به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری فارس، پایگاه اینترنتی شبکه «المیادین» به مناسبت پایان ششمین سال ولایتعهدی «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی گزارشی منتشر و در آن، به مهمترین ابعاد و جنبههای تغییر در سیاست خارجی عربستان طی روزهای اخیر پرداخت. براساس این گزارش، گذر سیاست خارجی ریاض از مخالفت به دوستی با کشورهای منطقه، نشانگر تغییر راهبرد سعودی نسبت به متحدان آمریکایی-صهیونیستی است و ولیعهد عربستان، با حل پروندههای منطقهای به دنبال رهبری بر جهان عرب است. در ادامه مشروح این گزارش را میخوانیم:
عربستان در رسانهها: واقعی یا آرمانی؟
ششمین سالگرد انتصاب بنسلمان به مقام ولایتعهدی فرصتی را برای تحلیلگران و ناظران تحولات فراهم کرده تا با «تفکر سیاسی جدید» قدرتمندترین مرد عربستان آشنا شوند. تعداد زیاد مقالات و تحلیلهای منتشرشده واقعیتها درباره تغییرات سیاست خارجی عربستان در این مدت زمان اخیر را پنهان نمیکند و این موضوعات پرداختهشده در این گزارشها دو جنبه دارد: اولی جنبه منفی است که در چارچوب محدود شدن حدود آزادی عقیده و اندیشه بیان میشود؛ جنبه دومی اما مثبت است، به این معنا که میتوانیم بگوییم قرائتهای موجود از اولویتها و جهتگیریهای جدید ریاض استنباط شده است و منعکسکننده دیدگاهها و تصورات رئیس دولت فعلی عربستان است.
«عربستان سعودی بزرگ»، «استقلال کامل در تصمیمگیری» دو عبارتی هستند که معمولاً در گفتمان تشریفاتی سعودی هنگام توصیف سیاست خارجی این کشور استفاده میشوند؛ اما وقتی صحبت از سیاست داخلی میشود، تمرکز روی «انقلاب داخلی»، «ساخت هویت ملی»، «مبارزه با فساد»، «تنوع بخشیدن به اقتصاد و منابع آن»، «شکستن وابستگی به نفت» و «توسعه سبز» است.
سیاست خارجی جدید برای رهبری بر جهان عرب
اهمیت تحقق این رویکرد جدید سعودی ناشی از نشاندادن تواناییاش در توضیح رویکرد دیگریست که مربوط به تلاش مجدد ریاض برای به دست گرفتن رهبری در جهان عرب است. حالا عربستان سعودی در هر آنچه میگوید و انجام میدهد از این قاعده پیروی میکند؛ حالا مصر به خاطر بحرانهای پیدرپی داخلی و کاهش نقش چشمگیر منطقهای دیگر در جایگاه «رقیب» ریاض قرار ندارد و حتی سوریه و عراق هم که سالها جنگهای خارجی، داخلی و خونریزی را تحمل کردهاند، حالا دیگر قادر به ایفای نقش سنتی و تاریخی خود در روابط خارجی برای رهبری جهان عرب نیستند.
در داخل کشورهای حوزه خلیج فارس هم، پس از سالها تلاششان برای «فرار» از چنگال نقش مسلط سعودی، سیاستهای عربستان برای مهار قطر و امارات در جریان است؛ حالا و با این معادله به نظر میرسد که «لوکوموتیو منطقه خلیجفارس» با سه سر هدایت میشود؛ لوکوموتیوی که بیش از چهار دهه پیش با یک سر عربستانی راهاندازی شده بود. این موضوع به خوبی توضیح میدهد که چرا ریاض از موضع مخالفت عربی به سوی سازش حرکت کرده و حالا تلاش میکند تا سوریه را اتحادیه عرب و جمع طرافیان خود بازگرداند؛ این موضع و سیاست ریاض برای پیشیگرفتن از رقبای خلیجفارسی خود و از میان برداشتن موانعش بر سر رهبری جهان عرب است.
تحولات ناگهانی در روابط خارجی ریاض با جنبش «حماس» و بازگشت محتاطانه آن به بازگشایی پرونده سازش فلسطینی، نشان میدهد که ریاض برای هیچ طرف یا کشور دیگری نمایندگی انحصاری درباره این موضوع را به رسمیت نمیشناسد؛ بلکه ریاض خود را در بالاترین سطوح، قادرترین طرف برای مخاطب قراردادن همه میداند. برخی از منابع آگاه در این باره میگویند که با وجود چنین تلاشی از سوی عربستان در پرونده فلسطین، حالا ریاض با هماهنگی اتحادیه اروپا، در حال آماده شدن برای احیای ابتکار اجلاس بیروت و به احتمال زیاد، اعلام اعتراض نسبت به تلاشها برای توافق ابراهیمی است. به نظر میرسد که ریاض این بار دیگر متوجه شده است که هیچکس رهبری جهان عرب را به دست نخواهد آورد مگر اینکه به موضوع فلسطین در همه جنبههای آن توجه و اهتمام ویژهای نشان دهد.
یمن عرصه دیگری است که عربستان سعی دارد تا در آن به عنوان «برادر بزرگتر» ظاهر شود. ریاض تلاشهای بسیاری برای برونرفت از باتلاق جنگ هشت ساله داشت و همچنان اصرار دارد که به توافق با جنبش انصارالله یمن برسد. همانطور که دیدیم عربستان سعی کرد تا حتی در مذاکرات اخیرش با طرف یمنی، خود را به عنوان «میانجی» معرفی کند و نه یک طرف رسمی در جنگ! دولت صنعاء این را رد کرده و متوجه بود که این موضع مذاکرهکننده سعودی با هدف حفظ آبروی عربستان تمایلش برای ایفای نقش «مدیریت برادران دشمن»، طبق دیدگاه جدید نسبت به موقعیت خود، نقشش در رهبری جهان عرب اتخاذ شده است.
گویا این دیدگاه همچنان بر رفتار عربستان سعودی در تعاملش با تعدادی از کشورهای عربی بحرانزده در منطقه حاکم خواهد بود و ما جلوههای آن را در عراق با گشایش روابط دولت ریاض در برابر احزاب مختلف این کشور خواهیم دید. این رویه در بحرانهای عربی ادامه خواهد یافت؛ همانطور که دیدیم در خصوص وضعیت سودان، «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان برای تماس با دو فرمانده نظامی متخاصم خیلی زود وارد عمل شد و با آنان تماس گرفت. بعید نیست که این اهتمامات به لبنان هم کشیده شود تا به فلسطین رسید؛ ممکن است شاهد رفتار متفاوت عربستان در رسیدگی به پروندههای ریاست جمهوری، تشکیل دولت، پرشدن خلاء و حل مشکلات اقتصادی و مالی بیروت باشیم.
صلح با ایران، تصمیم تاریخی شجاعانه
در مورد مفهوم دوم در درک تحولات سیاست خارجی عربستان،که مربوط به اصل «استقلال کامل در تصمیمگیری» است، رسانههای عربستانی نمود آن را «تصمیم تاریخی- شجاعانه» برای صلح تهران-ریاض دانستند. گشایش روابط سعودی با ایران، این بار با میانجیگری چین و پس از فشارهای ظاهری و تهدیدهای ضمنی متقابل، به تعبیر تحلیلگران سعودی و رویکردهای جدید ناشی از این نزدیکی روابط بین تهران و ریاض ممکن است سیاستهای عربستان را در قبال یمن، سوریه و شاید فلسطین به طور کلی تغییر دهد.
پایان پیام/م