به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، سادهانگاری است اگر وقایع و اغتشاشات اخیر را در خرابکاریهایی خلاصه کنیم که از سر هیجان عدهای جوان رخ داده است. آنچه شاهد بودیم در برخی مناطق مرزی در غرب کشور، خطر تجزیه ایران و قدرتگیری گروههای تجزیهطلب در مواقع حساس است. در این باره با ا ، پژوهشگر و نویسنده حوزه تاریخ گفتوگویی داشتیم که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانید.
منشأ تجزیهطلبان اسلحه به دست، خارج از کشور است
ابتدا گفت: به عقیده من، چه قضیهای که در مناطق آذریزبان با عنوان شناخته میشود که از سوی دولت ترکیه و آذربایجان تقویت و اداره میشود، چه پانکردیسم که در مناطق غربی ایران توسط گروههایی نظیر و دموکرات هدایت میشود و چه تحرکات تجزیهطلبانه واقع در خوزستان نظیر الاحوازیه و النضال، همگی منشأ خارجی دارد و آن مقداری که از این جریانات دفاع یا پیروی میکنند، به نسبت جمعیت ایران و حتی مردم اقوامی که مخالف این گروهها هستند، ناچیز و کم است، اما این جریانات تجزیهطلبانه سعی میکنند با اتخاذ سیاستهای مسلحانه و بازیهای رسانهای قوی، آن کاستی و کمبود نفرات و اقبال به سمت خودش را به نحوی ترمیم یا رفع کنند.
وی افزود: رویکردهای تجزیهخواه، چه قبل و چه بعد از انقلاب نه در بین عموم مردم نه در بین اقوامی که گروهکهای تجزیهطلب به دروغ سنگ آنان را به سینه میزدند، اقبال و محبوبیت نداشتند و ما شاهد بودیم که در اوایل انقلاب وقتی موضوع خودمختاری کردستان پیش آمد و پیشمرگان کرد و امثال شهیدان بروجردی، چمران و... در برابر این خواسته ایستادند خود مردم کرد به آغوش جمهوری اسلامی پیوستند و در برابر این جریانات ایستادگی کردند.
او بیان کرد: اما این موضوع یک پیشینه معرفتی و اندیشهای در دل خود دارد. ما باید به این پرسش پاسخ بدهیم که چه شد مردم ایران و قومیتهای مختلف همواره در برابر تجزیهطلبان ایستادگی کرده و روی خوشی به آنها نشان ندادند؟ در این راستا اول باید به این موضوع بپردازیم که «ایرانی بودن» یعنی چه؟ آیا ایرانی بودن به معنی داشتن خون مشترک با سایر افراد است؟ خب اگر اینطور باشد که عدهای از ایرانیان از سادات دارای خون عربی هستند، یا ایرانیان بزرگوار ترکمن دارای خون مغولیاند و.... در اصل ایرانی بودن یعنی داشتن قریب به ۴۰۰ خصیصه فرهنگی که بین مردم این مرز و بوم و بلکه فراتر از آن جا افتاده است. این موضوع در روند تاریخی در ذهن مردم ایران ثبت شده، اما متأسفانه در سالهای اخیر چندان آنطور که باید به آن نپرداختهایم.
۴۸ سال قبل، روزنامه اطلاعات «تجزیه ایران» را توطئه خوانده بود
ایرانیان فرزندان حضرت نوح هستند
پژوهشگر حوزه تاریخ گفت: تمرکز افراطی و بیش از حد روی برخی موضوعات مثل باستانگرایی آریایی و قبیل موضوعات ما را از اصل موضوع هویت ایرانی منحرف کرده و نگذاشته به منظم و منسجم در این موضوع درست به تولید محتوا بزنیم. آنچه هویت ایرانیان را تشکیل داده است نه نژاد آریایی بلکه نسبت آنان با انبیای الهی است. این موضوع که ما از فرزندان حضرت نوح (علیهالسلام) هستیم مغفول مانده است. ابوحنیفه دینوری در «اخبارالطوال»، مسعودی در «مروجالذهب»، ابنخلدون در «» و طبری در «تاریخ» خود همگی به اصل و ریشه ایرانیان که منشعب از نسل حضرت نوح است، اشاره کردهاند. جمشید یا جم، اولین پادشاه ایرانی برادرزاده حضرت نوح بود.
وی افزود: این موضوعاتی است که در آثار اصیل ما مثل «شاهنامه» وارد شده است، اما بیدقتی در این متون ما را از عمق آن محروم کرده الاسف شاهنامهخوانی جنبههایی صوری و کاریکاتوری پیدا کرده است و پس از این که در دوره پهلوی ابعاد دینی این اثر حذف شد و جنبه سلطنتی برجسته شد، ما از ابعاد معرفتی شاهنامه غافل ماندیم و امروزه در برابر افراطیهای آریایگرا و حتی تجزیهطلبان بیبنیاد دستمان خالی است. حتی گفتنی است که «عیلام» پسر سام بن نوح است و تمدن «» به عنوان اولین طلیعه تمدنی در ایران توسط ذریهاش و در رابطه حضرت سلیمان شکل گرفت. ما اگر این هویت را به مردم معرفی کنیم قطعا در برابر تجزیهطلبان دست بالاتری خواهیم داشت.
پایان پیام/