این روزها بازار نقد دولت و نظام در میان جریانات سیاسی(که البته بسیاری از آنها مقصر وضع موجود هستند) و حتی در بین برخی نیروهای جریان انقلابی داغِ داغ است. فشارهای اقتصادی، برخی مشکلات فرهنگی مانند حجاب، عدم تحقق برخی وعدهها و ضعفهای برخی مدیران دست به دست هم داده تا تیغ انتقاد از دولت سیزدهم و رئیسجمهور تیزتر شود. در فضای مجازی نیز حجم این نقدها رو به فزونی گذاشته است. نقدهایی که از جهات گوناگون قابل نقد هستند. برخی از این نقدها ناآگاهانه، برخی آگاهانه اما نا به هنگام، برخی فریبکارانه و برخی غیرمنصفانه و البته تعدادی نیز منطقی و ضروری هستند.
در این وجیزه برای همه کسانی که نقد میکنند ؛ یا نقدها را میخوانند و میشنوند و یا دولتمردانی که نقد میشوند ، چند نکته را باید یادآور شد:
تردیدی نیست که در نظامی که برخاسته از آموزههای دینی است، توجه به نقاط ضعف و معایب و برطرف کردن آنها و توصیه به اقدامات شایسته فضیلت است. قرآن کریم میفرماید «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»؛ «پس بندگان مرا که به دنبال گوش فرا دادن به سخن هستند، آنگاه بهترین آن را پیروی می کنند، مژده بده!»
و یا از امام صادق علیهالسلام نقل شده که فرمودند: أحَبُّ إخوانی إلَیَ مَن أهدى إلَیَ عُیوبی(الکافی : ج 2 ص 639 ح 5) دوستداشتنى ترینِ دوستان من، کسى است که عیبهایم را به من هدیه دهد.
حضرت علی(ع) بعد از ضربت خوردن در مسجد کوفه در وصیّت به امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)، مواظبت بر امر به معروف و نهی از منکر را تأکید و تبعات عدم توجه به آن را بیان میفرمایند : لاَ تَتْرُکُوا اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْیَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ فَیُوَلَّی عَلَیْکُمْ شِرَارُکُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَکُمْ امر به معروف و نهی از منکر را وامگذارید که بدترین شما حکمرانی شما را بر دست گیرند. آنگاه دعا میکنید و از شما نپذیرند.
و البته شکی نیست که این فریضه الهی در برابر دولت و دولتمردان از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که نقد و یا امر به معروف و نهی از منکر در این مقال با سرنوشت کشور و ملت مرتبط است و بر اساس تعاریف، دولت یعنی نهادی که قدرتی را برای اداره یک جامعه در اختیار دارد و قدرت یعنی عواملی که موجب به اطاعت درآوردن دیگران میشود و لذا نقد دولت یعنی نقد قدرتی که بر روی شرایط زندگی جامعهای تأثیرگذار است و هرچه دامنه تأثیرگذاری این قدرت بیشتر باشد، ضرورت این نقد بیشتر میشود. بنابر این اصل نقد نه تنها مذموم نیست بلکه هم ممدوح و هم فریضه است اما مستلزم نکاتی است که در ادامه ذکر میشود.
نقد کردن به نوعی ارتباط مستقیم با آزادی بیان دارد . بنابر این اگر قرار است نقدی صورت بگیرد ، لازمه آن رعایت مهمترین اصل در آزادی است و آن اینکه آزادیِ نقاد به دیگران صدمهای و آسیبی وارد نکند. البته پر واضح است که مشروط بودن آزادی هم در اسلام و هم نزد بسیاری از فلاسفه جهان غرب نیز مورد توجه بوده است. مثلا کانت میگوید آزادی یعنی اینکه اختیار فرد با اختیار دیگران منطبق باشد (یعنی تزاحم نداشته باشد) و در اعلامیه حقوق بشر نیز آمده که آزادی یعنی انسان قدرت بر انجام هر کاری را که موجب زیان دیگران نباشد را داشته باشد. پس میتوان نتیجه گرفت که نقدی ممدوح و مورد تحسین است که مخلّ و موجب تخریب جان و مال و حیثیت دیگران نباشد.
به عبارتی نقد دولت (آن هم دولتی که همه جریانهای سیاسی به سلامت آن اذعان دارند) نباید موجب تخریب شود که اگر چنین باشد با هر انگیزۀ مثبت و حتی الهی که باشد نتیجهاش همانی است که معاندین و دشمنان اسلام و ایران هر روز با میلیونها دلار و از طریق صدها شبکه ماهوارهای و اینترنتی به دنبال آن هستند. جای تعجب است که برخی دوستان جبهه انقلاب بدون در نظر گرفتن این نکته مهم مشغول نقادیهای مخرب هستند
شرط دیگری که منتقدین به ویژه آنهایی که اهل انصاف هستند بایستی مد نظر قرار دهند آن است که نقد هر پدیدهای مستلزم اشراف و آگاهی بر آن موضوع است . نقد نمودن عملکرد دولت در موضوعی که به آن اشراف و آگاهی وجود ندارد مانند بنا کردن ساختمان بر روی شنهای روان است. به عبارت دیگر نقد هر موضوعی به نوعی توصیف و تعریف آن پدیده است که لازمهاش این است که معرِّف اَجلی از معرَّف باشد. برای مثال این روزها صدها نفر در مورد کوتاهی و قصور دولت در گرانی ارز مینویسند و یا میگویند اما اکثر آنها در مباحثه و استدلال دقیقا نمیدانند که قصور دولت در این زمینه چه بوده است و تنها دنبال مقصری به نام دولت میگردند. آنچه مهم است اینکه نقاد باید در مقام نقد به سه عنصر توان، شرایط موجود و موانع در بررسی عملکرد دولت در هر زمینهای توجه داشته باشند.
نکته مهم دیگری که در نقد باید مد نظر قرار داد این است که اگر هدف از از نقد اصلاح امور است بنابر این هر نقدی که نتیجه اش و یا انگیزه و هدفش اصلاح نباشد ، ارزش تلقی نمی شود و بلکه کاملا ضد ارزش است . نقدی که صرفا بیان کاستی ها و نواقص باشد(نقد منفی) و یا نقدی که هدفش تخریب و تضییع حقوق نقد شونده باشد(نقد مخرب) ، هرگز مطلوب نبوده و هر صاحب وجدانی آن را نمی پسندد . اما اگر نقد علاوه بر پرداختن به اشکالات به دنبال راه حلها و اصلاح نقاط ضعف باشد ، پسندیده و مورد رضای الهی خواهد بود.
آیا کسی که میخواهد نقد کند (آن هم نقد دولت و نظام) نبایستی شرایطی داشته باشد؟ نقاد مانند آینهای است که میخواهد واقعیتهایی را به دیگران بنمایاند. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرماید: المُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِنِ ؛ لِأَنَّهُ یَتَأَمَّلُهُ فَیَسُدُّ فاقَتَهُ، ویُجمِلُ حالَتَهُ(مؤمن، آینه مؤمن است؛ چرا که در آن مىنِگرد و نیازش را برطرف مىکند و حالش را زیبا مىسازد تحف العقول: ص 173، بحار الأنوار : ج 77 ص 414 ح 38 ) اجمال این روایت زیبا این است که بهترین نقاد فرد مؤمن است. اما برای تبیین آینه بودن باید ویژگیهای آینه را در نقد مد نظر داشت: آینه اگر کثیف و غبارآلود باشد نمیتواند نقاد خوبی باشد. به قول مولوی نقاد باید خودش فاقد آلودگی باشد و الا نمیتواند دیگران را به خوبی تحلیل و ارزیابی نماید:
آئینهات دانی چرا غمـــــاز نیست زانکه زنگار از رخش ممتاز نیست
رو تو زنگـار از رخ خـــود پاک کن بعـد از آن، آن نور را ادراک کن
هــرکسی ز اندازهء روشـــندلی غیب را بیند بقـــدر صیقــلی
هـر که صیقل بیش کرد او بیش دید بیشتر آمـد بر او صـورت پدید
آینه در ارائه نقد هیچ قصد و غرض سوئی ندارد. آنهایی که قصد نقد دارند باید کلاه خود را قاضی کنند که تا چه حد نقدشان بیقصد و غرض و مرض است؟ آیا هدفشان از نقد اصلاح امور است و یا قصد تخریب دولت و نظام را دارند؟
آینه همانگونه که نقد میکند (و ضعفها را میگوید )، نقاط مثبت را هم بیان میکند. در مقابل آینه اگر موها شانه کرده باشد ولی لباس نامرتب باشد، آینه هر دو را نشان میدهد. جای این سؤال است که در مقابل نقاط ضعفی که مثلاً در حوزههای اقتصادی وجود دارد، آیا این همه تلاش صادقانه و اقدامات برجسته دولت و نظام در حوزههای مختلف گفته میشود؟ مثلا یک توله پلنگی که با تلاش سازمان محیط زیست به دنیا آمد و ده ماه مراقبت شد اما به دلیل بیماری مُرد را به عنوان نماد ضعف جمهوری اسلامی قلمداد میکنند، اما احیای دریاچه ارومیه در همین روزها را نمیبینند. افزایش قیمت گوشت را میبینند اما کاهش نرخ مرغ و ده قلم کالای اساسی تا 20 درصد را نمیبینند و قس علیهذا.
آینه رعایت پست و مقام و حزب و جناح را نمیکند. و هر کس با هر طرز تفکری مقابل آینه برود، آینه بر اساس رسالت خود او را نقد میکند . باید پرسید آنها که نه تنها در هشت سال دولت قبلی هیچ نقدی نداشتند و بلکه به تمجید از او میپرداختند، چرا حالا به کوچکترین نارساییها (که اکثرا ثمره همان دولت محبوبشان است) واکنش نشان میدهند ، یا رعایت حق و انصاف را میکنند؟
آینه نیتخوانی نمیکند. به عبارتی اگر کسی با لباس نامرتب در مقابل آینه قرار گرفت آینه صرفا به آنچه میبیند میپردازد و قصد و غرضی برای این شرایط بیان نمیکند. در حالی که امروزه در فضای سیاسی کشور شاهدیم که هر اقدام دولت را با نیت خوانیهای غلط زیر سؤال میبرند. مثلا با چینیها که تعامل میشود، میگویند ایران را به چین واگذار کردند. با روسها روابط خوب اقتصادی برقرار میشود، میگویند خلاف شعار "نه شرقی و نه غربی است" و ... .
آینههای محدب و مقعر هیچ کدام نمیتوانند واقعیتها را در اندازهای که هست نشان دهند، بنابراین آن دسته از سیاست زدههایی که متأثر از غربزدگی و خودباختگی آینههایشان مقعر شده و یا آن دسته از دنیاطلبان و منفعت طلبان که از شدت رانتخواری در ادوار گذشته فربه شدهاند و آینه وجودشان محدب شده، هرگز معیار خوبی برای نقد نظام و دولت نیستند.
هیچ آینهای در طول تاریخ تاکنون هیچ دروغی نگفته و هیچ تهمتی نزده است. نقادِ منصف کسی است که نقد خود را به کوچکترین دروغی آلوده نکند. از نقادهای برانداز که انتظار نداریم که دروغ نگویند، اما از جریانات سیاسی و سلبریتی داخلی که در اوج بیانصافی دروغهای شاخداری را در جریان اغتشاشات اخیر به نظام نسبت دادند، انتظار بود تا قدری صداقت داشته باشند. آنهایی که مردهها را کشته حوادث معرفی کردند و آنهایی که عکسهای فقر و تنگدستی مربوط به پاکستان و افغانستان را به ایران نسبت دادند از نمونههای نقدهای کذابانه هستند. البته از مرجع قضایی نیز توقع میرفت که لااقل دروغهایی که مخل امنیت و آرامش کشور است را هزینهساز کنند.
آینه عیب را به اغیار نمیگوید و تنها با فردی که مقابل آینه (مرتبط با موضوع) است، مطرح میکند.در این سالها بارها شاهد بودیم که برخی مدعیان نقد، نامههای خصوصی خود به مسئولین نظام را علنی کردند به گونهای که در اختیار اغیار هم قرار گرفت. در همین سال 1401 بارها دیدیم که برخی منتقدین نقاط ضعف خودی را که میتواند بر امنیت ملی نیز تأثیرگذار باشد، برای اغیار افشا کردند. یادمان نمیرود که حتی رئیس دولت وقتمان از خزانه خالی و از حل مشکل آب خوردن توسط کدخدا گفتآینهای که تَرَک یا ترکهایی برداشته است در نشان دادن نقاط ضعف قابل اتکا نیست.
آنهایی که دل و جانشان برای دشمنان این آب و خاک غنج میزند و آینه وجودشان ترک برداشته است هرگز نمیتوانند آینه مناسبی برای انعکاس نقاط ضعف و کاستیها باشندآینه عیب را همان اندازه که هست میگوید. اگر یک دکمه از پیراهن باز باشد، هرگز دو دکمه را باز نشان نمیدهد و اهل بزرگنمایی نیست. نقاد واقعی هم اهل غلو و اغراق گویی نیست.
آینه هیچگاه عیب را مسکوت نمیگذارد، نقاد صادق نیز نبایستی تحت تأثیر شرایط و منافع و ... از کنار مشکلات و نارساییها عبور کند.فردی که در مقابل آینه قرار میگیرد باید این آمادگی را داشته باشد تا از سوی آینه مورد نقد و بررسی قرار گیرد و هیچ فردی از آینه به خاطر بیان صادقانه معایب رنجیده نمیشود. اهالی میزهای مسئولیت در دولت و نهادهای مختلف نیز باید آمادگی پذیرش اشکالات را داشته باشند.
آینه را به خاطر بیان مشکلات نبایستی شماتت کرد. مدیران و متولیان در هر مجموعهای باید در قبال نقد نقادان، آمادگی شنیدن داشته باشند و حتی بالاتر باید به دنبال پیدا کردن و شنیدن نقد باشند(همانطور که قرآن توصیه به پذیرش سخن تأکید دارند(یستمعون القول) در محیطی که مملو از گرد و غبار است و یا در محیطی که تاریک است، آینه واقعیتها را آنگونه که هست نمایش نمیدهند.
نقدهایی که برخی در فضای غبارآلود فتنهها و در ظلمات عناد و لجاجت و کینهتوزی مطرح مینمایند، هرگز نمیتواند بیانگر واقعیتها باشد. آن روزی که در فضای غبارآلود اغتشاشات 1401 دهه هشتادیها را متهم به بیدینی و ضدیت با نظام و انقلاب میکردند، طبعا قضاوت عادلانهای نبود ولی با نشستن گرد و خاک فتنه دیدیم که دهه هشتادیها در همین سال جاری چگونه در مراسم اعتکاف و در راهپیمایی بینظیر 22 بهمن حاضر شدند.
وظیفه هر دولتمردی و به طور عامتر وظیفه هر انسانی است تا هر از گاهی خود را مقابل آینه نقد دیگران قرار دهد تا معایبش را شناسایی و برطرف کند. قرآن کریم میفرماید: «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُوءْمِنینَ»؛ «و پند ده! زیرا که پند در مؤمنان سودمند میافتد. در آموزههای دینی ما هم بر زانو زدن در مقابل اهل معنا و صاحبان خرد تأکید شده و در حدیث شریفی که در بحار به نقل از امام سجاد(ع) ذکر شده، آمده است : هَلَکَ مَن لَیسَ لَهُ حکیمٌ یُرشِدُهُ هر کس خردمندى نداشته باشد که ارشادش کند، تباه شود.
تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر حضور مسئولان در جمع دانشجویان و در جمع مردم برای شنیدن نقطه نظرات آنها نیز بر همین پایه استوار است که مسئولین باید خود را در معرض نقد قرار دهند. امام کاظم(ع) در حدیثی که در مورد تقسیم ساعات روز توصیههایی میفرمایند به این نکته اینگونه اشاره دارند: وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ؛ ...(تحف العقول) و بخشی از وقت را برای رفت و آمد با برادران دینی و مورد اعتمادی که عیبهای شما را به شما مشخص کنند و در باطن(نیتشان) برای شما خالص باشد، قرار دهید. امام جواد(ع) میفرمایند: اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش نصیحت کسی که او را پند میدهد.
خود انتقادی نیز یکی دیگر از وجوه نقد است که در اسلام بر آن تأکید شده است. هر مقام مسئولی علاوه بر شنیدن نقد دیگران باید فراتر از آن خودش نیز خویشتن را مورد نقد قرار دهد چه بسا برخی نقاط ضعف توسط نقادی دیگران دیده نشود (بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿۱۴﴾ وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿۱۵﴾بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است (۱۴)هر چند در ظاهر براى خود عذرهایى بتراشد (۱۵)
برخی نمنتقدین مطالبی را برای نقد میگویند که خود متصف به آن معایب و نواقص هستند و این پدیدهای مذموم است که قرآن کریم نیز به آن اشاره دارد: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ(صف/2) ای کسانی که ایمان آوردهاید چرا چیزی را که به آن عمل نمیکنید را بیان مینمائید.
برای مثال کسانی که هشت سال با تمام توان کشور را تا لبه پرتگاه بردند و دلار را 9 برابر گرانتر کردند و تمام ثروت ارزی و طلای کشور را ظرف چند روز به تاراج دادند و نقدیگی را به طرز ویرانکنندهای افزایش دادند و ... ، حالا نمیتوانند نصیحتکنندگان خوبی باشند چرا که "اگر طبیب بودند، سر خود دوا نمودند".
یکی از مشکلات امروز ما این است که مصالح افراد را بر مصلحت نظام اسلامی ترجیح میدهیم. یکی از وظایف مدیران بالادستی این است تا نسبت به نقد زیر مجموعه خود (با شرایط پیش گفته) اقدام کنند و ملاحظات بیاساس را کنار بگذارند. در سیره حکومتی امیرالمؤمنین(ع) به کرّات میبینیم که فرمانداران و صاحب منصبان را مورد نقد و نکوهش قرار میدهند و عیوب آنها را متذکر میشوند.
امیرالمؤمنین علی(ع) در نامه 60 نهجالبلاغه به عاملانی که لشکریان از حوزه مأموریت آنان میگذشتند فرمود: «من در میان سپاه جایی دارم، پس شکایتهایی را که دارید به من برسانید و آنچه از آنان به شما میرسد و جز خدا و من توانایی برطرف کردن آن را ندارد، با من در میان گذارید تا من به یاری خدا آن را تغییر دهم».
لذا دولت و تمام وزارتخانهها و نهادها با الگوگیری از این نامه امیرالمؤمنین(ع) باید زمینه دریافت نقدها و کاستیها را فراهم کنند.
پایان پیام/ت