به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، حوادث اخیر تجزیهطلبان را در نقاط مرزی کشور به هیجان آورد تا بتوانند اهداف خود را عملیاتی کنند. در همین زمینه، نظر اهالی کتاب و شعر و ادبیات را جویا شدیم و محمدرضا سرشار (رضا رهگذر)، نویسنده، پژوهشگر و منتقدادبی و قصهگوی برنامه تاریخی «قصه ظهر جمعه» که از آثار او میتوان به کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» نیز اشاره کرد، نظرش را با فارس در میان گذاشت.
محمدرضا سرشار فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان با اشاره به وقایعی که در ۲ هفته اخیر در سراسر کشور رخ داد بیان کرد: جرقه اولیه واقعهای که رخ داد کاملاً ساختگی بود. اطلاعاتی هم که منتشر شده است از توطئهای خبر میدهد که از قبل برنامه ریزی شده است. حمایتهای داخلی هم که بعضی از چهرهای ورزشی و هنری از این افراد کردند در برخی از موارد نشان میدهد که کاملاً از قبل برنامه ریزی شده بود. به طور مثال آقای فوتبالیست ۶ کلاس سوادی که به ثروتهای میلیاردی رسیده و از قبل همه املاک خود را فروخته و نقد کرده و به خارج رفته بود. این اتفاقات نشان داد که هماهنگی کاملی با این چهرهها از قبل شده بود. حال این وسط نیروهای امنیتی ما چطور از این قضیه جا ماند، نمیدانم. این اتفاقات برای نظام به خصوص وقتی در آستانه پیروزیهای بزرگی قرار میگیرد، همیشه باید برای مسئولان قابل پیشبینی باشد.
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان در ادامه بیان کرد: تجزیهطلبی حرف تازهای نیست که بگوییم بعد از انقلاب ایجاد شده است. بلکه از جنگ چالدران به این طرف، توسط گروهی از کردها کلید خورده است، اما پس از افول امپراتوری عثمانی و تجزیه آن به کشورهای متعدد و پراکندن برخی اقوام گاه در چهار کشور همجوار، این مسئله عمق بیشتری به خود گرفته است. البته این گرایشها عمدتاً در جریانهای شبه روشنفکری و نه توده مردم و در برخی از گروههای قومیتی و زبانی بوده است.
سرشار با اشاره به تاریخچه تجزیهطلبی تصریح کرد: یک دورهای در سال ۱۳۲۴ هم عملاً آذربایجان و کردستان را از ایران جدا کردند که در آذربایجان این قضیه جدیتر بود؛ ولی هیچ وقت این خیانتها به نتیجه نرسیده است و در آینده هم نخواهد رسید. ملتی که هزاران سال با خرده فرهنگها، زبانها و گویشهای مختلف باهم زندگی کردهاند و همه خود را جزء یک ملت میدانستهاند بعد از این هم به این یکپارچگی ادامه خواهد داد؛ بهویژه آنکه علاوه بر اشتراک در وطن و گذشته تاریخی مشترک، از دوران اسلام به بعد، اسلامیت هم این وحدت را شدت بیشتری بخشید و از دوران صفویه به بعد نیز تشیع این همگرایی را باز هم محکمتر کرد.
نویسنده کتاب «مهاجر کوچک» در خصوص برخورد با فضای غبارآلود فتنهها اظهار داشت: به هر حال لازم است در برابر کسانی که از سر ناآگاهی به این جریانات میپیوندند، یک رفتارهای تنبهآمیز همراه با روشنگری داشته باشیم. افرادی که وارد این جریانات میشوند فرقی ندارد در هر سن و سالی باشند در حد خطایی که میکنند باید متنبه بشوند. متأسفانه در کشور ما گروهی از مسئولان ذیل عنوان رأفت اسلامی، همگرایی و ایجاد وحدت، مرتکب تساهل و تسامح بیجا میشوند که دودش به چشم مردم و نظام میرود.
وی در ادامه بیان کرد: به نظر بنده با معاندین و تحریک کنندگان مردم و آشوبگران، در هر مقامی که باشند حتماً باید به شدت برخورد شود؛ برخوردی پشیمان کننده؛ وگرنه همانطور که فتنهها از سال ۷۸ شروع شد و در سالهای ۸۸، ۹۸ و امسال نیز ادامه پیدا کرد، چون هنوز عدهای مأیوس نشدهاند و به فعالیتهای خود ادامه خواهند داد. باید یک بار برای برای همیشه سر این فتنهگران کوبیده شود و مسئولین ترسهای واهی از افکار بینالمللی را کنار بگذارند. چون این کارها را چه بکنند و چه نکنند دشمن به حربه خود متوسل خواهدشد. مرگ یک بار و شیون هم یک بار.
نویسنده کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» در پایان در خصوص بحثهایی که به عنوان دلسوزی تجزیهطلبان و معاندین نسبت به حقوق زنان و مسائلی مانند آن صورت گرفته است، گفت: هر بچه دبستانی، بعد از این سالها باید به این نکته پیبرده باشد که نمیشود آدم از یک طرف جیره بگیر و عمله اجرای مطامع سرسختترین دشمنان کشورش باشد و در مقابل اتفاقات بزرگ میهنی سکوت پیشه کند (مثل هشت سال دفاع مقدس و اظهارات کشورهای حومه خلیج فارس بر سر جزایر سه گانه و زمزمههای تجزیهطلبانهای که برخی از جریانها مثل احزاب کرد، پان ترکها و پان عربها و پان بلوچها دارند) و از طرف دیگر ادعای دلسوزی برای مردم و کشورش را بکند. ایکاش سکوت میکردند.
سرشار در ادامه افزود: مگر میشود کسی از سویی آنهمه ظلمها و جنایتهایی را که دشمنان نسبت به مردم و کشور اعمال میکنند، نبیند و در قبال آنها هیچ واکنشی نشان ندهد و از آن طرف فوت طبیعی یک نفر با سابقه بیماری مغزی را تعمداً دستاویزی قرار بدهد تا کشور را به ناامنی و آشوب بکشد. در هر حال، آن افرادی که باید این نفاق را بدانند میدانند. آن عدهای هم که نمیدانند دو دسته هستند: دستهای را باید بیدار کرد و عده دیگری را باید سر جایشان نشاند. قطعاً نباید برخورد یکسانی با این افراد بشود.
پایان پیام/