حجتالاسلام محمد ملکزاده عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در گفتوگو با فارس و در پاسخ به این که ولایتفقیه ساخته و پرداخته امام خمینی (ره) است گفت: در خصوص سابقه ولایتفقیه در اندیشه شیعیان با نگاهی اجمالی به آثار فقهای گذشته برایمان روشن میشود که مسأله ولایتفقیه موضوعی برجسته در فکرِ فقهی اهل تشیع بوده است که عمر آن به صدها سال پیش از ظهور امام خمینی (ره) میرسد.
وی افزود: به طور مثال محقق کَرِکی، عالم برجسته عصر صفوی در رساله «صلاة جمعه» خود تصریح میکند که فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که عالم جامعالشرایط از طرف حضرت امام زمان در انجام اموری که به عهده امام است دارای ولایت است. یا مقدس اردبیلی در کتاب «مجمعالفائدة و البرهان» بیان میدارد که فقیه جانشین امام زمان است و آن چه که از طرف مردم به او میرسد مانند آن است که به خدمت امام زمان رسیده. علامه حلی هم در کتاب «نهایةالاحکام» میگوید فقیه نائب امام زمان است و میتواند تمام شئون امامت را در عصر غیبت عهدهدار شود. سایر فقهای شیعه هم در لابهلای آثارشان به شکل مستقیم و غیرمستقیم به این مشأله اشاره داشتند.
او اشاره کرد: ولایتفقیه حکمی الهی است که از سوی امام معصوم ابلاغ شده و در طول تاریخ تشیع نسبت به آن گفتوگوهای بسیاری انجام شده است. آن چه که امام خمینی (ره) درباره ولایتفقیه انجام داد کشاندن این موضوع از عرصه نظر به ساحت عمل بود. به تعبیری هنر امام خمینی (ره) این بود که تئوری ولایتفقیه را در قالب حکومت اسلامی در عصر جدید ارائه داد و برخلاف گذشتگان این توفیق را یافت که عینیتی اساسی از ولایتفقیه در عالم سیاست نشان دهد.
ملکزاده گفت: در همین راستا، طرح امام خمینی (ره) از ولایتفقیه یکسری ویژگیهای منحصر به فرد را شامل میشد. به طور مثال امام خمینی بر جنبههای عقلی و فطری ولایتفقیه تأکید داشتند، چیزی که تا پیش از آن چندان از سوی علمای شیعه مطرح نمیشد. امام خمینی بر خلاف سایر فقها باوجود پرداختن به ادلات روایی ولایتفقیه، چندان تأکید خاصی بر آنان ندارد و ولایتفقیه را قبل از مباحث فقهی و اصولی، امری عقلی و فطری معرفی میکنند:«ولایت فقیه از موضوعاتى است که تصور آنها موجب تصدیق مىشود، و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنى که هر کس عقاید و احکام اسلامى را، حتى اجمالًا، دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بىدرنگ تصدیق خواهد کرد، و آن را ضرورى و بدیهى خواهد شناخت.»
او اشاره میکند: امام به خوبی این موضوع را تبیین کردهاند که برای بقا و اجرای احکام مختلف اسلامی ما محتاج تشکیل حکومت هستیم:«مجموعه قانون براى اصلاح جامعه کافى نیست. براى این که قانون مایه اصلاح و سعادت بشر شود، به قوه اجرائیه و مجرى احتیاج دارد. به همین جهت، خداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون، یعنى احکام شرع، یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است. رسول اکرم (ص) در رأس تشکیلات اجرایى و ادارى جامعه مسلمانان قرار داشت. علاوه بر ابلاغ وحى و بیان و تفسیر عقاید و احکام و نظامات اسلام، به اجراى احکام و برقرارى نظامات اسلام همت گماشته بود تا دولت اسلام را به وجود آورد. در آن زمان، مثلًا به بیان قانون جزا اکتفا نمىکرد، بلکه در ضمن به اجراى آن مىپرداخت: دست مىبرید، حد مىزد؛ و رجم مىکرد. پس از رسول اکرم (ص) خلیفه همین وظیفه و مقام را دارد.»
در پایان بیان داشت: از دیگر موضوعاتی که امام خمینی به خوبی به آن پرداخته است مسأله استبداد است. فقهای گذشته چون احتمال تشکیل حکومت را نمیدادند چندان به شبهات مربوط به تشکیل حکومت اسلامی و ولایتفقیه نمیپرداختند. مثلا پاسخ به ای که ولایتفقیه منجر به استبداد میشود یکی از موضوعاتی است که امام خمینی در جاهای مختلف به آن پاسخ گفته است.
پایان پیام/