خبرگزاری فارس؛ یادداشت- مهدی جمشیدی: ۱. انقلاب، «نقطه عطف» در پیشرفت بود؛ چنانکه باید انقلاب را لحظه «گسست تاریخی از گذشته انحطاطی» و «آغاز یک تجربه نو» قلمداد کرد. پس مسأله پیشرفت، به دو مقطع «پیشاانقلاب» و «پساانقلاب» تقسیم میشود و این «مبدأ»، تعیینکننده است. در این لحظه تاریخی بود که یک «چرخش بزرگ» رخ داد و جامعه ایران از امتداد آن گذشته تجددی و تقلیدی، خارج و وارد مسیر جدیدی شد. تاریخ هر جامعه در لحظههایی از حرکت خویش، دچار «ازجاکندگی» و «دیگرشدگی» میشود و در جامعه ایران، این لحظه و برهه، انقلاب اسلامی بود.
۲. لفظ «پیشرفت»، ترجمان اصطلاح تثبیتشده «توسعه» نیست، بلکه از افق و عالم معنایی متفاوت حکایت میکند که ریشه در «دین» دارد و میخواهد حیات فردی و اجتماعی انسان را بر اساس دین، تدبیر کند. این امر، بهطور کامل در برابر جهتگیری تمدن غربی قرار دارد و متضاد با آن است. ازاینرو، باید گفت وفاداری ما به نسخه «پیشرفت»، به معنی خارجشدن ما از الگوی «توسعه» است و در این حال، دیگر ما بهعنوان «دنباله تمدن تجددی»، شناخته نخواهیم شد و یکی از اقمار و جوامع پیرامونی آن به شمار نخواهیم آمد.
۳. پیشرفت در چشمانداز انقلابی، امری «درونزا» و «خویشبنیاد» است، نه «برونزا» و «وابسته». پیشرفت برونزا، پیشرفت «صوری» و «مشروط شده به اراده دیگران» است، اما پیشرفت درونزا، بر «ظرفیتهای داخلی و بومی» تکیه میکند و «توانمندیهای وطنی» را اصل قرار میدهد. اگر بناست حرکت در امتداد یک مسیر تاریخی متفاوت در پیش گرفته شود، دیگر «وابستگی» و «سنجاقشدگی»، معنا ندارد و نمیتوان به دیگری چسبید و در حاشیه وجود تمدنی او، طعم رهایی و شکوفایی را چشید، بلکه باید تاریخ جدیدِ خویش را «تأسیس» کرد. این «از نو بنا نهادن»، کاری است به غایت دیریاب و نامتعارف که بسیاری را از خود میهراسند و میپراکند، درحالیکه «نگاه تأسیسی»، محتاج ارادههای بیاعتنا به روایتهای بازدارنده و منفعلکننده است.
۴. پیشرفت انقلاب در دهههای گذشته، پیشرفت در «شرایط دشوار» بوده است، نه شرایط عادی و بهنجار. در این مدت، «محدودیتها» و «ممنوعیتها»ی فراوانی از سوی جبهه دشمن بر ما تحمیل شد و «معارضه» و «جنگ» در پیش گرفته شد، اما انقلاب با وجود این «زمینه نامساعد و ناهموار»، پیشرفت کرد؛ اینکه انقلاب به حال خویش رها نشده بود و دشمنیهای بزرگی در حق آن روا داشته شد، اما با وجود این، متوقف نماند و به حرکت خود ادامه داد، بر ارزش پیشرفت آن میافزاید. ما در انتظار تَرکبرداشتن دیوارهای تحریم ننشستیم، بلکه این با ساختشکنی روایی، «دیوارها» را به مجالی برای «بازگشت به خویشتن» تفسیر کردیم.
۵. پیشرفت در دوره پساانقلاب، «تکساختی» و «تکبُعدی» نبود و هر دو جنبه «مادی» و «معنوی» زندگی انسان را در بر گرفت، حال آنکه در رویکرد توسعه، تنها به جنبه مادی زندگی پرداخته و انسان به حیوان اقتصادی، فروکاهیده میشود. ما در همین موقف معرفتی نشان دادیم که جنبه دیگر توسعه هستیم و در «بنیانها» و «ریشهها»ی جهانیسازیشده، تجدید نظر کردهایم.
۶. شتاب پیشرفت در دهههای گذشته، یکسان نبوده و انقلاب، یک «حرکت یکنواخت» را تجربه نکرده است، بلکه در چهارچوب دخالت متغیرهای مختلف، «فراز و نشیبها» و «افتوخیزها»یی از سر گذرانده شدهاند. بهعبارتدیگر، انقلاب هیچگاه دچار توقف نشد، اما از آن سو، سرعت حرکت تکاملی آن در مسیر پیشرفت نیز ثابت نبوده است. کاری که امروز، ضرورت تاریخی و تمدنی است، یافتن «راههای میانبر» برای «جهش تاریخی» است؛ نباید در انتظار شدنهای تدریجی نشست و از فرصتهای حساس عقب افتاد، بلکه باید پیشرویهای دفعی و شتابان را تجربه کرد. جبران نقصانهای گذشته تاریخی، جز با «فشردهسازی تاریخِ اکنون»، میسر نیست، وگرنه همواره چندین گام از رقیبان و معارضان عقب خواهیم بود.
۷. انقلاب اسلامی در کنار همه فضیلتهایش، مبتلا به این نقص بود که از جنبه «نظری» و «فکری»، صورت مدون و مبسوط نداشت و ایدئولوژی آن، تفصیل نیافته و در قالب یک «منظومه»، صورتبندی نشده بود. ازاینرو، پس از پیروزی انقلاب، تا حد زیادی از ساختارها و نسخههای دیگر استفاده شد، بهطوریکه همواره نوعی «دوگانگی» و «دوپارگی» در سیاستهای رسمی احساس میشد. حرکتهای نوسانی و زیگزاگی دولتها در دهههای گذشته نیز ریشه در چنین ضعفی داشت. پس از این «تجربه عملی و عینی» بود که آیتالله خامنهای، الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را مطرح کرد. «الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت»، صورت معاصرشده و اینجاییشده «نظام اسلامی پیشرفت» را نشان میدهد و لایه عملیاتی آن است. پس دوگانه «نظام/ الگو» بر دوگانه «فراتاریخی/ تاریخی» دلالت میکند. باید همچون تعمیر کشتی روی اقیانوس، ما نیز در مدار عمل و در متن موقعیت، خویش را از الگوی توسعه برهانیم و به الگوی پیشرفت نزدیک کنیم. اینک مجموعهای از سیاستهای کلی در اختیار ما است که میتواند به نیروی پیشرانِ گذار ما از الگوی توسعه تبدیل شود و دوره انتقالی را کوتاهتر کند.
پایان پیام/