گاه انسان به شکلی فردی بین خود و آفریدگارش سخنانی آهنگین بر زبان میآورد، به مصداق واژه حکم شده «اقرا»، که به نام «ذکرخوانی» و «مناجاتخوانی» و «حمدخوانی» میشناسیم.
همه آنچه که موضوعات معنوی دینی انسان را با زبان موسیقی به شکلی درست و وزین بیان میکند، میشود موسیقی مذهبی که ما در ایران اسلامی تاکنون از بازیابی، بازشناسی و برنامهریزی درباره آن برای جامعه امروز و آیندگان این سامان اندکی غفلت ورزیدهایم.
عزیزالدین نسفی، از عرفای برجسته سدهٔ هفتم هجری، آداب ذکر را در زمان خود چنین بیان کرده است:
ذاکر چون ذکر خواهد گفت، باید که اول تجدید طهارت کند و نماز شکر وضو بگذارد و آنگاه روی به قبله نشیند و ذکر آغاز کند. بعضی گفتهاند: که در ذکر گفتن مربع نشیند، که این چنین آسودهتر باشد بعضی گفتهاند: به دو زانو نشیند چنانکه در نماز، که این چنین به ادب نزدیکتر باشد.
موسیقی رمضان شامل صلواتخوانی، ذکرخوانی، بسماللهخوانی و منقبتخوانی است، همچنین مناجاتخوانی، سحرخوانی، شبخوانی رمضان، سحرآوازی، مناجات سحری و دُمدُم سحری نامهای گوناگونی است که در هر منطقه بر این نوع آوازخوانی به وقت سحر خوانده میشود.
«ذکرخوانی» مهمترین ویژگی موسیقی رمضان است. هنری که شکلهای متفاوتی داشته و هدف از آن تقویت نیروی معنوی و سوقدادن روزهداران به سمت نیکی و نیکویی بوده است. ایرانیها با نغمههای آهنگین و ادوات موسیقی ذکرهای مخصوص ماه رمضان را برای جوانان اجرا میکردند تا آنها را با واژگان و جملات مقدس و روحانی به سمت خوبی و پاکی سوق دهند.
با این وجود متاسفانه امروز تنها چند ذکرخوان در مناطق مختلف ایران باقی ماندهاند که یادی از آنها نمیکنند.
مظفر شفیعی، خواننده پیشکسوت موسیقی ایرانی میگوید: موسیقی رمضان باید در رابطه با خدا و عبادت باشد، این نوع موسیقی به وسیله هر سازی اجرا میشود. البته بسیاری معتقد هستند که موسیقی رمضان باید به صورت آوازی اجرا شود، در حالیکه از ساز هم میتوانیم برای پربارتر شدن این نوع موسیقی استفاده کنیم.
موسیقی رمضان در ایران پر از شادی بود چراکه میکوشید انسان را به معنویت نزدیک کند. تنها اشعار حزنانگیزی که در این ماه خوانده میشد به ایام قتل علی بن ابیطالب برمیگشت. «منقبتخوانی» ویژهٔ شبهای قدر بود و در رثای علی بن ابیطالب خوانده میشد، در نیمهٔ رمضان هم مولودیخوانی و مناجات حسنی وجود داشت. «صلواتخوانی» تنها به ماه رمضان اختصاص نداشت اما در این ماه زیباتر اجرا میشد و در برخی شهرها چون دزفول و شوشتر حتی صلواتخوانی شاد هم وجود داشت.
در شبهای قدر تغییرات زیبایی در نغمات و مضمونهای شعری در آوازها پدید میآید، حزن و حالت تضرع در نغمات فزونی مییابد به همین سبب مناجات سحری بیشتر به سوی نعت و مدح و منقبت میرود.
در این شبها گونههای آوازی (که بهتر است آن را شیوههای آوازی بنامیم) در اشکال ذکر خوانی، دعا خوانی، منقبت خوانی، مقتل خوانی، نیایش خوانی، روضه خوانی، نوحه خوانی، مرثیه خوانی، قنبر خوانی و… اجرا میشد. تمام اشکال نغمات مذهبی خاصه نغمات رمضانی بیشترین بهره و تاثیر را از موسیقی آوازی و ردیف دستگاهی ایرانی گرفتهاند.
ذکر در موسیقی عبادی ایران جایگاه ویژهای دارد و به سبب تنوع مضامین آن دارای دستهبندی گستردهای است. نیایش کردن تلفیقی از دعاخوانی و توسلخوانی بهصورت آهنگین و درخواستهای جملهای است که اکثر زمزمهها و ذکرهایش به دستگاه شور نزدیک است.
ماه رمضان، لحظاتی خاص را برای تنها بودن انسان با خویشتن خویش و خداوند فراهم میسازد. نیایشهای شبانگاهی و نغمات سحرگاهی در این ماه بیشتر است و در شبهای قدر به اوج خود میرسد. نیایش کردن دارای آداب خاصی بوده است مانند انتخاب زمان و مکان، فواصلی از ساعتی به نیمه شب تا دم سحر انتخاب میشد و مکانی که بتوان تنها بود، چراکه نیایش در پنهان، اخلاص حضور را بیشتر حفظ میکند.
زندهیاد نورمحمد درپور موسیقیدان و خواننده محلی سرشناس، با اغلب هنرمندان هم نسلش متفاوت است زیرا وجه عرفانی آن را مدنظر داشته و اعتقادات دینی و مذهبی محکمی داشته است. او همواره در اجراهایش که بیشتر مبتنی بر مدح و ثنای مذهبی است، اجرایش را با نام خدا و صلوات بر محمد و آل محمد(س) آغاز میکند. مرحوم درپور، موسیقی را تنها مختص به تعالی در معنویات میداند و غیر آن را در رپرتوار اجرایی خود نمیگنجاند.
محمدفاروق درپور، فرزند زندهیاد نورمحمد درپور، که خود موسیقیدان و نوازنده دوتار است و پس از فوت پدر سرپرستی گروه موسیقی عرفانی ««انوار تربت جام» را به عهده گرفته، درباره ویژگیهای اخلاقی و هنری پدرش میگوید: پدرم همیشه به هنرمندان عرصه موسیقی و آنها که به دنبال موسیقی عرفانی بودند، توصیه میکرد که مقولات اسلامی را جدی بگیرند و با پرداختن به اعمال واجبی چون نماز و روزه از بدیها پاک شوند.
کلام آخر اینکه امروز از هر زمانی دیگر نیازمند حفظ و اشاعه نغماتی از این دست هستیم که معجونی از هنر، زیباییشناسی و عشقورزی با خالق یکتای بیهمتاست. اهمیت این مقوله زمانی بیشتر احساس میشود که این روزها با هجوم رسانهها و موسیقیها و فرهنگهای بیگانه، تاثیر منفی آن را بر اعتقادات قشری از نسل جوان و نوجوان میبینیم. به هر اندازه که این نسل با ارزشهای فرهنگی مذهبی ارتباط بیشتری داشته و کانون خانواده، بستر اینچنین فضایی بوده، جوان با روح و روانی پالایش شدهتر به بالندگی رسیده و تاثیرات مستقیم فرهنگ معنوی در تربیت اینچنین جوانانی مشهود است. و به همان اندازه، رهایی اخلاقی، فکری و معنوی جوانان، به بیبندوباری و دوری از معنویت و ارزشهای دینی، ملی و انسانی انجامیده است. ازاینرو، قائل بودن به ارزش برای فرهنگ خودی و استمساک از معنویت، همه فایده دنیوی و اخروی خواهد بود.
پایان پیام/