به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، «قهرمانان معمولی» به کارگردانی مجتبی حیدری، مهدی رشوند و زهرا استادزاده روایتی مستند از زندگی افرادی است که نقش خود را در بهبود وضعیت جامعه پیدا کردهاند. این اثر در ایام نوروز ۱۴۰۲ هرشب ساعت ۲۴:۰۰ روی آنتن شبکه یک سیما میرود و تکرار آن روز بعد حوالی ساعت 10:00 پخش میشود.
مهدی رشوند از کارگردانان مجموعه مستند «قهرمانان معمولی» که محصول مرکز مستند سوره است و این شبها از شبکه یک سیما پخش میشود، در گفتگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، با اشاره به نحوه و شرایط حضور در مجموعه «قهرمانان معمولی» گفت: قبل از پروژه «قهرمانان معمولی»، حدود سه سال درگیر ساخت یک مجموعه ۱۹ قسمتی برای شبکه المیادین لبنان بودم. آن مجموعه به معرفی ایران از جمله سینمای ما، هنرهای نمایشی، صنایع دستی، گردشگری و... میپرداخت. پیوستن من به این پروژه به آشنایی من با مجتبی حیدری و آژانس مستند سو بازمیگردد چراکه در پروژههای مختلف با هم همکاری داشتیم. در مجموعه سو، اتاق فکری داشتیم و جمعی تصمیم میگرفتیم؛ در نهایت قرعه برخی از قسمتهای مستند به من افتاد.
رشوند در پاسخ به این پرسش که برای به تصویر کشیدن قصه هر کدام از سوژهها فیلمنامهای در اختیار داشته است یا نه، عنوان کرد: ما از همان ابتدا تصمیم گرفتیم، به سراغ سوژههایی برویم که برایش فیلمنامه نوشته بودیم. میتوانم بگویم تقریبا اکثر کارها فیلمنامه اولیه داشتند و میدانستیم روند کار به چه شکل است. البته این فیلمنامه وحی منزل نبود و قرار هم نبود دست خلاقیت کارگردان را ببندد بلکه قرار بود بستری را فراهم کند، تا نقشه راهی برای تیم تولید باشد. ممکن است زمانی که ما در محل فیلمبرداری حاضر هستیم، اتفاقاتی رخ بدهد که روند کار را عوض کند؛ این برای بسیاری از قسمتها رخ داد.
وی ادامه داد: من اعتقاد دارم فیلم مستند، بهویژه کارهایی که به سفر نیاز دارد، باید یک فیلمنامه اولیه داشته باشد. فیلمنامهای که تیم تولید بداند در روزهایی که به سفر میرود، چه روندی را باید طی کند. در حقیقت نمیتوان به سفر رفت و کشف و شهود کرد و سپس روی میز مونتاژ آورد تا ببینیم چه میشود از آن درآورد! باید از قبل به آن فکر کرد. ناگفته نماند که فیلمنامه نهایی بعد از گرفتن راشها شکل میگیرد.
این مستندساز یادآور شد: ما پس از اینکه از سفر برمیگشتیم و یک رافکات (تدوین اولیه) میزدیم، همه شروع به نظر دادن میکردند. بنابراین گاهی مواقع به سفر مجدد نیاز بود که برای بعضی از قسمتها رخ داد. به عنوان مثال مستند «به همین سادگی» را یک تیم دیگر و البته بر اساس فیلمنامه کار کرده بود، اما کار اصلا در نیامده بود. پس مجدداً تیم دیگری اعزام شد و کار را به نحو و مسیر دیگری تغییر داد. بعد از برگشت تیم دوم، ما مدام چینش و مونتاژ را عوض میکردیم تا به قصه مطلوبمان برسیم.
رشوند در پاسخ به این پرسش که سوژههای مستند چگونه انتخاب شدند، بیان کرد: عکاسان آژانس سو از اکثر سوژهها قبلا مجموعه عکسی تهیه کرده بودند. و قبلتر از آن یک تیم پژوهشی به آنها سرزده و با سوژهها آشنا شده بودند. میتوانم بگویم قبل از سفر با اکثر سوژهها آشنایی داشتیم و سعی میکردیم عواملی را برای تولید انتخاب کنیم که سوژهها را میشناسند. به عنوان مثال فیلمبردار مستند، عکاسی بود که مجموعه عکس را تهیه کرده بود.
وی ادامه داد: همچنین قبل از اینکه فیلمبرداری شروع شود، ساعتها با تماس تلفنی و پیام صوتی با سوژهها ارتباط میگرفتیم و درباره تمام مواردی که باید فیلمبرداری میکردیم، اطلاعات کسب میکردیم. کمتر مواقعی بود که زمان فیلمبرداری ندانیم میخواهیم چه کنیم؛ مگر اینکه اتفاق عجیب و غریبی میافتاد و روند کار را تغییر میداد. شاید جالب باشد که بدانید حتی عوامل تولید در مدت زمان 7 تا 10 روزه فیلمبرداری در خانه سوژه میماندند و شبانهروز با او بودند.
یکی از کارگردانان «قهرمانان معمولی» یادآور شد: ما رفتهرفته سختگیریهای خود را افزایش دادیم. به عنوان مثال کار اول که تولید شد، سعی کردیم در کار دوم خودمان را اصلاح کنیم. در مستندهای آخر میزان سختگیری نسبت به آثار بسیار زیاد شده بود. سعی کردیم کار آخر با کار اول تفاوت مشهودی در همه زمینهها به لحاظ فنی و بصری و همچنین قصه داشته باشد.
رشوند در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به چالشهای تولید «قهرمانان معمولی» اظهار کرد: تمام سوژههای ما در نقاط دور افتاده ساکن بودند؛ جاهایی که مسیر سخت و مسافت طولانی داشت. اگر بخواهم مثال بزنم در مستند «بانوی مهر» حدود شانزده ساعت طول کشید تا به سوژه خود رسیدیم. در تمام قسمتها این شکل از دورافتادگی و رسیدن به سوژه، یک چالش اساسی بود. البته پیمودن این مسیر به صورت زمینی و لمس این دورافتادگی برای تیم تولید یک لذت اساسی داشت.
وی افزود: یکی از سوژههای ما اهل شهرستان «گِرْمی» که نزدیک مرز ایران و آذربایجان است، بود و به دلیل صعب العبور بودن مرز کاملا حس میشد که این سوژه مسیر سختی را طی میکند تا به محل کارش برسد. این ویژگی تمام سوژهها بود. یکی دیگر از چالشهای ما کار کردن در شرایط دشوار مناطق دورافتاده از مرکز بود چراکه وقتی لب مرز یا منطقه ملتهبی مانند سیستان و بلوچستان کار میکردیم، باید مسایل امنیتی را رعایت میشد. یا به عنوان مثال در مستند «آتون» جاهایی بودیم که گوشی آنتن نمیداد یا آب و هوای مساعدی برای فیلمبرداری نداشت. سعی کردیم تمام این فضاها در تصویر نمود داشته باشد.
این مستندساز در ادامه در پاسخ به این پرسش که آیا امکانات کافی و نیروهای متخصص در زمینه ساخت یک مستند در شهرستانها وجود دارد یا نه، توضیح داد: بهرهمندی از امکانات کافی و نیروهای متخصص نیازمند تحقیقات و پژوهش است اما اگر بخواهیم با پایتخت مقایسه کنیم، امکانات و تعداد نیروهای متخصص کم است. آژانس مستند سو سعی میکند این شرایط را تغییر دهد. ما در «قهرمانان معمولی» سعی کردیم از نیروهای بومی کمک بگیریم به عنوان مثال در شهرستان گرمی، عکاس و تصویربردار پشت صحنه و صدابردار اهل همان منطقه بود. و یا از سیدمتین هاشمی که جزو بچههای بومی تبریز و از پوریا ترابی که اهل قزوین است، در زمینه فیلمبرداری و عکاسی کمک گرفتیم.
رشوند در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه یکی از مهمترین تجربههای ساخت این مستند برایش سفر به مناطقی است که در شرایط عادی پیش نمیآید، گفت: البته این ماهیت فیلم مستند است. ساخت فیلم مستند، برای تیم تولید مانند دانشگاه است. در حقیقت در یک دوره فشرده میتوان به مناطقی از ایران سفر میکرد که ممکن است اسمش را هم نشنیده باشیم و یا پیش نمیآید که برای تفریح به آن مناطق سفر کنیم.
وی افزود: شاید مهمترین دستاورد این است که از نزدیک جاهایی را میبینیم که تا به حال ندیدهایم و با آدمهایی آشنا میشویم که کارهای بزرگی میکنند. این دستاورد بزرگی است؛ شناخت آدمهایی که در مناطق محروم کارآفرینی میکنند، یا بچههایی را آموزش میدهند، یا زنان را توانمند میکنند.
یکی از کارگردانان «قهرمانان معمولی» با اشاره به اینکه هدف این مجموعه مستند روایت قصه زندگی افرادیست که دوربین کمتر به سراغشان رفته است، تصریح کرد: «قهرمانان معمولی» میخواهد فضایی را فراهم کند تا در قالب قصه یک فیلم مستند، آدمهای معمولی که کار قهرمانانه میکنند، معرفی شوند. همچنین مخاطب هدف ما، همه سنین و اقوامی هستند که قلبشان برای ایران میتپد.
رشوند در پاسه به این پرسش که حضور سه کارگردان در یک پروژه چه مزیتهایی دارد، توضیح داد: به نظر من اینکه کارگردانهای مختلف یک مجموعه را کارگردانی کنند، به جذابیت کار کمک میکند و رنگ و بوی جذابتری به خود میگیرد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که به واسطه اینکه در اتاق فکر «قهرمانان معمولی» همه ایدهها و سوژهها فارغ از اینکه کارگردان آن قسمت چه کسی است، چکشکاری میشد. همچنین کار ما یک مجموعه به هم پیوسته نبود که نگران نگاههای متفاوت سه کارگردان باشیم هرچند در سریالهای خارجی با قسمتهای به همپیوسته نیز این اتفاق میافتد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: یک فیلم، زمانی تکمیل میشود که مخاطب آن را ببیند. اگر فیلمی مخاطب نداشته باشد، ارزشی ندارد. ما از نقطه شروع این مجموعه مستند، مدام به این فکر کردیم که مخاطب را درگیر و کاری کنیم که تجربهای متفاوت داشته باشد، با این تاکید که مخاطب چیزهایی را بشنود و ببیند که کمتر دیده و شنیده است. جنس پرداخت و سوژه این مستند متفاوت است و ما سعی کردیم به مخاطب از قصه گرفته تا جنبههای بصری و حتی صدا احترام بگذاریم چراکه برایمان مهم بود، چیزی که مخاطب میبیند ارزشش را داشته باشد. و اکنون میتوانیم به مخاطب بگوییم «قهرمانان معمولی» ارزشش را دارد که سی دقیقه وقت بگذارد و این اثر را تماشا کند.
پایان پیام/