خبرگزاری فارس؛ یادداشت- سیدمهدی سیدی: دیگر روشن شده است که در اعتراضات اخیر، سهم فضای مجازی کاملا جدی و غیرقابل کتمان است. پس بازخوانی رخدادهای اعتراضی از قاببندی شبکههای اجتماعی برای همه گروههای مخاطب مفید خواهد بود. این نوشتار به دنبال تحلیل کنشهای عمومی جامعه نسبت به فوت «مهسا امینی» نیست؛ بلکه میخواهد عملکرد روایتسازان اصلی را در قالب گزارههایی بررسی کند:
طراحیهای رسانهای صورت گرفته، عامدانه بر روی سه گروه از مخاطبان تمرکز دارد و سعی میکند با برچسبزنی، غیرت و هیجان جامعه را نسبت به این سه طبقه برانگیزد: گروه زنان، جوانان، اقلیتها. رویکرد اصلی رسانههای طراح در این نبرد شناختی، تصویرسازی ذهنی است. آنها با سناریوهای مکمل سعی میکنند انگارههای ذهنی مخاطب را نسبت به واقعیتهای جامعه، واژگونه کرده و برای این سناریونویسی از پیوند واقعیتهای «خُرد» و «جعلی» بهره میگیرند. سناریوهای رسانهای حتما طراحان و کارگردانان پشت پردهای دارد که بهصورت کاملا حرفهای به فعالیت مشغولند؛ اما پیشبرد سناریوها، به دست روایتگران گوناگونی سپرده شده است؛ از هنرمندان و ورزشکاران گرفته تا سیاستمداران و اصحاب رسانه و حتی روزمرهنویسان. بیتردید یکی از اصلیترین کارگردانان سناریوهای این روزها، رسانههای خارجی هستند که توانستهاند امتداد روایت خود را به روزنامههای داخلی و رسانههای غیر رسمی مردمی نیز بکشانند. البته بخش بزرگی از رویکرد رسانهای بیگانه، به نحو آشکار و برهنه به سمت شورشهای تخریبی، اغتشاش و براندازی رفته است. بهنحویکه در یک پژوهش گزارش شده است ۶۹ درصد از محتوای تلگرامی بیبیسی و ۷۱ درصد از محتوای اینستاگرامی او مستقیما به امر دعوت به اغتشاش و اعتراض خیابانی اختصاص یافته است؛ این نسبت برای محتوای تلگرامی ایراناینترنشنال، ۵۹ درصد و برای اینستاگرام ۸۱ درصد بوده است. این نحوه پوششدهی رویداد توسط بیبیسی که همواره خود را رسانهای بیطرف و جهانی تصویر کرده است، مدیران خودش را نیز نگران کرده که مبادا اعتبار رسانهای خود را از دست بدهد و با افراط و اغراق در خبررسانی یکسویه، از نگاه مخاطب به رتبه رسانههای زرد سقوط کند. پس هرازچندگاه با تولید مقالات و یادداشتهایی سعی میکند از بیطرفی رسانهای خود دفاع کند اما تمرکز بیش از حد خبرهای بیبیسی، بر سرفصل اعتراض، برای مخاطبانش خستگی و دلزدگی به بار آورده است. باید توجه داشت که کانال تلگرامی بیبیسی هر روز بهصورت متوسط، ۱۴۴ مطلب درباره وقایع مرتبط با مهسا امینی تولید کرده است! تولیدات رسانهای در فصل جدید اعتراضات به نسبت دورههای قبل، هم انسجام بیشتری دارد؛ هم فراگیری و هم نقطهزنی بالاتر. ضمن آنکه میزان حجم محتوای تولید شده به نحو شگفتانگیزی از موارد مشابه قبلی بالاتر است. در یک پژوهش گزارش شده است که در میان ۶ حادثه اعتراضی: حذف ارز ترجیحی - زایندهرود - متروپل - آبان ۹۸ - هواپیمای اوکراینی - مهسا امینی (به ترتیب وسعت اعتراضات مجازی) که در چند سال اخیر رخ داده است حجم محتوای توئیتری تولید شده در موضوع مهسا امینی، ۳۰ برابر «مجموع» اعتراضات دو سال گذشته است و این برتری درباره اینستاگرام ۳.۴ برابر و درباره تلگرام ۲.۵ برابر بیشتر از حوادث قبلی است. ضمن آنکه پیشران حرکت در این روایتسازی، توئیتر بوده است که به نقل برخی پژوهشها میزان لایکهای صورت گرفته در موضوع مهسا امینی به عدد ۳۰۰ میلیون میرسد. نقش روباتهای توئیتری، در مسلط ساختن یک روایت، بیش از هر دوره دیگر نمایان شده است و بدون توجه به عملکرد روباتها نمیتوان واقعیت خالص اعتراضها را تفسیر کرد. بهعنوان نمونه از بین ۲۰۰ فالور اکانت علی کریمی که توسط هوش مصنوعی بهصورت اتفاقی انتخاب شده است فقط ۱۳ اکانت، رفتار طبیعی داشته و حدود ۹۵ درصد باقیمانده فیک و روبات هستند. به میدان آمدن برخی رسانههای جهانی (در وابستگی به برخی کشورهای خاص) نیز در ماجرای اعتراضات اخیر با تمام توان و نیرو از نقاط مهم روایت سازی است. بخش مانیتورینگ بیبیسی درباره وضعیت شبکههای عربی اینگونه گزارش کرده است: سه شبکه تلویزیونی بزرگ پانعرب - الجزیره، العربیه و اسکای نیوز عربی - رویکردهای متفاوتی را در پوشش اعتراضات در ایران اتخاذ کردهاند. [بهعنوان نمونه] العربیه مستقر در عربستان در پوشش تلویزیونی و آنلاین خود توجه چشمگیری به این ماجرا داشته است.مجموع گزارههای فوق نشان میدهد هدایت و راهبری شورشهای اخیر در لایههای زیرین خود جزئی از یک پروژه روایتگری بزرگ و هدفمند است که با جورچینهای مرحلهبهمرحله اهداف ویژهای را تعقیب میکند. پس باید تمامی مخاطبان ایرانی نسبت به ابعاد پنهان این سناریو، اطلاع و دغدغه پیدا کنند تا مبادا روایت مسلط حاصل از این پروژه رسانهای به کارکردهای خطرناک خود دست یابد.
پایان پیام/