به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، وبگاه شبکه «» در گزارشی به تحلیل نتایج انتخابات پارلمان رژیم صهیونیستی پرداخته و دلایل گرایش شهرکنشینان به «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر پیشین کابینه تلآویو را بررسی کرده است. نویسنده این گزارش تحلیلی بعد از اشاره به فسادهای گسترده نتانیاهو و دروغهای رسانهاش، گریزی به مسئله «کاریزمای رهبری» او داشته و تاکید میکند که نخستوزیر تلآویو با موجسواری بر تهدیدات و ناامنی اشغالگران صهیونیست، سعی دارد تا خودش را در قدرت نگه دارد. در ادامه مشروح این گزارش را میخوانیم:
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر سابق و شاید بعدی رژیم صهیونیستی، پس از ترک پست نخست وزیری، زمینی سوخته را پشت سر خود جا گذاشت. اظهارات و رفتارهای او باعث وخامت تنشها در گفتمان عمومی در بین اسرائیلیها و افزایش تحریک و تفرقه در میان بخشهای بزرگ شهرکنشینان شد؛ او حتی تلاش کرد کسانی را که با او موافق نبودند، از جمله رسانهها و روزنامهنگاران بدنام کند. او همچنین سعی کرد همه کسانی را که با او مخالف بودند ساکت کرده و از آنها مشروعیتزدایی کند؛ نتانیاهو جمع اشغالگران را بین «ما» و «آنها» (یعنی همه کسانی که با او مخالف بودند) تقسیم کرد. او در این بین حتی نزدیکان و دوستان خود را نیز موزد حمله قرار میداد. نتانیاهو بودجه عمومی تلآویو را تابعی از نیازهای شخصی خود قرار داد و به مقاماتی که برای محافظت از «منافع عمومی» منصوب کرده بود، به دلیل جرات انتقاد از او و حمایت از تحقیقات علیه او حمله کرد. او دهها وعده و قول به دوستان و رقبای خود داد و هرگز به هیچ یک از آنها عمل نکرد؛ به همیت خاطر جای تعجب نیست که اکثر سیاسیون اسرائیلی دیگر هرگز به وعدههای او ایمان نمیآورند.
« ایهود اولمرت» نخستوزیر قبل از نتانیاهو و مخالفش
او حتی زمانی که در مقام رهبری معارضان حضور داشت به این رفتار ادامه داد؛ گروهی از اعضای کنست و اعضای حزب لیکود به تشویق او ادامه دادند و طرفداران و حامیان مسیر او را دنبال کردند تا گفتمان و نظام سیاسی تل آویو را بیشتر آلوده کنند. به گفته برخی از مخالفان، «نتانیاهو قواعد فاسدی را وارد سیاست اسرائیل کرده است که نظام سیاسی تلآویو برای رهایی از آنها باید سخت تلاش کند». نتانیاهو ملاحظات شخصی خود را مطرح کرد و در طول سالهای نخست وزیریاش ثابت کرد که «برای همه محدودیتهایی اعمال میکند» و نیازهای رژیم را به نفع خود حذف میکند. نتانیاهو برای اینکه بتواند در قدرت بماند در عرض ۳ سال «اسرائیل» را به برگزاری ۵ دوره انتخاباتی کشاند و در تمام مدت به گفتمان تنشزای خود دامن زده و وضعیت رژیم را آلودهتر کرده است. او دوست و پسرخواندهاش «نفتالی بنت» نخستوزیر قبلی تلآویو را متهم کرد که به «پارانوئید» میل نامحدود به قدرت مبتلاست و «آمادگی دارد تا کشور را بفروشد».
وزرای مهم کابینه نفتالی بنت و رقبای کنونی نتانیاهو
قبل از تشکیل کابینه کنونی، لیکود و اعضای لیکود در حالت خشم علیه بنت به کارزار رقابت رفتند و فعالان جناح راست بر اعضای راستگرای کنست فشار آوردند. آنها تظاهراتی را در مقابل خانههای بنت، آیلت شاکد، نیر اورباخ و عیدت سیلمان ترتیب دادند تا آنها را مجبور به پیوستن به کابینه جدید کنند. در همین حین، حملات نتانیاهو علیه رسانهها گسترش یافت و او به حملاتش علیه منتقدان ادامه داد؛ به استثنای رسانههای راستگرا که اغلب با او شوخی میکردند و بیشتر با او مصاحبه میکردند. او در طول این سالها سعی در دخالت و نفوذ در رسانههای مختلف داشت. امروز پس از نتایج بیست و پنجمین دور انتخابات کنست اشغالگران، بنیامین نتانیاهو پس از ۱۲ سال متوالی به عنوان نخستوزیر باز خواهد گشت. حالا این سوال مطرح است که پدیده «بیبییسم» یا «بیبی یازم» (نسبت به بیبی نتانیاهو) چگونه در گفتمان عمومی اسرائیلیها، در میان وزرا و اعضای کنست در حزب لیکود و جناح راست، رشد کرد و ریشه دواند؟
یک ضرب المثل قدیمی وجود دارد که میگوید: سطل زباله تاریخ پر از آدمهای بیبدیل است. با این وجود، روزنامههای عبریزبان و رسانههای آن بارها این پیام را منتشر کردهاند که: «در این زمان خاص» هیچ جایگزینی برای بنیامین نتانیاهو وجود ندارد، پس راز «کاریزمای» بیبی در رویارویی با مخالفانش چیست؟ و او (به جای دیگران) چه چیزی میتواند به اسرائیلیها ارائه دهد؟ اخیراً خواندن روزنامه یا تماشای تلویزیون بدون شنیدن نظر برخی از مفسرانی که میکوشند افکار عمومی اسرائیل را متقاعد کنند که «در حال حاضر هیچ جایگزینی برای نتانیاهو وجود ندارد» دشوار شده است. از سوی دیگر «هیچ کس در بین اپوزیسیون به او به عنوان یک رهبر نگاه نمیکند». برخی از اسرائیلیها استدلال میکنند که ایدئولوژی چپ میانه برای اکثریت اسرائیلیها غیرقابل قبول است؛ در حالی که برخی دیگر به «کاریزمای» نتانیاهو به عنوان نخست وزیر اشاره میکنند، برخلاف پوچ بودن یائیر لاپید و نرمی بنی گانتز.
تشدید تنشهای نتانیاهو با «بنی گانتز» وزیر جنگ صهیونیستها در انتخابات
«ماکس وبر» جامعهشناس آلمانی، «کاریزما» را به معنای امروزی اینگونه تعریف میکند: «رهبر کاریزماتیک فردی است که شنوندگانش به دلیل فضیلت خاصی که فکر میکنند دارد، برایشان مورد احترام است. قداست الهی یا توانایی رهبری فوقالعاده که توضیح آن با کلمات دشوار است؛ اما در عمل کاریزما یک صفت «متقابل» است، یعنی تعاملی است بین رهبر و مخاطبانش. بنابراین فردی که برای یک مخاطب کاریزماتیک تلقی میشود، ممکن است برای مخاطب دیگر مضحک به نظر برسد؛ یعنی «کاریزما» او در یک مخاطب خاص بسیار قوی است، زیرا ویژگیهای خاص او پاسخگوی نیازها، احساسات و حساسیت های آن مخاطب است. اما مطمئناً هیچ مخاطب دیگری وجود ندارد که ارزشهایش متفاوت باشد و نیازی به ارائه آن نداشته باشد.»
بنابراین، یک بار دیگر باید پرسید که راز «کاریزمای» نتانیاهو چیست؟ و چگونه او مطالبات بخش بزرگی از شهرکنشینان صهیونیست را برآورده میکند، حتی آنهایی که جزو طرفداران او نیستند؟ برای پاسخ به این سوال، لازم است به نامهای که «زیپی لیونی» رقیب سیاسی قسمخورده نتانیاهو در آن زمان، برای «جرج دبلیو بوش» رئیسجمهور وقت آمریکا در جریان سفرش به سرزمینهای اشغالی فرستاده بود، اشاره کنیم که در آن وی خطاب به وی گفته بود: «یهودی بودن یعنی خواب هولوکاست، زندگی در هولوکاست و مردن در آن، بدون اینکه در آن وضعیت حضور داشته باشی. بچه اسرائیلی بودن یعنی سعی کنی عدد ۶ میلیون را تصور کنی بدون اینکه بفهمی معنی آن چیست. مادر بودن در اسرائیل به معنای این است که با شگفتی کشف کنی که خاطره و تجربه جمعی هولوکاست را به فرزندان خود منتقل کردهای، در حالی که اتفاق نیفتاده است. رهبر یهودی بودن در اسرائیل این است که فکر کنید، اگر آنجا بودید، چگونه تصمیم درست را در زمان مناسب میگرفتید. پس میزان مسئولیت را درک کنید و قبل از هر چیز سوگند یاد کنید که فراموش نکنید».
نتانیاهو در بین نمایندگان حزب «لیکود»
نتانیاهو دقیقاً این معنا را در رفتار سیاسی خود به عنوان یک «رهبر اسرائیلی» نشان داد و فهمید که نباید به آینده در تلاش برای یافتن فرصت و امید به آن نگاه کرد. این احساس زندگی در زمانه فاجعه بار، ویژگی اکثریت رهبران کنونی تلآویو است و شاید این نتیجه موفقیت «آگاهی از تاثیر هولوکاست» و القای دکترین احساس «قربانی بودن» به اشغالگران صهیونیست باشد. جایی که تصویر «قربانی» به طور غیرقابل تشخیصی با به اصطلاح «مفهوم امنیت» در هم تنیده شده است. راز «کاریزما» یا «هدیه» بنیامین نتانیاهو به اسرائیلیها توانایی شگفت انگیز ترجمه این «قربانی بودن» است که هر فریادی را «تهدید وجودی» قلمداد میشود؛ و این سیاستی است که ارتباط نزدیکی با مفهوم امنیت دارد. نتانیاهو کسی است که در دستکاری برای حفظ وضعیت موجود، بر ایده «استحکام بخشیدن به دیوار و محافظت از مردم اسرائیل در برابر اقیانوس تهدیدها» تسلط یافته است.
تصاویر نتانیاهو در کنار «ایتمار بن غفیر» نماینده افراطگرای کنست
اجماعی که میتواند جبههبندیهای سیاسی در «اسرائیل» را از بین ببرد، این است که یهودیان بر روی طناب محکمی راه میروند و در محاصره خطرات وجودی عظیمی هستند که ممکن است آنها را دوباره به اردوگاه آشویتس [بزرگترین و مجهزترین اردوگاه کار اجباری آلمان نازی] بکشاند! طبق تلقین نتانیاهو، در شرق دریای مواج «تروریسم فلسطینی» وجود دارد و پشت آن جهنم بمب ایران ایستاده است؛ در حالی که امواجی هم از سوی غرب میآیند. نتانیاهو قدرت خود را به هیچ وجه از توانایی خود برای مقابله با این خطرات نمیگیرد، بلکه او فقط در بزرگ نمایی تهدیدات برای صهیونیستها موفق عمل میکند. جالب آنکه جنگ او با توافق هستهای ایران بر اساس معیارهایی که خود نتانیاهو تعیین کرده است، به شدت شکست خورده است. حتی سرنوشت «راهحلهایی» که دولتهای متوالی نتانیاهو به مردم فلسطین ارائه کردند و تحت عنوان «امنیت» و مبارزه با «تروریسم» نامیده میشوند، امروز کاملاً به شکست انجامیدهاند؛ در اصل، مبارزه با ایران و توافق با فلسطینیان، روندی نبود جز مجموعه تیترهای پر زرق و برق که عمدتاً در دستورکار رسانهها قرار گرفته بود.
دروغپردازیهای نتانیاهو علیه برنامههای ایران و تهدیدسازی از تهران
بنابراین، نتانیاهو «سرمایه سیاسی» خود را با تلاش برای حل مشکلات نمیسازد، بلکه با تبدیل همه آنها به «تهدیدات وجودی» جمعآوری کرده است. برای نتانیاهو حتی اگر تهدیدی وجود نداشته باشد، باید مدام در جستجوی آن تلاش کرد؛ تهدیداتی مانند بمب هستهای ایران، داعش و اخیراً با «نازیسم فلسطینی» و مقایسه فلسطینیان با نازیها و داعشیها که قطعاً این روندی اتفاقی نیست. اینها نیروهایی هستند که نه تنها برای «اسرائیل» بلکه برای فرهنگ مدرن غربی نیز تهدید تلقی میشوند؛ نتانیاهو یاد گرفته که روی این محورها مانور دهد تا بماند.
پایان پیام/خ