خبرگزاری فارس ـ گروه قرآن و فعالیتهای دینی ـ مهدی احمدی: برادران شهیدان مجید و داود کشتار از جمله شهدایی هستند که در ایام حیات پربرکتشان قاری آیات الهی بودند و در جوانی با عمل به قرآن کریم راهی دشوار را یک شبه طی کردند و شهادت رزقشان شد.
در آخرین هفته از دیماه ۱۴۰۱ با جمعی از اهالی قرآن کریم از جمله اساتید محمدرضا ابوالقاسمس و محمد خواجوی به منزل این شهیدان گرانقدر رفتیم.
استاد خواجوی از جمله چهرههای قرآنی است که این شهیدان عزیز در جلساتش شرکت میکردند. خواجوی برادران شهید را اینگونه توصیف کرد: در جلسه قرآن در مسجد مدتها در خدمت این دو شهید عزیز بودیم. آنها با مرحوم پدرشان در مسجد حضور پیدا میکردند و فعال بودند و قرآن کریم را به زیبایی تلاوت میکردند. باید به پدر و مادر آنها تبریک گفت بابت تربیت این عزیزان.
شاید من و بسیاری امثال من در هفتاد سال عمر کار چندانی انجام ندادیم اما جوانان یک شبه ره صد ساله را طی کردند. خداوند در سوره حجرات میفرماید: مؤمنان راستین کسانی هستند که به خدا ایمان میآورند و به خود شک و تردید راه نمیدهند و بر این استمرار دارند. این ریشه کار است و در عمل با جان و مالشان در راه خدا جهاد میکنند.
شهدا همه مراتب ایمان را پشت سر گذاشتند و در راه خدا شهید شدند، اینها صادقون هستند و به دلیل این صدق شهادت نصیبشان میشود و هم خدا از آنها راضی است و آنها هم از خدا راضی هستند.
هشت سال قبل بود که با جمعی از فعالان قرآنی خدمت این خانواده عزیز رسیدیم و آن زمان پدر شهیدان به توصیف فرزندانش پرداخت، اما امروز این پدر عزیز در میان ما نبود و به فرزندانش پیوسته بود. اما مادر شهیدان که هنوز از نعمت حضورش بهرهمند بودیم درباره فرزندانش گفت: این جوانها خودشان راه را پیدا کردند و سعادتمند شدند. به یاد دارم ایام ماه رمضان روزه میگرفتند و قرآن میخواند و در مسجد فعال بودند.
برادر بزرگتر یعنی داود اول جنگ به منطقه رفت و خیلی زود شهید شد و چند سال بعد پیکرش پیدا شد، اما مجید چند سال در جبهه بود و سال ۶۵ در جریان عملیات کربلای پنج شهید شد و پیکرش پس از هشت سال بازگشت.
مجید دانشگاه میرفت و در رشته مکانیک در دانشگاه خواجهنصیر مشغول تحصیل بود، اما وقتی احساس تکلیف کرد، درس و دانشگاه را رها کرد و به جبهه رفت، او دست از جبهه نکشید تا شهید شد. به یاد دارم پدرش میگفت: درست را بخوان و دانشگاه را رها نکن، گفت: جبهه واجب تر است، ترم بعد میآیم و جبران میکنم، در منطقه ماند و شهید شد.
امیدوارم جوانان امروز راه شهدا را ادامه دهند. من به شخصه توقعی از کسی ندارم و همین که یاد شهدا باشید و ادامه دهنده راه آنها برای ما کافی است.
در ادامه برادر شهید برایمان صحبت کرد و گفت: سال ۱۳۹۸ رهبر معظم انقلاب به منزل ما آمدند، آن زمان پدر بیماری داشت و تازه عمل جراحی کرده بود و در منزل من به استراحت میپرداخت، ما اطلاع نداشتیم که رهبری میآیند، زیرا به ما گفتند از صدا و سیما برای مصاحبه میآییم، ما هم قرار را در منزل پدر گذاشتیم تا وی در منزل من استراحت کند، اما ناگاه رهبری به منزلمان آمدند و حسرت دیدار با ایشان بر دل پدر ماند.
مجید رشته مکانیک می خواند دانشگاه خواجه نصیر ترم اول بود و رفت جبهه پدرش گفت درست را ادامه. بده گفت ترم دوم می آیم اما جبهه را رها نکرد.
خواهر شهید هم به بیان خاطرهای از حضور رهبر معظم انقلاب در منزلشان پرداخت و گفت: یکی از صحبتهای آقا به ما این بود که شهدا مثل الماس هستند، چگونه شما جواهرات را در جایی امن محفوظ نگه میدارید این شهدا برای جامعه و برای شما مانند الماس هستند و باید آنها را برای خود حفظ کنیم.
پدرم در خانه برادرم بستری بود و قسمت نشد رهبری را ببیند و بسیار حسرت خورد و حتی تا روزهای آخر عمر منتظر بود که رهبری را ببیند اما قسمتش نشد. البته از دفتر رهبر معظم انقلاب برای دیدار پدرم با آقا دعوت شد اما پدر به دلیل کسالت امکان حضور نداشت و نهایتاً سال گذشته از دنیا رفت.
پایان پیام/