خبرگزاری فارس ـ یادداشت ـ حسین معینی: «همراهی کردن» مهمترین فاکتوری است که یک حرکت را بال و پر میدهد و جلودار آن را به فکر پیشروی میاندازد.
سالهاست ضد انقلاب (معصی علینژادها) مساله حجاب و در پی آن گشت ارشاد را هدف قرار داده و به بهانههای مختلف به در شیپور قدرتمند رسانهای که در اختیار دارند، میدمند تا از این دو موضوع در گام نخست نشانه و سپس نماد مطلوب خود را در ذهن مخاطب خود بسازند.
در تاریخ نقل است وقتی معاویه قصد مخالفت علنی و جدی با امیرالمومنین (ع) را داشت نگران همراهی و حرف شنوی مردم بود؛ عمرعاص در مشورتی که به او داد از او خواست با جعل حدیث از پیامبر اسلام از مردم بخواهد برای خوردن کدو حلوایی آن را مانند قربانی رو به قبله ذبح و تذکیه کنند، و گفت که اگر فرمانت را اجرا کردند آنها یار و پشتیبان تو هستند! و معاویه این کار را کرد؛ وقتی همراهی مردم را دید باخیالی آسوده به مخالفت با امیرالمومنین پرداخت.
کار این جعل حدیث تا جایی بالا گرفت که خبر آن به عراق رسید؛ از امیراامومنین سوال شد آیا واقعا برای خوردن کدو باید آن را ذبح کرد؟ که حضرت فرمودند: خوردن کدو تذکیه و ذبح لازم ندارد. مراقب باشید که شیطان عقلتان را نبرد و افکار شیطانی حیرت زده و سرگردانتان ننماید.
باور نگارنده این است ضد انقلاب نیز برای اینکه خیالش آسوده شود که آیا شمار بیشتری از زنان و دختران جامعه ما فریب عملیات رسانهای ضد انقلاب را میخورند و با آنها همراهی میکنند یا حداقل با آنها مقابله نمیکنند آخرین تیتر خود را با این هشتگها شلیک کرد: #باحجابم-اما-با-حجاب-اجباری-مخالفم و #باحجابم_اما_با_گشت_ارشاد_مخالفم.
مشخص بود که کسی که با حجاب که امر و حکمی الهی در آیین اسلام است عناد دارد حتما با گشت ارشاد (که البته مأمور رسیدگی به ناهنجاریهای حوزه حجاب است نه با حجاب کردن مردم) مخالف است؛ لذا بدیهی است ضد انقلاب میخواست بسنجد که آیا میتواند قشر دیگری که حتی باحجاب هستند را هم با خود همراه کند یا نه.
در کمال تعجب آن روزها بودند معدود کسانی که ماجرا را درست تحلیل نکردند و با آن کمپینها همراه شدند؛ کسانی که از عکس آواتارشان پیدا بود محجبهاند اما در تور کمپینهایی افتادهاند که با نیتی شوم طراحی شده بود.
یقینا این همراهی، یکی از عوامل موثری بود که ضد انقلاب را مجاب کرد تا با شعار «زن زندگی آزادی» و رمز دروغین «مهسا امینی» فتنهای جدید را راهاندازی کند و آرامش و امنیت را در برخی از نقاط کشور به مخاطره بیندازد.
«به روز بودن»، «کلاننگری» و «عدم زودباوری» که از مهمترین مهارتها در مقوله سواد رسانهای است، از مهمترین نیازها برای نقشآفرینی صحیح در عصر ارتباطات هم است؛ وقتی فرد از مسائل روز جامعه جا میماند و به نقشه دشمن توجه نمیکند و کلاننگری ندارد؛ مسیر را گم میکند و از سر احساسات آنهم احساساتی که در جریان نمادسازی ضد انقلاب علیه گشت ارشاد شکل گرفته است بدون توجه به اثرات آن، به کمپینی که افراد معلومالحال آن را راه انداختهاند میپیوندد و آن را تقویت میکند.
خلاصه اینکه در این عصر، دشمن از لحظهای غفلت بالاترین بهرهها را میبرد و درگیر احساسات شدن و از پنجره منطق به مسائل نگاه نکردن ممکن است عواقبی را به همراه داشته باشد که جبران آن به این سادگیها صورت نگیرد.
مداقه در جریان آشوبهای اخیر و میانگین سنی افرادی که در اغتشاشات حضور داشتند و در آن مشارکت کردهاند و حتی جنس رفتارها و شعارها و اعترافاتشان نشان میدهد اکثر آنها بواسطه عملیات رسانهای ضدانقلاب که با تسلط بر علوم شناختی طرحریزی و اجرا شده است، به صورت احساسی و هیجانی وارد غائله شدهاند.
این موارد نشان میدهد دستگاه متولی آموزش باید آموزش سواد رسانهای را خیلی زودتر از مقطع فعلی وارد دروس دانشآموزان کند و حتی آموزش منطق و فلسفه را با طراحی مناسب برای کودکان از مقاطع ابتدایی دوران تحصیل در بطن تمام دروس بگنجاند تا در آینده نسلی داشته باشیم که اسیر احساسات نشده و تصمیمات هیجانی نگیرند.
انتهای پیام/