گروه کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس ـ محمدرضا اسماعیلی: مستندنگاری یا تاریخ شفاهی، بخشی است که چند سالی در حوزه نشر طرفداران بسیاری پیدا کرده، ولی هنوز نتوانسته به یک فرم و قالب مناسبی برسد که با حفظ اصل واقعیت، ادبیات را هم چاشنی خود کند؛ طوری که بخشی از این نوع آثار با رعایت حفظ واقعیت از ادبیات دور شدهاند و صرفاً خاطرهنویسی خام و بدون هیچگونه ارزش افزوده ادبی است و یا آنقدر تکنیکهای داستاننویسی در آنها پررنگ است که از واقعیت و مستند بودن خود دور میشوند.
تاریخ شفاهی و مستندنویسی عرصهای در حوزه کتاب و به نوعی ادبیات است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، رسمیت و توجه خاصی پیدا کرد. این حوزه خلاء بسیاری از حوزههای ادبیات را میتواند پوشش بدهد و فقط نیاز به نگاه دغدغهمندانه است تا بتواند با سرعت بیشتری به غایت نهایی خود در این عرصه برسد.
نماینده «مکتب حاج قاسم» در امور کتاب و نشر در گزارشی عنوان کرد که در دومین سالگرد شهادت حاج قاسم ۴۲۰ اثر با موضوعیت حاج قاسم به چاپ رسیده است که عدد قابل توجهی در حوزه نشر است، اما نمره قابل قبولی در جذب مخاطب و جریانسازی کسب نکردهاند؛ به طوری که اگر بخواهیم آثاری با استقبال عمومی نام ببریم، بیشتر از ۵ عنوان نمیتوان ذکر کرد.
با توجه به حجم آثار تولید شده در حوزه تاریخ شفاهی و نداشتن کیفیت مطلوب به لحاظ ادبی و نگارشی دو دیدگاه اصلی وجود دارد، عدهای بر این نظر هستند که باید اطلاعات راویان خاطرات آرشیو و در مرتبه بعد به نویسندگانی داده شود که بتوانند آثار فاخری خلق کنند؛ عدهای هم در مقابل این نظر، خواستار این نکته هستند که روایتها در هر سطحی گفته بشود.
حجت الاسلام سعید فخرزاده در گفتوگو با خبرگزاری فارس با بیان اینکه در این حوزه کتابسازی رخ میدهد، اظهار داشت: متأسفانه توسط گروههای مردمی که بدون تسلط بر روش و با کمترین هزینه قصد تولید اثری را دارند که غالباً ضعیف هستند و توسط متولیان امر که با توجه به دستورات مافوق قصد افزایش کمیت تولیدات را دارند، این اتفاق میافتد.
در آثار تاریخ شفاهی اگرچه روایت راوی، مستندسازی شده است، اما چون روایت غلبه دارد میتواند جذاب باشد که در بعضی آثار این اقبال عمومی را شاهد هستیم. اینکه چرا بعضاً و یا بیشتر آثار تاریخ شفاهی مورد استقبال عامه مردم قرار نمیگیرد، مربوط به نوع نگارش و تدوین اثر است.
میثم رشیدی مهرآبادی نویسنده و منتقد ادبی نیز با اشاره به کتابسازی در این حوزه گفت: کتابسازی در هر حوزهای ممکن است به طور طبیعی اتفاق بیفتد، اما کتابسازی در حوزه دفاع مقدس تحت اختیار و سلطه بازار نیست؛ چرا که کسی با این کتابسازیها، سودی نمیبرد. ممکن است کتابهای ضعیفی تولید شود که به دلیل ضعف ناشران و نویسندگان است.
وی در ادامه افزود: اما در این میان ناشرانی دیده میشوند که قصد این را دارند که آن شهید و اتفاق را به جامعه معرفی کنند. با توجه به این نکته که سطح کیفی آثار ضعیف است، اما این مسأله را نمیتوانیم با کتابسازی که در ادبیات در جریان است، یکسان بدانیم.
البته کتابسازی در این حوزه با روند مرسوم، متفاوت است؛ چرا که پایه و اساس این مورد سودمحوری نیست و بنا به دغدغه است، اما سود هم بعضی مواقع عرض اندام میکند؛ چرا که در فرآیند تولید کتاب، ناشر، نویسنده، تدوینگر، ویراستار، مصاحبه کننده و... دخیل هستند و باید این آثار برای آنها نیز آورده مالی برای گذران زندگیشان داشته باشد. زمانی که گردش مالی نتواند این افراد را اغنا کند، مهمترین بخش فرآیند تولید کتاب که قلم و نحوه بیان حوادث است، دچار افت خواهد شد. میثم امیری در خصوص یکی از این مسائل که منجر به کتابسازی میشود، میگوید: کتابسازی بسیار است. کتابسازی یعنی چه؟ یعنی در سال پنج پروژه قبول میکنید. چون قیمت را پایین نگه داشتهاند چارهای نداری جز این که پنج پروژه را قبول کنید. بعد به همهشان هم نمیرسید. با هیچکدامش هم زلف گره نزدهای. چارهای هم نیست!
میثم امیری نویسنده حوزه تاریخ شفاهی
وی افزود: زندگی خرج دارد و آدم مجبور است پنج تا پنج تا کار قبول کند. حاصل هم خوب نمیشود طوری که الان پرسیده میشود چرا کسی این کتابها را نمیخواند. سوال درست است. ولی نویسنده هم این وسط نمیتواند از پس هزینههای زندگیاش برآید. پس به ناچار باید چند تا چند تا سوژه قبول کند. طبعاً آدم، کمتر با دنیای سوژهاش زندگی میکند. وقتی شما با دنیای سوژه زندگی نکنید، نتیجه هم کتابسازی به نظر میرسد.
غلامرضا عزیزی پژوهشگر تاریخ شفاهی
آثار مستند به علت اینکه روی واقعیت خلق میشود، برای مخاطبان جذاب است، اما همین جذابیت باید یک فرم داشته باشد تا به سمت کتابسازی یا افزایش کمی آثار نرویم. غلامرضا عزیزی پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی با بیان چهار عامل در موفقیت جذب مخاطب بیان کرد: دست کم چهار عامل مهم بر جذب مخاطب تاثیر دارد؛ به ترتیب غنای مطالب، نحوه تدوین، شیوه انتشار و نهایتاً بازخورد انتشار. همه میدانیم هنگامی که سرعت و تعداد آثار منتشرشده مقدم بر افزایش کیفیت آثار باشد، موجب دلزدگی و کم اهمیت شدن آثار خواهد شد.
تاریخ شفاهی ظرفیت پوشش خلأهای حوزه ادبیات را دارد، اما فقط در میان رزمندگان هشت سال دفاع مقدس ایست کردهایم. البته منافی ادامه این مسیر نیستیم، بلکه باید درحوزه دفاع مقدس رشد کنیم، اما نباید دچار غفلت از سایر حوزهها هم بشویم و باید در حوزههایی مثل پیشرفت، کارآفرینی، تلاشهای اقتصادی برای تولید ملی و... ورود پیدا کنیم. حوزه تاریخ شفاهی میتواند با قالب مشخصی حوزه روانشناسی موفقیت را که کاملاً در حیطه ترجمه است، جوابگو باشد و براساس مبانی اسلامی، موفقیت و رشد را با نمونههای زنده برای مخاطب بیان کند.
فخرزاده با اشاره به این موضوع که تاریخ شفاهی حوزهای بسیار گسترده دارد و حتی در حوزه دفاع مقدس هم در میان رزمندگان جنگ ماندهایم، بیان کرد: احساس خیلی از متولیان مراکز اسنادی و تاریخی دفاع مقدس این است که فرهنگ جبهه فقط در میان رزمندگان و فرماندهان آنان ساری و جاری بوده است و چون هنوز به نقطه مطلوب انتقال این فرهنگ نرسیدهاند و نگران گذر زمان و از دست دادن این عزیزان هستند، روی این موضوعات پافشاری میکنند و میدان برای پرداختن به حوزههای دیگر داده نمیشود. البته با سیاستگذاری در برنامهها میتوان تنوع ایجاد کرد.
حجتالاسلام سعید فخرزاده پژوهشگر تاریخ شفاهی
میثم رشیدی هم در خصوص مغفول ماندن سایر ابعاد دفاع مقدس میگوید: تفحص نکردن برای پیدا کردن سوژههای مختلف و عمدتاً پرداختن به سوژههایی که خودشان میآیند تا خاطراتشان را بازگو کنند، یکی دیگر از مسائلی است که باعث شده تا بعضی از ابعاد دفاع مقدس مغفول بماند.
یکی از مهمترین نسبتها در ادبیات و کتاب نسبت مخاطب و سبک نگارش است که در حوزه تاریخ شفاهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به خوبی صورت گرفته است و رشدهای خوبی هم حاصل شده است؛ اما سرعت در حال حاضر کند است و باید سرعت ببخشیم تا بتوانیم حوزههای بکری را که به آنها نپرداختهایم و در تهاجم فرهنگیهم از این حوزهها مورد هجوم قرار میگیریم، بپوشانیم و مخاطب را در صدر همه برنامهها قرار دهیم؛ چرا که اگر مخاطبی نباشد انتشار اثر بیمعنا و عبث خواهد بود.
احمد یوسف زاده نویسنده کتاب آن ۲۳ نفر
احمد یوسفزاده، نویسنده کتاب آن ۲۳ نفر با اشاره به اینکه بسیاری از آثار حوزه تاریخ شفاهی و مستندنویسی، مخاطبان را درگیر خود نمیکند، معتقد است: خیلی از نویسندگان برجسته به این عرصه ورود پیدا نمیکنند و عدهای ژست روشنفکری به خود میگیرند. در این صورت کار به دست افرادی که ناشی هستند، میافتد و چهره این حوزه را خراب میکنند؛ به عنوان مثال من دیدهام که در حوزه نوشتن خاطرات دفاع مقدس و آزادگان، گاهی چنان اغراق میشوند و یا آنقدر ضعیف هستند که متقاضی را از پیگیری این نوع آثار منصرف میکند. به غیر از این مسائل تبلیغات خوبی هم صورت نمیگیرد.
یکی از مهمترین ویژگیای که یک حوزه از ادبیات باید داشته باشد تا رشد حاصل شود وجود نویسنده و افرادی است که در این مسأله تثبیت شده و صاحب سبک شدهاند. یوسفزاده در این خصوص میگوید: متأسفانه گاهی اوقات عملکرد بد مسئولین به پای همه چیز و حتی به پای دفاع مقدس و ارزشها هم نوشته میشود. یعنی تلافی بیمهریها و مشکلاتی را که هست، بر سر دفاع مقدس در میآورند. من کمتر دیدهام نویسندههای بزرگ ایران آثاری در حوزه دفاع مقدس یا در خصوص یک قهرمان ملی و مذهبی بنویسند. فکر میکنم این کار یک نوع انتقامگیری است از افرادی که اسلام و دفاع مقدس را بد معرفی میکنند و از طرفی هم مسئولین به سمت این افراد نمیروند تا به سوالاتشان پاسخ بدهند و یا اگر دلخوری وجود دارد، آن را حل کنند.
کتاب خاطرات «احمد احمد» نوشته محسن کاظمی را تورق کنیم. چاشنی ادبیات و تکنیکهای داستان نویسی نقش پررنگی دارد ولی اصلاً در روند خاطره تغییری ایجاد نمیکند و فقط در فضاسازی ذهنی به ما کمک میکند. در تاریخ شفاهی حفظ اصل روایت یک قاعده مهم است، ولی ادبیات هنوز نتوانسته در سبک نگارشی تاریخ شفاهی جایگاه خود را تثبیت کند و در ترکیب با اصل خاطره به خروجی که دارای قالب و فرم مشخصی باشد، برسد؛ یعنی آنقدر ادبیات کمرنگ میشود که فقط خاطرهنویسی خام باقی میماند و یا ادبیات آنقدر پررنگ میشود که دیگر آن قاعده مهم مستندنویسی رعایت نمیشود.
انتهای پیام/