به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، همزمان با ۲۲ بهمن چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، نشست تخصصی گروه بینالمللی هندیران با موضوع «نقش شعر در پیروزی انقلاب» با حضور جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب ایران و سایر کشورهای پارسیزبان برگزار شد.
در این نشست که با مدیریت علیرضا قزوه در فضای مجازی به مدت ۲ ساعت برگزار شد، شعرایی نظیر رضا اسماعیلی، محمود اکرامی، ایرج قنبری، ولیالله کلامی زنجانی، غلامرضاکافی، سیدحسن بنیطبا، مسعود ربانی، محمدحسین انصارینژاد، علیرضا رجبعلی زاده کاشانی ،عزیز آذینفرد، سیدمسعود علوی، فاطمه ناظری، نغمه مستشار نظامی، وحیده افضلی، زهرا محدثی خراسانی، فاطمه نانیزاد، مرضیه فرمانی، زیبا فلاحی، بهجت یاحقی، الهام نجمی، زهره عبدالهیفر، حمید حمزهنژاد، محمد نبیزاده، زیبا جواهریان، زهرا میریان، سیده فیروزه حافظیان، لیلی رکنآبادی و همچنین شاعران پارسیزبان خارجی از کشورهای هند،کشمیر، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، کانادا و... مانند پروفسور سیده فاطمه بلقیس حسینی، منظور الحسن، سرویش تریپاتی، مهدی باقرخان، یاور عباس، سید علیاصغر الحیدری، اخلاق آهن، محبوب حسین قاسمی، فاطمه ضرغام، کبری حسینی بلخی، محمدمهدی میرزایی حضور داشتند.
در ابتدای نشست سیدحسن بنیطبا از کانادا گفت: «شعر» در پیروزی انقلاب و استمرار آن نقش کلیدی داشته و دارد. به قول جامی: «زبان در دهان ترجمان دل است». دشمن ظاهر را میدید و از باطن مردم خبر نداشت و معلوم است که دل مردم ایران با گنجی به نام «عاشورا» آشناست و دل در گرو آن دارد، گنجی که منشأ حرکت و برکت است و هنر امام در این بود که با توکل بر خدا، مردم را دعوت کرد تا این گنج را استخراج کنند و لذا انقلاب اسلامی شکل گرفت و مردم به حرکت در آمدند.
وی افزود: اما صرف حرکت کافی نبود، مردم احتیاج به کلیدی داشتند تا ما فی الضمیر خود را بازگو کنند و این کلید زبان «شعر» بود که صورت «شعار» به خود گرفت و ترجمان دل مردم شد. دشمن به خاطر حماقت خود هنوز هم پس از ۴۳ سال مردم ایران را نشناخته است و لذا با حماقت حداکثری هر اندازه هزینه و محاسبه که میکند و هر جور نقشهای که میکشد غلط از آب در میآید و ملت مظلوم و مقتدر ایران با اقتدا به رهبری بینظیر و دشمنشناس و مقتدر که خود گنجی از معنویت، اخلاص، صداقت، دانش و حکمت است و هر ملتی آرزوی داشتن او را دارد میرود تا گام دوم خود را که رهبر محبوبش برایش ترسیم کرده است، محکمتر از قبل بردارد.
در ادامه رضا اسماعیلی با نگاهی به جریان تکاملی شعر انقلاب اسلامی بیان داشت: شعر انقلاب اسلامی، ادامه منطقی سیر تکوینی و روند تکاملی ادبیات پارسی است و شاعران انقلاب، فرزندان خلف شاعران بزرگی همچون: عطار، مولانا، فردوسی، سعدی، حافظ و نیما هستند. از این منظر، بعد از انقلاب اسلامی، نسل شاعران جوان انقلاب نیز به پیروی از بزرگان ادب پارسی در همان مسیری که گذشتگان پیشاروی آنها نهاده بودند، طی طریق کردند؛ یعنی اکثر شاعران انقلاب درحوزه قالب و فرم، متأثر از یکی از سبکهای ادبی تثبیت شده پیش از خود بودند.(سبکهای خراسانی، عراقی، هندی و نیمایی)
وی ادامه داد: اختلافنظرهایی که از آغاز تاکنون در حوزه تعریف شعر انقلاب اسلامی وجود داشته و دارد، به خاطر این است که ما در اغلب موارد، شعر انقلاب اسلامی را با «شعر انقلاب» و «شعر عصر انقلاب» یکی میپنداریم. در حالی که هر یک از این عناوین، ماهیتی مستقل و متفاوت دارند. البته در این نکته تردیدی نیست که در ذهن و زبان شاعرانی که در فضای انقلاب بالیده و قد کشیدهاند، منظور از «شعر انقلاب»، همان شعر انقلاب اسلامی است؛ اما حذف پسوند «اسلامی»، ناخودآگاه باعث خلط مبحث میشود و حتی گاهی ذهن اهل پژوهش و تحقیق را نیز در ارائه تعریفی جامع و مانع از «شعر انقلاب اسلامی»، به اشتباه میاندازد. از این منظر تفکیک و مرزبندی بین عناوین یاد شده برای سهولت کار و ارائه تعریفی کاربردی، روشن و روشمند از شعر انقلاب اسلامی ضرورت تام دارد.
اسماعیلی ابراز داشت: در یک تعریف ساده، «شعر انقلاب اسلامی» به شعری گفته میشود که موضوع و مضمون اصلی آن، «انقلاب اسلامی» وهنجارها و ارزشهای برآمده از آن است. شعری معنابنیاد و مفهومْمحور با اصول زیباشناختی نشأت گرفته از آموزههای الهی و انسانی. شعر انقلاب، روایت گویای مظلومیت، معصومیت و عصیان انسان معاصردربرابر زشتیها وپلشتیهاست. شعری خدامحور، مخاطباندیش، ظلمستیز و عدالتمدار.
وی درباره ویژگیهای مضمونی شعر انقلاب اسلامی اینچنین افزود: حرکت در مسیر اعتدال ادبی و دست یافتن به شعری سهل و ممتنع، احیای قالبهای ادبی فراموش شده (رباعی و دوبیتی) و استفاده از ظرفیتهای همه سبکهای ادبی، از ویژگیهای بارز شعر انقلاب اسلامی است. با این همه و با توجه به تعاریفی که از سبک ارائه شده است، نمیتوان گفت که شعر بعد از انقلاب از نظر قالب و فرم به سبک جدیدی رسیده است. البته از حق نباید گذشت که شاعران انقلاب، دارای ابداعاتی در حوزه قالب و فرم هستند که از جمله آنها تلفیق قالبهای ادبی، دخل و تصرف هنرمندانه در موسیقی کناری (قافیه و ردیف) و همچنین خلاقیت در واژهسازی و ترکیبسازی است،
این شاعر انقلاب تصریح کرد: انقلاب اسلامی، شعر را از ورطه افراط و تفریط رهانید و به دایره سلامت و اعتدال هدایت کرد. به عبارت سادهتر، انقلاب اسلامی خلاقیت و نوآوری در حوزه شعر را در مسیری منطقی و معقول هدایت کرد و با پیوند شعر نو و سنتی به ترمیم گسست ایجاد شده در نسلهای ادبی پرداخت که نتیجه این پیوند خجسته، تجدید حیات و احیای قالبهای ادبی با بهرهگیری از قابلیتهای نیمایی بود که این رویکرد هوشمندانه تا حدود زیادی به بحث و جدلهای تکراری میان شاعران نوپرداز و سنتی پایان داد و بین شاعران معاصر همدلی و همزبانی ایجاد کرد.
وی با اشاره به قالبهای رایج شعری در عصر انقلاب گفت: در پاسخ به کسانی که شعر انقلاب اسلامی را ادامه مکتب «بازگشت ادبی» میدانند، باید گفت که شاعران «دوره بازگشت»، به سنت برگشتند و در سنت متوقف شدند، و در شعر بیهیچ نوآوری و خلاقیتی به تقلید طوطیوار از گذشتگان پرداختند. حال آن که شاعران انقلاب اسلامی اگر بازگشتی به سنت داشتند، نه به قصد توقف در سنت و تقلید و تکرار از گذشتگان، بلکه برای احیا و بازسازی سنتهای ادبی و «روزآمد» کردن آنها بود.
اسماعیلی اظهار داشت: شاعران انقلاب برای خلق شعری از جنس زمان، با هوشمندی و زمانشناسی، گذشته را به حال احضار کردند. چنان که به اعتراف بسیاری از بزرگان، قالبهای اصیل شعر پارسی همچون غزل، رباعی، دوبیتی، قصیده و … بعد از انقلاب از حالت کُما بیرون آمدند و جانی دوباره یافتند. به این معنا که شاعران انقلاب توانستند با توانمندیهای ادبی خود، روحی دوباره در کالبد این قالبها بدمند و آنها را به گونهای بازسازی و احیا کنند که بار دیگر مورد استقبال جامعه ادبی قرار گیرند. نسل شاعران انقلاب با نبوغ ادبی خود، قالبهای فراموش شده ادب پارسی را با توانمندی تمام و مطابق با ذوق و ذائقه مخاطبان امروزی شعر، بازسازی کردند و باعث شدند که این قالبها به عنوان محوریترین قالبهای ادبی، باردیگر به حیات باشکوه خود ادامه بدهند.
وی ادامه داد: این ابتکار عمل باعث شد که در کنار جریان شعر نیمایی و سپید، قالبهای ادبی از پیله مهجوریت و انزوا بیرون بیایند و به دلیل انطباق با مؤلفههای شعر نیمایی (انطباق مضمونی و محتوایی) و همراهی شاعران انقلاب با جریان شعر معاصر، شاهد ظهور خجسته پدیده یا جریانی به نام غزل و رباعی نیمایی باشیم. بنابراین، اطلاق عنوان «بازگشت ادبی» به شعر انقلاب اسلامی، محلی از اعراب ندارد و تهمتی از اساس بی بنیان است. امید آن که دیگر پژوهشگران با ورود به این مبحث و تأمل در آن، مسیر نوآمدگان این وادی را روشن کنند و در تبرئه شعر انقلاب اسلامی از این تهمت ناصواب بکوشند.
تبریک چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی توسط یک فارسیزبان خارج کشور
در ادامه عزیز آذینفرد با اشاره به تحولات موسیقی و سرود انقلاب ۵۷ تصریح کرد: موسیقی به عنوان عاملی مهم در شکلگیری هویت اجتماعی و فرهنگی جامعه دارای کارکردهای مختلف سیاسی و فرهنگی است. برای مثال سرودهای ملی و موسیقی های فولکلور به عنوان نمادی فرهنگی از هر جامعه در زمان صلح و ستیز حضور داشتهاند. ترانههای ملی و بومی قادرند جامعه را تشویق و ترغیب به اتحاد و دفاع از هویت تاریخی و مرزهای جغرافیایی و یا دستیابی به یک هدف مشترک کنند. مثالهای زیادی در این زمینه وجود دارد: ترانههای ضد نژادپرستی در آفریقای جنوبی، تصانیفی که در ایران در ابتدای شکلگیری جنبش مشروطه شکل گرفت، سرودهای انقلابی و جنگی در انقلاب ۵۷ و پس از آن و ... .
وی افزود: چنین ترانهها و موسیقیهایی تقریباً در تاریخ سیاسی همه این کشورها وجود دارند؛ سرودهایی مانند: «خمینی ای امام و برخیزید ای شهیدان حمید سبزواری»، «بهاران خجسته باد دکتر عبدالله بهزادی»، «لاله در خون خفته جهانبخش پازوکی»، «بهمن خونین جاویدان همافر»، «ایران ایران ایران رگبار مسلسلها افشین سرافراز»، «بوی گل سوسن و یاسمن آید و مسلمانان به پا خیزید محمدعلی ابرآویز» از جمله سرودههایی بودند که از ماهها قبل از پیروزی انقلاب ساخت آن آغاز شد و به نظم در آمد و تا سالها بعد از پیروزی انقلاب همچنان شنیده میشد. اما سرود دیگری که در جریانات پس از انقلاب بسیار محبوب و معروف شد، سرود «یار دبستانی» است. «یار دبستانی من»، سروده منصور تهرانی است.
این کارشناس ادبیات فارسی بیان داشت: پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه کشور عزیزمان در دهه ۶۰، ژانر موسیقی و سرود جنگی متولد شد. اما آنچه در ایران اتفاق افتاد بهگونهای دیگر بود؛ موسیقی و سرود دفاع مقدس یک ژانر منحصر به فرد کاملاً بومی است و نمیتوان آن را با ژانر جنگی در موسیقی سایر ملل جهان مقایسه کرد. دلیل اصلی این تمایز به متفاوت بودن جنگ دفاعی ما با سایر جنگ های جهان مربوط میشود. به همین دلیل هم سرودهایی که در آن دوره تحت عنوان موسیقی و سرود دفاع مقدس شناخته شدند، از شاخصهایی منحصر به فرد برخوردارند: فضای سالم و معنوی پدید آمده در دهه ۶۰ و تحکیم روحیات حماسی و وحدت طلبانه در میان هنرمندان عرصه موسیقی و سرود موجب شد که موسیقی ایران زمین یکی از طلاییترین دورانهای خود را از سر بگذراند.
وی با تأکید بر اینکه سرودهای اجرا شده در آن مقطع از فاخرترین و ماندگارترینها هستند، گفت: به طوری که تمامی عناصر و شاخصهای فرهنگی و انسانی منتسب به فرهنگ ایرانی، اسلامی و شیعی در این نوع آثار جلوه یافت. ارزشهایی چون ایثارگری، عدالتخواهی، شهادتطلبی، پیروی از ولایت فقیه عادل و مقاومت در مقابل فتنههای درونی و بیرونی شیطانی به خوبی و زیبایی در این گونه آثار دیده میشود. در خلق چنین آثار فاخری نمیتوان از نقش گروههای سرود مدارس در این زمینه چشمپوشی کرد. گروه سرود شهرستان آباده یکی از این نمونهها است. «مادر برام قصه بگو دلتنگ تنگه»، «خواهرم حجابت سنگر است»، «باز این چه شورش است»، «دوست دارم صدات کنم تو هم منو صدا کنی» اینها، بخشی از سرودهای خاطرهانگیزی بود که در دهه ۶۰ در دل و جان مردم به یادگار نشست. سرودهایی دیگر مانند: «ای شهید مطهر، بانگ آزادی، آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو و خجسته باد این پیروزی حمید سبزواری»، «من ایرانیام، آرمانم شهادت و شکسته سرو باغ آشنایی سپیده کاشانی»؛ نمونههایی هستند که در قالب موسیقی و سرود دفاع مقدسی، موسیقی ملی را پدیدار کردند.
در ادامه سیده فاطمه بلقیس حسینی از هند با بیان اینکه ارتباط هنر با فرهنگ و به دنبال آن ارتباط فرهنگ در شکلگیری جریانهای اجتماعی امری واضح و انکار ناپذیر است، ابراز داشت: در این میان، یقیناً شعر و موسیقی در بین هنرها از جایگاه ممتازتری برخوردار است. سخن از شعر است، شعر دنیای دیگر دارد این اعجاز خداوندی است که انسانها یکی هستند با اینکه محوریت موضوعی مشترک است عوامل گوناگون در مبحث زمان بر نویسندہ و شاعر تأثیرگزار است؛ ولی آفرینش هنر جادو نگاری است که با دل حساس و روشن ضمیری ارتباط دارد. تنوع در شعر و گزینش واژهها انسجام لفظی این مبنی بر مرور زمان است، ولی مهمترین چیزی هدف است، اگر هدف پایه ندارد، ادبیات هیچ موقع دوام نخواهد داشت. ولی اگر در ذهن شاعر پایهگذاری بر قوانین رفاه انسانی باشد که خلاق عالم درست کرده است.
وی افزود: روح بر اشعار این دوره حاکم است، از لحاظ کمیت و کیفیت عهد پر حاصلی است. بعضی وقتها ما مضامین کهن و همان افکار حماسهای را میبینیم، ولی در دنیا نو و حال هوای تازه دارد که در آنجا سراسیمگی شکست، یأس و ناامیدی دیده نمیشود زخم خوردگان را از خون شهیدان کربلا تزریق میدهند سر بریده بر زمین پامال سم اسبان نیست. داد شجاعت مییابد، از سری که بر نیزه تلاوت قرآن کرده است .غرض قصه مختصر ادبیات انقلاب چون هدف گونه است، هم دوام دارد و هم ارزش ادبیات انقلاب اسلامی با گذشت زمان کهنه نمیشود.
در این نشست ضمن معرفی کتابهای شاخص با موضوع انقلاب اسلامی از جمله کتاب «لحظههای انقلاب» نوشته محمود گلابدرهای، اشعار شاخص انقلابی توسط خوشنویسان مطرح ایران و افغانستان مسعود ربانی و محمدمهدی میرزایی خوشنویسی و منتشر شد.
در ادامه شاعران ایران و شاعران پارسی زبان سایر کشورها اشعاری را با موضوع ایران، انقلاب اسلامی و میلاد امام جواد (ع) خواندند:
اگر دینی ست باقی در جهان بیشبهه دین توست
یداللهی که میگویند خود در آستین توست
تو حتی قادری خورشید را زیر نگین آری
که ”نعم القادرُ الله» خود نقش نگین توست
چراغی در جهان گر هست جز نور منیرت نیست
اگر در جان ما عطریست عطر یاسمین توست
تمام خاک ایران را به پایت با رضا ریزیم
اگرچه مرو تا بغداد جزئی از زمین توست
نه رسم معتصم ماند و نه تلخیهای ام الفضل
اگر شعری به جا مانده ست شور دلنشین توست
جواد الحق اشفعنی، تقی العشق ادرکنی
اگر علم و یقینی هست از علم الیقین توست
بزرگا اماما
مهین یادگارا زمین را زمان را
بلندا نگارا همین را هم آن را
بلندا نگارا مهین یادگاری
تو این خاک خونرنگ غیرت نشان را
زهی صیت نامت ز عالم فراتر
زهی عطر یادت گرفته جهان را
حنیف مقدم خلیل معاصر
که در هم شکستی ستمکارگان را
تو زنجیر زجر زبونان بریدی
هم از یاوه گویان بریدی زبان را
سر سرکشان را به چنبر کشیدی
که گردن شکستی تو گردن کشان را
ستم میگریزد ز درگاهت آری
که در خاک غلتیده آن آستان را
صلابت تو از کوه داری؟ زهی سهو
که کوه از تو دارد شکوه گران را
هم از شانههای تو دارد نشانی
اگر صخره بر خود نبیند تکان را
گره خورده با دین چنان صیت نامت
که فریاد تو یاد آرد اذان را
سلاح تو ایمان قرین تو قران
بریدی امان شاه صاحب قران را
نه تیغ و نه ترگ و نه هیهای لشکر
نه در کف گرفتی عنان وسنان را
نه اسبان تازی ز جیحون جهاندی
نه تسخیر کردی قلاع فلان را
نه بازو شکستی نه بارو گشودی
نه در بند کردی فلان خاندان را
نه تاج زمرد نه تخت زبرجد
نه بر تن قبا دوختی پرنیان را
چه کردی که این خیل مشتاق محروم
به درگاه تو تحفه آورد جان را
حکومت به دلها مرام شما بود
که لرزاند تا بن دل حاکمان را
زهی فکر وتدبیر پیرانه تو
که در شورش آورد خیل جوان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و هم نزهت نهضت جاودان را
گران بود داغ تو بر خلق زیرا
گرفتی تو از خلق خواب گران را
تو گفتی به اعجاز کشف و شهودت
که اسلام گیرد کران تا کران را
زمان چشم دارد به آن روز موعود
تماشای موعود صاحب زمان را
که خاک از فراوانی سبزه و گل
خجالت دهد باغسار جنان را
جهان از تماشای او گر بگیرد
بسوزاند از غمزهای کهکشان را
ببخشد به یعقوبها چشم بینا
بگیرد ز ایوبها امتحان را
بسی راز ناگفته را سر گشاید
بشوید هم از گرگ کنعان دهان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و آن انقلاب بزرگ جهان را!
برقصان در میان بادها زلف رهایت را
بیا خیرات کن شیرینیِ مشکلگشایت را
صدایت میزنم از راه دور و گوش میدوزم
که شاید بشنوم از پشت پرچینها صدایت را
به حرز دستهایت بستهام ایمان سستم را
که با هر بار افتادن بگیرم دست و پایت را
اگرچه کاظمینت را ندیدم باز مسرورم
که دیدم بارها باب الجواد با صفایت را
دلم هر بار ترسید و سرم هر بار سنگین شد
کشیدی بر سرم آرامش محض عبایت را
بلاگردان ما چشم طبیب و مهربان توست
عنایت کن به ما آن گوشهی دفع بلایت را
به دنیا آمدی، چشم جهان از عشق روشن شد
چراغان کردهای امشب دل «بابارضا»یت را
تمام حرف من این است: آقا! دوستت دارم
بخوان از چشمهایم ذکر «میمیرم برایت» را
مرد میدان مرد طوفان مرد دوران بود امام
قلب ما و روح ما و جان جانان بود امام
مولوی و حافظ و سعدی اگرچه عارف اند
از تمام جنبهها سرشار عرفان بود امام
راه حق روشن ز پیشانی آن سرور شده است
قبلهی اسلام را پیر جماران بود امام
«مَن قَضی نَحبَه» همان بود و هم او«مَن یَنتَظِر»
برترین؛ ماناترین تفسیر قرآن بود امام
آفتاب آمد به ایران، روشنی شد در جهان
بر فراز آسمان، خورشید تابان بود امام
در جهان آرزو آن نور برتابید و رفت
چند روزی پیش ما در خاک مهمان بود امام
مثنوی مولوی را در درونش یافتیم
بهترین تعریف و هم معنای انسان بود
دشمنانش بینشان گشتند و او باقی بماند
از تبار نور، از جنس شهیدان بود امام
جرات اظهار حق باید از او آموختن
بحر تقوی ، ابر رحمت، کوه ایمان بود امام
مُلکِ ایران! ز زبانِ تو خوشم میآید
یار هندی! ز بیانِ تو خوشم میآید
میچکد آبِ حیات از نظرِ پر مهرت
شاعرا! از سُخنانِ تو خوشم میآید
میرسد بوی گُلِ اُنس ز شیراز به جان
آه مشهد! ز اذانِ تو خوشم میآید
فیض یابم ز درِ پاکِ تو ای کشور عشق
ای خراسان! ز مکانِ تو خوشم میآید
گفت سرمستِ بنارس که الا ای ایران!
همه اوصاف و نشانِ تو خوشم میآید
انتهای پیام/