمه ی غدیرشور تو ریخت در گل من ، یک نم از خدا

در جبر و اختیار ، مرا هست اختیارخاک از ابوتراب گرفتم ، دم از خدا

من قهر می فروشم و او مهر می خردخوفم ز قهر نیست ، که می ترسم از خدا

علی اصغر الحیدری از هند

یا علی ما عاشقان را نیست الا تو امیریبارش توحید در آیینه عید غدیری

چهره ات با نوری از ایمان و قرآن رنگ گیردوالقمر آن روی تو ای دلربای دلپذیری

آفتاب و ماه و انجم، کهکشان و مشتری هماقتباس از توست نورش چون که انوار غدیری 

در دل شب های درد آمیز در کوی غریباندیده بودم داشتی تو مهربانی با اسیری

ای علیِ عالیِّ اعلی! تو اعلام علومی!تو شناسای رموزی! نکته دان بی نظیری

همسر زهرای عفت، تاج دار بزم عصمترونق شاه رسالت را چو هارون وزیری

 در جهان، در زندگی بسیار دستم را گرفتی کاش در روز قیامت نیز دستم را بگیری

ای امیر المومنین تا کی بود فصل جداییای خدای مهربانی! لطف فرما بر فقیری

این زمین شوره‌ی دل گل کند با یاد جانانکاش از فیض حضورت غرقه گل گردد کویری

 

خانم دکتر شاذیه مهدی از هندوستان 

شیخ یعقوب صرفیؔ یکی از بزرگترین شاعران فارسی‌گوی کشمیر است و از هشت سالگی شعر گفتن آغاز کرد و  پدرش اشعارش را  اصلاح می کرد۔ صرفیؔ چون که یک صوفی منش شاعر بود رنگ صوفیانه در اشعارش جلوہ گر است ۔ صرفیؔ در انواع مختلف شعر طبع ‌آزمایی کرده و با شمع احساس و فکر و بینش خاص خود شعر فارسی را طراوت و تازگی بخشید۔ صرفیؔ یک شاعر قادرالکلام است و حامل شخصیّت برجسته و جامع‌الکمالات است.وی در  نظم و نثر ذکر مولا علی علیه السلام  کرده و شعرهای زیادی در شان  امام علی ع س سروده و همچنین جابجا در اشعارش به پیام غدیر هم اشاره نموده و می سراید:دگر گفت هر کس که ملایش منعلی نیز مولای او بی سخنکسی کو علی را بود دوستدارمحبتش تو باش ای خداوندگار هر انکس که باشد علی را عدوخدایا تو باشی ز اعدای او.

نغمه ی مستشار نظامی

امیر قافله‌ی عشق تخت و تاج نداشتخیال داشتن تخت و برج عاج نداشت نخواست گرد زمین روی دامانش باشدکه مالکیت باغ خدا خراج نداشت سکوت کرد که فریادهای پنهانشمیان حنجره‌ی چاه هم علاج نداشت بهای قصر بهشت است ذکر او هر چندمیان کوفه‌دلان سکه‌اش رواج نداشت به زیر سایه‌ی نخلش رطب چه شیرین استکه برکت شجرش را درخت کاج نداشت پل قیامتشان بود در سقیفه شکستعلی به بیعت نا اهل احتیاج نداشت

سید مسعود علوی

او جلوه ی تابناک رب ازلی استآیینه ی ذات هستی لم یزلی استاز نور ولای ولی اله دانمدل محو ولایت خداوند علی است

بر سفره ی لطف علوی بنشستیمبر بحر شفاعت علی دلبستیمدر سیطره ولایت حضرت حقاز جام تولای علی سر مستیم

مصطفی محدثی خراسانی

ازخودت وقتی گذشتیدیگه اصلا گله ای نیستمی رسی به حضرت عشقبینتون فاصله ای نیست  از خودت  وقتی  گذشتیهرچی مشکل می شه آسونمی رسی به ساحت دلمی رسی به عید قربون  به طواف حرم دوستوقتی می گردی به شادیهفتا   وادی   سلوکومی سپری وادی به وادی  حالا   آماده   رفتنوقت دل زدن به دریاوقت رفتن و رسیدنبه غدیر عاشقی ها  می رسی به صبح شب هابه گلی که تو کویرهبرکات عید   قربونتوی   آینه   غدیره

مهدی باقر خان، دهلی نو، هندوستان

شاهان و بندگان و صغیر و کبیر ماخاک اند پیش پای جناب امیر ما

عارف همیشه نام تو را حرز جان کندصوفی صلا زند که علی(ع) هست پیر ما

نادار هست آن که ندارد ولای تو با عشق تو غنی ست حقیر و فقیر ما

ای کوثر بهشتی تسنیم و سلسبیلسیراب کن ز ابر عنایت کویر ما

ما قطره‌ها به جانب دریا روانه ایمدریاست آمده به طواف غدیر ما

این هم ز لطف توست که در شهر خامشانگل می‌شکوفد از دل و جان و ضمیر ما

در چشمه ی غدیر، دل و دیده شسته ایماز توست سربلند، دل سر به زیر ما

انتهای پیام/